آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
از بین فرزندان هاشمی رفسنجانی تنها دختر ایشان یعنی فائزه هاشمی بیپروا در باره امور سیاسی و اجتماعی مملکت اظهار نظر گرده است به همین دلیل نیروهای تندرو و لباس شخصی تمام عقدهها و ناراحتیهای سیاسی خود از خانواده هاشمی را بر سر فائزه هاشمی و مهدی هاشمی خالی میکنند. فائزه هاشمی در میان افکار عمومی به چهرهای اصلاحطلب محسوب میشود. او که در دوره پنجم مجلس شورای اسلامی با رای بالایی نماینده مردم تهران شده بود، از بعد از سرکار آمدن محمود احمدینژاد، یکی از مخالفین جدی رییس دولت کودتا بوده است.
فائزه هاشمی که در اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ حضور فعالی داشت و در تظاهرات روز ۳۰ خرداد و روز ۱ اسفند ۱۳۸۹، برای مدت کوتاهی شده بود، در ۳ اسفند ۱۳۸۹ وقتی برای تشییع جنازه یکی از بستگانش به حرم عبدالعظیم در شهر ری رفته بود، مورد حمله گروهی از طرفداران حکومت قرار گرفت. انتشار فیلمی از این ماجرا که در آن یک نویسنده شناختهشده لباس شخصی فائزه هاشمی را «فاحشه» میخواند جنجال زیادی برانگیخت. حتا احمد خاتمی در نماز جمعه تهران از طرفداران حکومت خواست از فحاشی و کاربرد کلماتی که مشمول حد قذف است خودداری کنند.
پس از این اتفاقات، فائزه هاشمی در مصاحبهای در مورد مسایل سیاسی کشور، وضعیت اقتصادی کشور با تعبیر همهچیز گل و بلبل و عالی است یاد کرده است.
یعنی همه چیز به همین خوبی و خوشی است؟
نه اینها رو که برای مسخره کردن وضعیت کشور گفتم. در واقعیت، شرایط سیاسی، آزادیها و حقوق بشر در ایران شرایط بسیار اسفناکی دارند. وضعیت اقتصادی هم چون طرح هدفمند کردن یارانهها بر اساس قانون انجام نمیشود بلکه به صورت سلیقهای و بدون توجه به نظرات کارشناسان اجرا میشود، تا الان نتایج خوبی نداشته. این طرح، طرح خوبی است و حیفه که اینجوری نابود بشه. در عرصه سیاست خارجی هم که روز به روز به شرایط بدتری میرسیم. اختلافات با کشورهای همسایه و با بیشتر کشورهای دنیا متاسفانه شرایط بدی رو هم برای کشورمان و هم برای ایرانیان ایجاد کرده. من چیزی نمیبینم که بخوام به عنوان نکته مثبت از آن یاد بکنم.
خود شما چطور؟ خانواده آقای هاشمی؟ پدر، مادر، برادران و خواهرتون. کلن خانواده آقای هاشمی روزها و ماههای اخیر رو چگونه میگذرونند؟
ما هم مثل همه ملت هستیم. حال خانواده ما هم شبیه حال همه مردم ایران است. متاسفانه شرایط برای ما هم همان شرایط پلیسی و امنیتی است و فشارهایی که بر روی تمام ملت وجود دارد بر روی ما هم وجود دارد. همین اخباری که میشنوید درباره این خانواده هم حقیقت دارد.
مگه با حادثه کهریزک با اون همه تبلیغات برخورد شد؟ مگه با آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان علیرغم آنهمه محکوم کردن ماجرا، برخوردی صورت گرفت؟ قضیه حمله به ما هم شبیه همینهاست.
به فشارها علیه خانواده خودتان اشاره کردید، منابع حکومتی که برخوردهای اخیر با شما از جمله آنچه در شاه عبدوالعظیم اتفاق افتاد را محکوم میکنند، میگویند این مسایل کار افراد خودسر است. شما فکر میکنید اینها خودسر هستند یا نیروهای سازماندهی شده از طرف ارگانها یا محافل خاصی؟
مشخص است که اینها خودسر نیستند. این مسایل نه تنها درباره ما بلکه درباره همه، کاملن با برنامهریزی انجام میشه و این تز رو دنبال میکنه که یا با ما باشید، یا ساکت باشید یا نباشید. این کاریه که دارند با همه مخالفان و منتقدان خودشون انجام میدهند، فرقی هم نمیکنه کی باشه.
این سازماندهی که شما میگویید توسط چه نهادها یا احیانا محافلی صورت میگیره؟
همان افرادی که دستور سرکوب مردم را میدهند این سازماندهیها رو هم انجام میدهند. یعنی بخشهای درون حاکمیت.
حادثهای که برای شما، برادر و برخی اعضای خانوادهتان در شاه عبدوالعظیم رخ داد واکنشهای زیادی رو در محکومیت برانگیخت که بخش عمده اون از طرف بلندپایهترین مسوولان حکومت و اصولگرایانی صورت گرفت که جناح حاکم در جمهوری اسلامی هستند. آیا شما در پس این مسئله، ارادهای هم برای برخورد با این قبیل رفتارها مشاهده کردید؟
نه مگه با حادثه کهریزک با اون همه تبلیغات برخورد شد؟ مگه با آمران و عاملان حمله به کوی دانشگاه و مجتمع سبحان علیرغم آنهمه محکوم کردن ماجرا، برخوردی صورت گرفت؟ قضیه حمله به ما هم شبیه همینهاست. به رغم این همه محکومیت از بالاترین مقام کشور تا افراد دیگر همه و همه در این باره صحبت کردند، باز میبینیم سعید تاجیک به این راحتی حرف میزند، همان حرفها و ادبیاتش رو تکرار میکنه. خودش هم گفته که زندان نیست. معلوم نیست اصلن جریان چیه… (خنده)
در زمان شاه این شعبان بیمخ و دار و دستش بودند که مثل همین اراذل و اوباش با رفتار وحشیانه و جمع کردن رجالهها و لاتها (البته نمیدونم کلمه لات برای این افراد مناسب هست یا نه؟) با مخالفان خودشون برخورد میکردند. حالا هم متاسفانه همون ادبیات و همون روش با نام اسلام، انقلاب، دفاع از ارزشها و این حرفها انجام میشه. اداره مملکت الان با همین رجالهها و اراذل و اوباش است. آدم چی میتونه به این جریان بگه و چه انتظاری میتونه داشته باشه؟ با این تفاوت که شعبون بیمخ یه نفر بود با یه دسته اراذل اما اینها الان شبکهای هستند و با تعداد زیاد در همه شهرها و گسترده عمل میکنند. چون من ابتدای سخنانم هم گفتم که این کارها همه سازماندهی شده هستند و خودسر نیستند. اختصاص به منم نداره، تو این چند سال با خیلیها از همین برخوردها صورت گرفته. حمله به من استثنا نبوده، این جریان حاکم است که به اعتقاد من سازماندهی شده است و محکومیت آن هم فیلم است.
ولی در هر صورت واکنشها به این اتفاق لااقل به صورت علنی خیلی زیاد بود. پدر شما هم همین دیروز از نامهای خبر دادند که رهبر جمهوری اسلامی به رییس قوه قضاییه نوشته و در آن خواستار پیگیری برخورد با بزرگان شده. شما این مسایل رو تا چه اندازه موثر میدونید؟
واقعیت اینه که فیلم فحاشی سعید تاحیک به من اینقدر قبیح بود که آقایون تشخیص دادند که باید لااقل به صورت ظاهری اتفاق رخ داده رو محکوم کنند. انتشار فیلم هم خیلی عجیب و غریب بود. نمیدونم از دستشون در رفته بود، نفوذیها پخشش کرده بودند، خودشون فکر میکردند سند افتخارشونه؟ نمیدونم… اما در هر صورت این فیلم اونقدر زشت و غیرقابل دفاع بود که مجبور شدند در برابر افکار عمومی عکسالعملی داشته باشند. به همین خاطر من این محکومیتها رو خیلی جدی نمیبینم. اصلن موضوعاتی خیلی بدتر و جدیتر از حمله به من؛ مثلن ماجرای کهریزک که آقایون اون رو محکوم کرده بودند، چی دیدید؟ چه اتفاقی افتاده؟ کی مجازات شد؟
بعد هم وقتی موقع محکوم کردن از ادبیاتی که استفاده میکنند امثال سعید تاجیک را به عنوان افراد مخلص و متعهد و نمیدونم جوانان دلسوز نام میبرند، خب اینها با هم در تناقض است. نمیشه محکوم کردن حمله رو باور کرد. بعد اصلن فقط همین یک مورد که نیست؛ حالا با این برخورد کردند بقیه موارد که گفتم چی؟
مقداری از ماجرای فیلم معروف سعید تاجیک بگویید. شما اون روز در شاه عبدوالعظیم چیکار میکردید؟
ما اون روز رفته بودیم مراسم تشییع جنازه زن عموی خودم که تو صحن شاه عبدوالعظیم دفن شده است. تعداد ما زیاد بود و اینها ما رو دیدند. من، یاسر، محسن، عموم، عمو محمد و… فهمیدند مراسم متعلق به خانواده هاشمیه…
یعنی از اول نمیدونستند که شما قراره به شاه عبدوالعظیم بیاید؟
نمیدونم ولی چیزی نشون نمیداد که خبر داشته باشن. بالاخره این لباس شخصیها قیافشون تابلوئه و ما میدیدیم که دارن همدیگرو خبر میکنند. برنامه که تموم شد، من صحن رو ترک کردم که اون آقا اومد دنبالم. تیکه اول البته اون فیلمی هست که اهانت به محسن در اون مشخصه.
کل ماجرا حدود ۲۰ دقیقه. تا پارکینگ دنبال ما اومدند و همون صحنهها و دشنامها که دیدید و شنیدید. بعد برمیگردند و به خانواده متوفی هم اهانت میکنند و آنها رو کتک میزنند. حتا دو روز بعد که خانواده عموم، برای فاتحه به اونجا رفته بودند دوباره بهشون حمله میکنند و پسرعمو، شوهر دخترعمو و… رو حسابی کتک میزنند و فحشهای بسیار رکیک و زشت میدن که در روزنامهها هم نوشته شد.
موقعی که به شما حمله شد ماموران هیچ کدام از نهادهای مسوول مثلن از پلیس یا وزارت اطلاعات در آنجا حضور نداشتند که مانع اونها بشوند؟
تا زمانی که ما بودیم هم ماموران اطلاعات بودند که میگفتند برای حفاظت هم اونجا هستند، هم پلیس بود هم حراست شاه عبدوالعظیم که دور ما پر بودند. میگم که اینها یک جریانی رو راه انداختند که خودشون هم نمیتونند بهشون بگن بالا چشمتون ابروئه. فیلم اول در صحن اتفاق افتاده و نیروهای انتظامی و امنیتی هم حتما میدیدند که چه اتفاقی داره میفته. چون موقعی که فحاشی و حمله شروع شد حال من طوری بود که دیگه متوجه نبودم چه افرادی دور و بر من هستند. اما اینها جرات ندارند چیزی به این جماعت بگن. نیروی انتظامی هم نمیتونه به وظیفش عمل کنه.
ممکنه درصد اندکی از این افراد واقعن این کارها رو اعتقادی انجام بدهند که اونها هم باید به اعتقاد خودشون شک بکنند. این چه اعتقادیه که به آدم اجازه میده کارهای خلاف اصول همون اعتقاد رو انجام بده؟ هدف که وسیله رو توجیه نمیکنه. نمیشه که من کار خلاف اسلام انجام بدم برای رسیدن به اسلام.
با عرض پوزش از شما، آقای تاجیک به خانم نوشابه امیری گفتند که اون فحش ناموسی انتهای فیلم رو ایشون بیان نکردند. شما متوجه شدید که چه کسی اون حرف رو زده؟
نه منم متوجه نشدم ولی به نظرم اصلن اهمیتی نداره که کی اون حرفو زده چون قبل از اینکه فیلم ضبط بشه حرفهایی مثل همون حرف و حتا زشتتر از اون رو هم زده بود.
خانم هاشمی، شما موقعی که در برابر اون دشنامها و حمله فیزیکی قرار گرفتید چه حسی داشتید؟ احساس درونیتان چه بود؟
(مکث) نمیدونم… آدم که اینجور مسایل رو میبینه فقط تاسف میخورم به حال جمهوری اسلامی که مثلن مدعیان دفاع از اسلام و انقلاب به چه کارهایی دست میزنند. در اون موقع تنها احساسم این بود که اینها مسلمان نیستند، چون نمیشه کسی مسلمان باشه و دست به چنین کارهایی بزنه.
و الان که به اون ۲۰ دقیقه فکر میکنید چه احساسی دارید؟
تنها چیزی که الان به ذهنم میرسه اینه که اینها چنان به بنبست خوردهاند و چنان تحت فشار افکار عمومی قرار دارند که به ناچار دست به این کارها میزنند.
شما اگر الان سعید تاجیک را ببینید بهش چی میگید؟
هیچی؛ به نظرم به این آدم زیاد بها داده شده. در حالت عادی هم حرفی برای گفتن به اینجور آدمها وجود ندارد.
ولی آقای تاجیک و همفکرانشون خود رو معتقد به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه میبینند…
ممکنه درصد اندکی از این افراد واقعن این کارها رو اعتقادی انجام بدهند که اونها هم باید به اعتقاد خودشون شک بکنند. این چه اعتقادیه که به آدم اجازه میده کارهای خلاف اصول همون اعتقاد رو انجام بده؟ هدف که وسیله رو توجیه نمیکنه. نمیشه که من کار خلاف اسلام انجام بدم برای رسیدن به اسلام. این در هیچ کجای دین نیومده است. یک موقعی درباره مجاهدین میگفتند اینها التقاطی شدند به همین خاطر یعنی همچین ایرادی ازشون گرفته میشد. ولی از این درصد کم که ممکنه شستشوی مغزی شده باشند، یا واقعن به کارهایی که میکنند اعتقاد دارند، درصد عمده این جماعت تنها به خاطر منافع خودشون این کارها رو میکنند.
چهجوری شستشوی مغزی میدهند؟
مثلن سپاه کلاسهایی داره به نام دشمنشناسی که سپاهیها مجبورند در اونها شرکت کنند چون اگه شرکت نکنند خبری از درجه و رتبه نیست. تو این کلاسها فکر میکنید چه کسی به عنوان دشمن معرفی میشه؟ آقای هاشمی و خانوادهش. تو ادارات و ارگانها و آموزش و پرورش و خیلی جاها جلساتی میگذارند و یک مشت دروغ کلاسهای سپاه رو مدام تکرار میکنند. یا دفعه قبل که دستگیر شده بودم و دو سه ساعت تو خیابون چرخونده شدم، متاسفانه اون جوانهایی که با من بودند همین حرفها رو تکرار میکردند. کاملن میشه فهمید مغزشون رو با دروغ پر کردند. این دروغها رو با چنان خشم و کینه و عقدهای بیان میکردند که من هم تعجب میکردم. ولی عمده این برخوردها و رفتارها فقط برای حفظ منافع هست.
چه جور منافعی؟ بیشتر توضیح میدهید؟
الان چند ساله که اینجور آدمها رو با پول میخرند. یا با پست و مقام… مثل شرکتهای اقتصادی. اینها میدونند که اگر مردم پیروز بشوند منافع اینها هم نابود میشه بنابراین برای حفظ منافع این کارها رو میکنند نه به خاطر اعتقاداتشون. شما نگاه کنید الان مناصب مملکت همه دست این آدمهاست. اقتصاد هم همینطور. شرکتهای بزرگی که زیر سایه اصل ۴۴ واگذار شدند اکثرن به این آدمها واگذار شد نه به بخش خصوصی. پولهایی که بذل و بخشش میکنند تا این جماعت به خیابانها بیایند و مردم رو قلع و قمع کنند. امتیازات و مزایای فراون دیگه مثلن برای ورود به دانشگاه، تامین امورات زندگی. اگر پیروز نهایی روند موجود در کشور مردم باشند این رفتارها و آدمها دیگه جایگاهی نخواهند داشت و منافع خودشون رو از دست میدن. اگه اینطوره که به ولایت فقیه اعتقاد دارند مگه ولی فقیه محکوم نکرد؟ پس چرا دوباره حرفاشو تکرار کرد؟ اینا همه دروغ و بازی با اعتقادات مردمه.
به جز پدرتون که به گفته شما در سیبل این برخوردها قرار داره، آیا افراد بانفوذ دیگری در حکومت که سابقه سالها دوستی با پدرتون رو دارند و الان هم از نفوذ در قدرت برخوردارند، تلاشها و رایزنیهایی برای پایان دادن به این روند انجام دادند یا نه؟
فکر میکنم بله. از پارسال بعد از انتخابات تلاشها و رایزنیهای زیادی از جانب خیلیها انجام شد ولی نتیجهای نداشت. الان مسئله پول و قدرت و ثروت و اینجور چیزهاست وگرنه نمیشه من به اسم اسلام و قرآن و جمهوری اسلامی بیام تهمت بزنم، تخریب بکنم، کتک بزنم، آدم بکشم که بخوام اسلام رو حفظ کنم. شما خودتون اسلام رو نابود کردید.
خانم هاشمی، شما از حامیان جنبش اعتراضی پس از انتخابات بودید و چند باری هم به این خاطر دستگیر شدید (و البته فورن آزاد شدید) و مورد حمله قرار گرفتید و… آیا این رفتارها باعث شده که از حمایتی که از جنبش سبز داشتید پشیمون بشید؟
همانطور که گفتم تز الان آقایون اینه که یا با ما باشید، یا ساکت باشید یا اصلن نباشید. چون جنبش سبز، من و دیگران با آقایان همراه نیستیم بلکه منتقد و مخالف وضع موجودیم، این فشارها رو میآورند. شرایط کشور در همه زمینهها پلیسی و امنیتی است. در دانشگاهها، ادارات، رسانهها، همهجا همینجوریه.
و در مورد خود شما؟
این رفتارها نه تنها آدم رو در اعتقاداتش سست نمیکنه بلکه باعث میشه به راهی که رفتی ایمان بیاری و بدونی درست عمل کردی. هم اسلام، هم جامعه مدنی، هم حقوق بشر و هم ایران هم اکنون در معرض خطر هستند و همه باید بجنبند که ایران رو نجات بدهند.
چه اتفاقی باید بیفته که شما از این راه پشیمون بشید؟
پشیمان که نمیشم ولی برای کوتاه آمدن باید افکار عمومی را نسبت به اتفاقات ناصواب دو سال اخیر قانع و آنها را جبران کرد، تکلیف انتخابات معلوم بشه، کسی که به مردم ظلم کرده و متخلفان مجازات بشوند. و تمام اتفاقات لازم برای اینکه این احساس به وجود بیاد که جمهوری اسلامی به مسیر اصلی خود برگشته است.
به انتخابات اشاره کردید. آیا بعد از دو سال ابهامی که درباره نتایج انتخابات ۲۲ خرداد داشتید برطرف شده یا نه؟
مشخص است که نه.
به اعتقاد من جنبش سبز زنده و فعال به پیش میره و روشها و استراتژیهای خود را در مقاطع مختلف تغییر میده و این اتفاق هم باید بیفتد. ظلم پایدار نمیمونه شاید دیر و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره. فقط امیدوارم مردم با کمترین هزینه بتونند به آرمانهاشون برسند.
به نظر میاد این ابهام هنوز در بخش عمدهای از جامعه و نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران وجود داره و بسیاری کماکان معتقدند که در آن انتخابات تقلب یا کودتا شده اما در هفتههای اخیر رفته رفته بحث انتخابات مجلس نهم که قرار است زمستان پیش رو برگزار شود. فکر میکنید نگاه جنبش سبز و اصلاحطلبان به این انتخابات باید چگونه باشه؟ آقای خاتمی هم شروطی را مطرح کردند. به نظر شما در شرایط کنونی آیا اساسن میتوان با باقی ماندن ابهامها درباره انتخابات گذشته، بحث انتخابات آینده رو مطرح کرد؟
من فکر میکنم با توجه به شرایط فعلی نه، نمیشه. به هر حال در آخرین انتخاباتی که برگزار شده افکار عمومی از سلامت اون قانع نشده و این احتمال وجود داره که در انتخاباتهای بعدی هم همان اتفاقات تلخ تکرار بشوند. تا زمانی که ابهامات و مشکلات اون انتخابات به صورت قانعکننده و مستدل برطرف نشوند، شرایطی برای فکر کردن به انتخابات آینده وجود ندارد. شروطی که آقای خاتمی گذاشتند شروط خوبی هستند البته باید اقناع افکار عمومی درباره انتخابات قبلی هم به آنها اضافه بشه. من فکر نمیکنم شرایط مناسبی برای حضور معترضان در انتخابات آینده و حتا فکر کردن به اون هم وجود داشته باشه. این کار یعنی تمام اتفاقات دو سال اخیر و مظالمی که به مردم رفته، بلاهایی که سرشون اومده، کشتهها و زندانیهایی که دادند، همه هیچ…
به نظر شما دولت و شورای نگهبان فعلی میتونند برگزار کننده یک انتخابات سالم در آینده باشند؟
با توجه به وقایع گذشته نمیتوان این مسئله رو باور کرد.
جنبش سبز این روزها به سومین سالگرد تولد خود نزدیک میشود و بعضیها این جنبش را یک جنبش مرده میدانند. دستگیری آقایان موسوی و کروبی هم به ابعاد این تحلیل اضافه کرده. شما دورنمای این جنبش را چگونه میبینید؟
من بسیار امیدوارم. به اعتقاد من جنبش سبز زنده و فعال به پیش میره و روشها و استراتژیهای خود را در مقاطع مختلف تغییر میده و این اتفاق هم باید بیفتد. ظلم پایدار نمیمونه شاید دیر و زود داشته باشه ولی سوخت و سوز نداره. فقط امیدوارم مردم با کمترین هزینه بتونند به آرمانهاشون برسند.
آقای هاشمی رفسنجانی به تازگی از ریاست مجلس خبرگان رهبری کنار گذاشته شدند یا کنار رفتند. الان هم زمزمههایی درباره برکناری ایشون از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود داره. فکر میکنید این اتفاق هم رخ خواهد داد؟
کاری که آقای هاشمی در ماجرای مجلس خبرگان انجام دادند، درس بزرگی برای خیلیها بود اما درباره مجمع تشخیص این مسئله باز هم به همون سیاست و تز مربوط میشه که گفتم. اینها با همه همین کار رو میکنند و هیچ فرقی هم نمیکنه که اون فرد چه جایگاه و سابقهای داره. سیاست آقایون حذف همه منتقدان است.
فکر می کنید آقای هاشمی کدوم راه رو انتخاب کنند؟
نمی دونم بزارید برای همون موقع (خنده)
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»