در حاشیه برگزاری نمایشگاه مشترک عباس کیارستمی و پرویز تناولی در دبی، عباس کیارستمی در باره نامه بهمن قبادی، به گزارش گر رادیو فردا در دبی چنین میگوید:
«والله اگر آقای قبادی این سوال را از خودم میپرسید خیلی راحتتر بودم که به خودش پاسخ دهم. برای اینکه الزامن لزومی به نوشتن نامهی سرگشاده نبود. من دو هفته پیش افتخار دیدار با ایشان را داشتم و ایشان میتوانست این سوال را از خودم بپرسد.
ابتدا یک فیلم ساز باید احساس آزادی و امنیت کند باید در مقابل آنچه که خودش به خودش حکم میکند مسوول باشد نه حکمی که از بیرون به او تحمیل میشود
اما سوال من این است که کجا این قاعده و قانون هست که باید حتمن فیلمهای اجتماعی بسازیم؟ این سوال از کجا میآید؟ کجا این تعهد را به دوش هنرمند و یا فیلمساز میگذارند که تم کارش را مشخص کنند؟ شاید اگر این سوال از سوی کسی غیر از یک فیلمساز مطرح میشد، میتوانستم علت طرح آن را پیدا کنم.ابتدا یک فیلم ساز باید احساس آزادی و امنیت کند باید در مقابل آنچه که خودش به خودش حکم میکند مسوول باشد نه حکمی که از بیرون به او تحمیل میشود. در ثانی کدام یک از فیلمهای من اجتماعی نبودهاند؟
اگر منظور از فیلمهای اجتماعی، فیلمهای سیاسی است باید بگویم من از آن پرهیز میکنم. برای اینکه فیلمهای سیاسی تاریخ مصرف مشخصی دارند. به اعتقاد من هنر باید مقداری خودش را از مقوله سیاست جدا نگهدارد. ولی هر فیلمی که شما بسازید و فیلم خوبی باشد، به هر حال راجع به انسان امروز است. انسان هم یک موجود اجتماعی است. راستش من فیلمهای شعارگونه را دوست نمیدارم. فکر میکنم در شان هنر نیست.
اگر ما با آزادی کار کنیم و فیلممان هم راجع به انسان امروز باشد. که مشخص است کجا زندگی میکند و تحت تاثیر چه شرایطی است ،طبیعتن آن فیلم اجتماعی است. اما اینکه به الزام فیلم سیاسی مناسب مد روز و به نرخ روز بسازم راستش من سعی میکنم از آن پرهیز کنم. برای اینکه جایگاه هنر را رفیعتر از آن میدانم که خودش را آلوده مسایل سیاسی روز کند. به اعتقاد من فیلمهای شاعرانه آثار ماندگارتری هستند. چون راجع به مسایل انسانی حرف میزنند.
به اعتقاد من فیلمهای شاعرانه آثار ماندگارتری هستند. چون راجع به مسایل انسانی حرف میزنند
شما حتما تجربه فیلمهای «گاوراس و حکومت سرهنگها» را به یاد میآورید؟ فیلمهایی که به مجرد اینکه سیستم سیاسی یونان تغییر کرد، آنها هم اعتبار خودشان را از دست دادند؟ من به این اعتقاد ندارم که چیزی از بیرون به من توصیه شود و من از شرایط روز فرصت طلبی کنم. به نظر من کار هنری یک کار طولانی و دراز مدت است. در این مسیر بایدی هم وجود ندارد. اگر کسی هم فیلم سیاسی روز بسازد من هرگز به او نخواهم گفت که چرا فیلم شاعرانه و هنری نمیسازد؟ من فکر میکنم هر هنرمندی باید ببیند در درون خودش چه اتفاقی افتادهاست؟ چرا میباید همه از هم الگو بگیرند؟
همین قدر که آقای قبادی فیلم سیاسی – اجتماعی می سازند ما را بس. ایشان نوع نگاه خودشان را دارند. پس اجازه بدهند هر هنرمندی هم نوع کار خودش را عرضه کند. به هر حال سوال شما را با این پاسخ به اتمام میرسانم که از یک فیلمساز، طرح چنین سوالی بعید است و بیشتر از آن نوشتن نامه سرگشاده به نظرم بعید میآید. معمولن نامه سرگشاده را خطاب به سیاستمدارانی مینویسند که دستشان به او نمیرسد، اگر ایشان منظور دیگری داشتهاست کاش صریحتر طرح میکردند.»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»