مجید بهشتی/ رادیو کوچه
نخستین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی کودک و نوجوان سوم تا پنجم مرداد ماه در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان برگزار میشود.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این جشنواره کودکان و نوجوانان در دو گروه سنی 6 تا 9 سال و 10 تا 14 سال در رشتههای نقاشی، تصویرسازی، کاریکاتور، طراحی، کلاژ (وصله کاری) و خوشنویسی شرکتمیکنند. کودکان و نوجوانان در طول جشنواره در کارگاههای تخصصی هر یک از رشتهها با هم رقابت میکنند و با توجه به ویژگیهای این جشنواره و حضور کودکان و نوجوانان در کارگاهها و ویژگیها و ظرفیتهای هنرستان هنرهای زیبای اصفهان، این هنرستان برای برگزاری جشنواره انتخاب شد.
در این جشنواره کودکان و نوجوانان برگزیده در مسابقات و جشنوارههای استانی حضور دارند و برای بخش بینالملل جشنواره مذاکرات و هماهنگیهایی با تعدادی از کشورهای اکو انجام شده است .
دبیر نخستین جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی کودک و نوجوان افزود: «این جشنواره با هدف توجه به ارزش و اهمیت هنر کودکان و نوجوانان، ایجاد بستر برای شناخت و رشد استعدادها و معرفی هنر کودکان و نوجوانان برگزار میشود.»
«کشف دوبارهی شاهکاری از «میکل آنژ»
یک کارشناس هنری از دانشگاه آکسفورد یکی از نقاشیهای «میکل آنژ» را شناسایی کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ماه گذشته «آنتونیو فورسلنیو»، کارشناس هنری، متوجه شد که نقاشی که یک خانوادهی ثروتمند نیویورکی پشت کاناپهی خود پنهان کردهاند متعلق به «میکل آنژ»، استاد نقاشی دوره رنسانس ایتالیا، است. وی اکنون بهصورت رسمی اعلام کرده است که این فرضیه ثابت شده و این شاهکار واقعن متعلق به خالق مجسمهی «داوود» است.
«فورسلنیو» با استفاده از امکانات تحقیقاتی که دانشگاه آکسفورد در اختیارش گذاشته بود، موفق شد این شاهکار «میکل آنژ» را شناسایی کند.
پیش از این تصور میشد «تصلیب مسیح با مریم مقدس، سن جان و دو فرشتهی گریان» یکی از کارهای «مارسلو ونوستی»، از نقاشان همعصر «میکل آنژ»، است.
«فورسلنیو » که از اشعهی مادون قرمز برای کارشناسی این اثر استفاده کرده، دربارهی شناسایی این شاهکار هنری گفت: «شما بلافاصله تفاوت بین این اثر و کارهای «ونوستی» را متوجه میشوید. هیچکس جز «میکل آنژ» نمیتوانست چنین شاهکاری خلق کند.»
وی افزود: «بدن مسیح بهطرز کاملن متفاوتی کشیده شده … مدلبرداری آن قویتر، و نقاشی و حالتهای چهره کاملن روشن میکند که این اثری از یک هنرمند بسیار بزرگتر است.»
به نوشتهی روزنامهی ایندیپندنت، یک حراجی در دههی 1930 این نقاشی را بهعنوان یکی از آثار «ونوستی» به معرض فروش گذاشت.
«میکل آنژ» نقاش، مجسمهساز، معمار و شاعر برجستهی ایتالیایی بود. وی متولد 6 مارس 1475 بود. «میکل آنژ» یکی از هنرمندان نابغهی تاریخ و معروفترین چهرهی رنسانس ایتالیا است. وی در تاریخ 18 فوریه سال 1564 در رم درگذشت. معروف است که او در طول حیات خود با تمام پاپهای دوره رنسانس همکاری داشته است.
طراحی میدان کاپیتول – مقر سنای شهر رم نیز از کارهای او است .
«میکل آنژ» در سال 1546 میلادی به درخواست پاپ پل سوم احداث کلیسای سن پیترو که عملیات اجرایی آن 32 سال پیش از این تاریخ با مرگ معمار اولیهی آن متوقف شده بود، را عهدهدار شد و گنبد فوقالعادهی آن به ارتفاع 136 متر را طراحی کرد.
از «میکلآنژ» آثار بسیاری باقی مانده که نشانه نبوغ فوقالعاده این هنرمند بینظیر است.
«کامیار عابدی» در یادداشتی از بیمهری به قهرمانان حماسی و اسطورههای ملی ایران در سال جهانی شاهنامه انتقاد کرده است.
این پژوهشگر در این یادداشت نوشته است: «تصور میکنم از جمله انسانهایی که توانستهاند مشمول این دعای ظریف و عمیق قرار گیرند، قهرمانان اسطورهایی میهن عزیزمان، چه در ادوار پیش از تاریخ و چه در ادوار پس از تاریخ هستند. مقصودم کسانی نظیر آرش و کاوه و رستم و آریوبرزن و سورنا و مانند آنان است؛ یعنی کسانی که هر یک در روزگار خود نمونه و نماد پایداری در مقابل بیگانگان و حفظ حدود و ثغور کشورمان بودهاند. نوع بیقراری آنان در این راه، به آنان شکوه بخشیده است.»
تاریخ یکصدسالهی اخیر میهنمان نیز هرگز از اسطورههای پایداری تهی نبوده است. حسن، پسر هفدهسالهی علی مسیوی تبریزی، نوجوانی بود که اشغال میهنش به دست نیروهای روسی را تاب نیاورد. او در ستیز با نیروهای بیگانه، با شعار «زنده باد ایران» در سالهای آغازین سدهی بیستم میلادی در تبریز به دار آویخته شد.
این قهرمان و قهرمانان دیگر با وجود فاصلهی زمانی در کنار هم قرار میگیرند. تاریخ از ما شروع نمیشود و به ما هم پایان نمیپذیرد.
چنانکه میدانیم، یونسکو سال 2011 میلادی را سال جهانی «شاهنامه» (هزارمین سال سرایش) اعلام کرد. در بهار 1390 نیز همایشهایی در شناخت و تحلیل «شاهنامه» و اسطورههای ایرانی برگزار شد: شاهنامهپژوهان از شرق و غرب جهان به ایران دعوت شدند تا در کنار شاهنامهپژوهان و اسطورهشناسان ایرانی داد سخن دهند. با این همه در همان هنگام و اندکی بعد از این همایشها به تدریج خبرهای ناگواری مرتبط با شاهنامه به چشمها و گوشها رسید. از جمله آنها برداشتن مجسمه آرش کمانگیر یا سرباز پارسی در ساری، برداشتن مجسمه مشهور فردوسی ساختهی زندهیاد استاد «ابوالحسن صدیقی» از میدان فردوسی تهران به دلیل یا بهانهای عجیب؛ تصمیم به برداشتن مجسمهی آریوبرزن در یاسوج و مانند آنها این خبرهای ناخوشایند که به راستی نمیدانم چگونه میتوان به تحلیل و تفسیر آنها پرداخت اعتراض و انتقاد بسیاری از علاقهمندان هویت و فرهنگ ایران را در پی داشته است.
اگر شاهنامهپژوهان و اسطورهشناسان ایرانی اغلب در مقابل چنین خبرهایی سکوت میکنند، دست کم، شاهنامهپژوهان و اسطورهشناسان کشورهای دیگر، به ویژه آنان که در بهار 1390 میهمان دانشگاهها و موسسههای پژوهشی رسمی و دولتی بودند، از این یک بام و دو هوایی ما ایرانیها شگفتزده خواهند شد و در کارهای ما به دیدهی استهزا و طنز خواهند نگریست.
«نظامالدین کیایی» صدابردار سینمای ایران ـ برای «مجید بهرامی» بازیگر سینما و تاتر ایران که این روزها در بستر بیماری است، متنی را منتشر کرد.
در این متن آمده است: سالها پیش برای فیلم زیبای «سلام سینما» از علاقهمندان به بازیگری، جوانی با کت و شلوار مشکی پیراهن سفید که کتش را روی نیمه شانه انداخته بود برای تست نشست و سریع نیمی از صورتش را خود گریم کرده ایفای نقش نمود. نامش «مجید بهرامی» بود.
سالها از سلام سینما میگذشت. برای شروع فیلم «بدرود بغداد» به کارگردانی «مهدی نادری» جوانی آرام سلامی گفت و از کنارم رد شد. دلم به لرزه افتاد میخکوب شدم نگاهش کردم. گفتم شما آن جوانی نیستی که پانزده سال قبل برای تست بازیگری فیلم سلام سینما آمده بودی؟ تعجب کرد و گفت: «چگونه مرا پس از 15 سال بین آن ده هزار نفر شناختید؟» گفتم: «کسی یک بار بازی تو را ببیند و تو را نشناسد حتمن باید نابینا باشد.»
حضور گرم و سراسر عشق و همکاری دلپذیر و بازی و توان خارقالعادهاش در فیلم «بدرود بغداد» که مرا یاد بازی بینظیر «مجید نیرومند» در فیلم زیبای دوندهی «امیر نادری» بزرگ میانداخت، برایم تحسینبرانگیز بود. دیروز اما ناباورانه با همان لبخند شیرینش او را در بستر سخت بیماری دیدم. برای افتخار در زندگی شخصیم دست گرمش را بوسیدم و برایش پس از سالها از خدا طلب سلامت کردم. باشد که فریاد التماس قلبم را خدا شنیده باشد. شما هم بشنوید.»
به گزارش ایسنا «مجید بهرامی» ، بازیگر جوان تاتر تاکنون در نمایشهایی همچون «سیاها»، «خانه در گذشته ما» و … بازی کرده است. او همچنین در فیلم «بدرود بغداد» هم ایفای نقش کرده است.
این بازیگر جوان در حال اجرای نمایش «عجایب المخلوقات» بود که به دلیل مبتلا شدن به بیماری سرطان نتوانست گروه اجرایی را همراهی کند و این گروه هم اجرای خود را متوقف کردند و بازیگر دیگری را جایگزین نکردند، تا دوباره نمایش خود را با «مجید بهرامی» به صحنه بیاورند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
roya
salam khaste nabashed barname khobi bood
لیلا
دستتون درد نکنه ای مهربانان گرامی و عزیز