آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
اگر من به افشا این شهید گمنام پرداختم به خاطر دوستی نزدیکیست که با هم داشتیم و سکوتم باعث عذاب وجدانم میشد. زمانی که من برای تدفین سینا به وادی لنگرود رفتم آثار ضربه باتوم به سر دیده میشد و همچنین شلاق با کابل نیز مشهود بود و کنده شدن ناخنهای دست و پا نیز معلوم بود و سوراخهاهی مانند سوراخ مته در استخوانهای سینا مشخص بود و از همه وحشتناکتر خالی شدن شکم وی که به دلیل شلیک گلوله از پهلوی راست و خروج آن از پهلوی چپ بود.
سایت جرس به نقل از یکی از دوستان شهید سینا آرامی شهید تاسوعای ۸۸ که در حسینیه جماران در پی یورش وحشیانه نیروهای لباس شخصی حامی خامنهای به عزاداران، دستگیر، مورد ضرب و شتم و سرانجام همان شب به بدترین حالت ممکن به شهادت رسید را منتشر کرده است که باید به این اسلام و مجریان و طرفداران غافل علی خامنهای لعنت ابدی فرستاد.
نامه یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید گمنام سبز : سینا آرامی :
من یکی از دوستان بسیار بسیار نزدیک سینا آرامی هستم. من و سینا برای سخنرانی خاتمی به حسینیه جماران رفته بودیم که با نیمه کاره ماندن سخنرانی و حمله وحشیانه بسیجیها به حسینیه و شکستن شیشهها و ضرب و شتم مردم توسط بسیجیها سینا در صدد فیلم برداری از صحنه بر آمد که مورد توجه بسیجیها قرار گرفت که پس از کتک زدن سینا با باتوم او را به یک ون انتقال دادند. فردای آن روز یعنی روز عاشورا خبر فوت سینا به خانوادهاش داده میشود و به آنها گفته میشود چنانچه این ماجرا رسانهای شود فرزند دیگر آنها را خواهند کشت که همین باعث ترس و سکوت خانوادهشان میشود و از دادگاهی کردن پرونده فرزندشان خودداری میکنند.
از طرفی عمق این فاجعه به حدی بود که مردم لنگرود گیلان تحت تاثیر قرار گرفته و خواستار قصاص قاتل سینا شدند که بسیجیها از ترس افزایش اعتراضات محل سکونت خانواده وی را به اجبار از لنگرود به کرج انتقال دادند. این رژیم هر کاری را برای خفه نگهداشتن مردم انجام داده است چه برسد به خانواده این شهید … احتمال اذیت و آزار خانواده و دوستان وی توسط رژیم هست و امیدوارم مرا درک کنید. و اگر من به افشا این شهید گمنام پرداختم به خاطر دوستی نزدیکیست که با هم داشتیم و سکوتم باعث عذاب وجدانم میشد. زمانی که من برای تدفین سینا به وادی لنگرود رفتم آثار ضربه باتوم به سر دیده میشد و همچنین شلاق با کابل نیز مشهود بود و کنده شدن ناخنهای دست و پا نیز معلوم بود و سوراخهاهی مانند سوراخ مته در استخوان های سینا مشخص بود و از همه وحشتناکتر خالی شدن شکم وی که به دلیل شلیک گلوله از پهلوی راست و خروج آن از پهلوی چپ بود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»