مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
«سالوادور دالی» که نام کامل او، «سالوادور فلیپه خاسینتو دالی» است، نقاش، مجسمهساز، طراح، نویسنده و سینماگر اسپانیایی است که بهویژه بهخاطر خلق نقاشیها و مجسمههایی به سبک سوررئالیسم شهرتی جهانی دارد. او در سال 1904 میلادی در شهر «فیگراس» در ایالت «کاتالونیا» در نزدیکی مرز اسپانیا و فرانسه متولد شد و پس از 84 سال زندگی درگذشت.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سالوادور در زمانی که هنوز دانشآموز بود تحتتاثیر بعضی نقاشیها و تابلوها که میدید قرار گرفت همچنین هر بار که از پنجره مدرسه به مناظر خارج نگاه میکرد درختهای سرو را میدید که در اغلب آثارش دیده میشوند. سالوادور توسط یکی از دوستان پدرش که برادرش «رامون» نقاش امپرسیونیست بود و در پاریس زندگی میکرد و «پیکاسو» را نیز میشناخت تشویق میشد. اما توجه سالوادور از امپرسیونیسم به تحقیق در مورد رنگها کشیده شد. در تابستان سال 1918 و در سن 14 سالگی سالوادور دالی اولین تابلوهایش را در نمایشگاه هنرمندان محلی در «تیاتر شهر فیگراس» به نمایش گذاشت. در سال 1922 به دانشکدهی هنرهای زیبای «مادرید» راه یافت.
سالوادور در حالی که ۱۶ سال داشت مادرش به بیماری سرطان مبتلا شد و بعد از مدت کوتاهی از دنیا رفت و سالوادور را در دنیایی از غم تنها گذاشت. بعد از مرگ مادر، پدر سالوادور با خالهی او ازدواج کرد. سالوادور از این ازدواج ناراضی و متنفر بود. او تحمل جای خالی مادر را نداشت و برای این که از محیط خانه دور باشد درسال ۱۹۲۲ به سوی مادرید حرکت کرد. در آنجا به مدرسه عالی نقاشی «سن فرناندو» رفت و در آنجا با افراد معروفی همچون «لوییس بونویل» و «فدریکو گارسیا لورکا» آشناشد.
دالی که بهشدت فرد خیالپردازی بود، علاقه وافری به انجام کارهایی عجیب برای جلب توجه دیگران داشت. این قبیل کارها اغلب برای کسانی که به هنر وی علاقه داشتند خستهکننده بود و به همان اندازه برای منتقدان وی، آزاردهنده به شمار میرفت. این نوع رفتار غیرعادی دالی گاهگاهی توجه افکار عمومی را بیشتر به آثار هنری وی جلب میکرد و در نتیجه، این رسوایی و بدنامی تعمدی منجر به شناخت گستردهی عامه مردم و تقاضا برای خرید آثار وی توسط طیف گستردهای از مردم شد.
دالی طنز و شوخی را دست مایهیکار خود قرار داد و از حالتها و مظاهر جدی و پرصلابت جلوههای زندگی دوری جست. او رنگها را به شرافت و التهاب کشاند و از تفکرات فروید در خیال و خاطرهی خود در شناختن حقیقت برتر و تلقیات رویاها بهره برد و برای رشد افکار حاصل از ذهن ناخودآگاه خود، شروع کرد به چیره شدن بر اوهام و افکار پوچش که آن را خطرناک توصیف میکرد او به عنوان یک نقاش، تکنیکهای آسان غیرمعمول را نمایش داد. دو حادثه باعث تکمیلشدن سبک هنری او شد که یکی کشف نوشتههای «زیگموند فروید» در مورد عشق فراوان به تصورات ذهنی ناخودآگاه بود و دیگری وابستگی او به مکتب سوررئالیسم. از سال 1929 تا 1937 تابلوهایی را کشید که سبک نقاشی او با سرعت فوقالعادهای به کمال رسید به نحوی که او را بهترین نقاش سوررئالیست جهان ساخت. اگر چه سالوادور دالی شاید معروفترین هنرمند سوررئالیسم باشد اما او تنها سوررئالیست نیست. آثار او سبکهای مختلفی از امپرسیونیسم تا سبکهای قدیمیتر را پوشش میدهد و بازتاب آنها روی آثارش تسلط هنری فوقالعاده او را بر روی کارش نشان میدهد.
در سال ۱۹۲۹، دالی با کارگردان و فیلمساز اسپانیایی لوییس بونویل در ساخت فیلم کوتاه «سگ اندلسی» همکاری کرد. او بیشتر در نوشتن فیلمنامه به بونویل کمک کرد اما بعدها مدعی شد که در فیلمبرداری پروژه نیز بهشدت درگیر بوده است، ادعایی که هیچگاه با دلیل و مدرک ثابت نشد. همچنین در همان سال، دالی با همسر آیندهاش «گالا» ملاقات کرد. «النا ایوانوونا دیاکونووا» یک مهاجر روس بود که یازده سال از دالی بزرگتر بود و پیش از این، با شاعر سوررئالیست فرانسوی «پل الوار» ازدواج کرده بود. در این سال، دالی چندین نمایشگاه مهم برگزار کرد و بهطور رسمی به گروه سوررئالیستها در محلهی «مون پارناس» پاریس پیوست. اگرچه آثار دالی پیش از این برای دو سال به شدت تحتتاثیر سوررئالیسم بود. سوررئالیستها روشی که دالی آن را شیوه انتقادی،توهمی در دستیابی به ناخودآگاه برای خلاقیت هنری بیشتر مینامید را تشویق کردند.
تابلوی «ماندگاری حافظه» دالی را میتوان به تنهایی در جایگاه نماد جنبش سوررئالیستی قرار داد. از جمله تابلوهای معروف دیگر او «ساعتهای ذوب شده» است که نشانگر پیچاندن عجیب زمان است که وقتی وارد مرحله رویا میشویم اتفاق میافتد. تصویر چهره مرد طراحی شده که در مرکز تابلو است به نظر میرسد که خود دالی باشد و دورنمای منظرهای که در پشت صحنه است به احتمال زیاد زادگاه او را نشان میدهد. تابلوی «خواب دالی» همچنین در تعادل عاریهای پیشنهادی موفق است و تصور میکنیم که اگر یکی از پایهها بیفتد خیالپرداز بیدار خواهد شد.
دالی در اغلب مواقع ارجاع به موضوعاتی کرد که در تاریخ هنر تکرار شده است و «وسوسه خیابان آنتونی» موضوع همیشگی تعداد زیادی از خیالپردازی هنرمندان دوره رنسانس بهعنوان مثال «ماتایز گرانوالد» بود و تابلوی زیبای دیگر سالوادور «دگردیسی نرگسها» است که بیانگر ایدهی سوررئالیستی اوست حکایت از موضوع قدیمی دارد که در مورد جوان زیبایی است که انعکاس عکش خودش را در استخر آب تحسین میکند. «هالوسنیوگینک تریدور» شاید موفقترین تابلو دالی است که گرفتار چندین فکر پنهان شده است و یک تحلیل کامل از نقاشی را به همراه دارد.
اصولن در مرکز آن یک مبارز است که صورتاش در نمایش تکراری «ونوس دیمیلو» پنهان شده است. همچنین یک تصور مخفی از گلوله در یک چهارم سمت چپ در قسمت پایین تابلو وجود دارد و تصویری از یک پسربچه به احتمال زیاد پرترهی خودش در بچگی است بهخاطر اینکه لباس دوره پسر بچگی اوست در آن دیده میشود. سالوادور دالی از تاریخ، ادبیات، مذهب، اسطورهشناسی و علوم سیاسی و روانشناسی برای شکل دادن به آثارش استفاده کرد و به این صورت نقاشی را از فاجعهی میانهرو بودن در هنر مدرن نجات داد.
منحصر بهفرد بودن او با رفتارهای تکاندهندهاش بخشی از شهرت اوست و تنها کافی است که به عکس او باسیل تاب خوردهی بلند و نگاه دیوانهوارش نگاه کنیم تا به غیرمعمول بودن او پی ببریم. تعداد زیادی از مردم از دالی بهعنوان یک نقاش دیوانه یا نقاشی که مشکلات ذهنی دارد یاد میکنند اما حقیقت این است که او بدون شک یک نابغه بود و بهخاطر متفاوت بودن افکارش با دیگران نباید او را دیوانه خطاب کرد.
دالی حریصانه سبکهای گوناگون هنری را میبلعید و سپس آثارش را از آکادمیکترین سبکهای هنر کلاسیک که نمایانگر آشنایی وی با «رافائل»، «برانزینو» «فرانسیسکو زربرن»، «یوهانس ورمر» و «دیهگو ولاسکز» بودند. تا پیشگامان هنر «آوانگارد»، گاه در آثاری مجزا و گاه در ترکیبی از آثار بسط میداد. نمایشگاه آثار دالی در بارسلونا توجه بسیاری را به خود جلب کرد و ترکیبی از تحسین و تحیر برای منتقدان هنری به همراه داشت. در همان دوره، دالی سبیلی منحصر به فرد با تاسی از نقاش اسپانیایی قرن هفدهم میلادی «دیهگو ولاسکز» گذاشت. سالوادور دالی در 23 ژانویه سال 1989 با سکته قلبی در گذشت و همانطور که تقاضا کرده بود در نزدیکی «تیاتر موزه دالی» به خاک سپرده شد.
منابع:
استیفن فرانسیس سالادیگا، سیرت سالوادور دالی، دانشگاه نیاگارا، جلد اول، شماره سوم، تابستان ۲۰۰۶
ندری شلی، دالی مردم را به هیجان آورد، unbound کالج نیوجرسی، بهار ۲۰۰۵، بازیابی در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۸
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
Billyscago
wh0cd1571634 amoxicillin 500 mg paxil BACLOFEN PRICE