مجید بهشتی/ رادیو کوچه
ناصر مسعودی: «هیچ استادی نمیگوید مثل من بخوان چراکه مثل او کپی است و کپی هم باید برابر با اصل باشد، که نیست.»
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«ناصر مسعودی» معتقد است تقلید از صدای دیگران، تنها کیفیت کار خواننده را پایین خواهد آورد و هیچ سودی برای او نخواهد داشت. این خواننده آواز سنتی، با تاکید بر اینکه جوانان باید فعال و خلاق باشند، تصریح کرد: «متاسفانه برخی تصور میکنند اگر شبیه کسانی که مردم دوستشان دارند و به شهرت رسیدهاند بخوانند، موفق خواهند شد. حتا اگر کسی در تقلید بتواند حق مطلب را ادا کند، کارش نهایتن یک کپی خوب خواهد بود و اصل نیست. اگر مورد پسند نباشد، که دیگر هیچ.»
«مسعودی» تاکید کرد: «هنرجویان میتوانند در کنار چیزهایی که از استاد خود در هر رشته موسیقی یاد میگیرند، به گونهای عمل کنند که هنرشان اختصاص به خودشان داشته باشد. هیچ استادی نمیگوید مثل من بخوان چراکه مثل او کپی است و کپی هم باید برابر با اصل باشد، که نیست.» وی ادامه داد: «گاهی هنرمندان آنقدر تقلید میکنند که دیگر نمیتوانند خودشان باشند. البته این مسئله از نظر فنی حل شدنی است که به خود شخص بستگی دارد.»
حسین علیزاده: «اگر آقای «لطفی» از من بخواهند که یک قطعه از ایشان را اجرا کنم با کمال میل این کار را انجام میدهم.
«حسین علیزاده» در گفتوگویی با ایلنا گفت: «شرایط جامعه ما از خشونتی برخوردار است که با واژه عشق و دوستی غریبه شده است و هرکسی در هر کار و رشتهای چه هنری و چه غیرهنری؛ نباید منتقد جامعه باشد و بگوید که جامعه اینگونه شده است. اما ما نباید یادمان برود که جزیی از این جامعه هستیم. هرکسی هم میتواند در جامعه نظرات خود را ارایه دهد. اگر فرد درستکار باشد؛ جامعه میتواند اصلاح شود. فقط نباید دولت برنامهای به پا کند که ما بههم علاقه پیدا کنیم، بلکه خودمان باید دست به کار شویم. همچنین کسانی که در رشته موسیقی شاخص بودند؛ باید راه خودشان را بروند. آنها نباید دست و پای هم را ببندند. ما همیشه سعی داریم به همدیگر نزدیک شویم. بیشتر از هر چیزی انگیزه ما مهم است و زمانی که دیدم دوستم آقای «مشکاتیان» خیلی زود از میان ما رفت؛ فهمیدم که سالها زود میگذرد و باید قدر دوستان و روزهایم را بدانیم و به خاطر همین دست به کار شدیم.
ما ایرانیها نمیتوانیم و یاد نگرفتهایم بههم ابراز علاقه کنیم. به نظر من اگر بتوانیم به هم عشق بورزیم ناخودآگاه نیرویی در درون ما رشد میکند که جنبه مقدسی دارد. کار ما این است که این نیرو را به جامعه هم منتقل کنیم به شرطی که جامعه ما را سرزنش نکند. امروزه هیچکس همدیگر را قبول ندارد. وقتی پیش دو پزشک مینشینیم؛ میبینیم که اصلن همدیگر را قبول ندارند. همچنین دو موزیسین باهم نظرات متفاوتی دارند. مثلن من میگویم ردیف خوب نیست اما ردیفدان هستم. از طرف دیگر یک موسیقیدان دیگر فقط روی ردیف تاکید میکند. در کشوری که فرهنگ آزاداندیشی سلایق مختلف وجود دارد و باید وجود داشته باشد و قبول کردن این روند نوعی دموکراسی در فکر کردن بهوجود میآورد؛ که ما میتوانیم سلیقه افراد دیگر را هم قبول کنیم. اما متاسفانه درحال حاضر از نظر فکری سانسورچی افراد دیگری هستیم. که به نظر من تمامی این مشکلات با دوستی حل میشود. مثلن اگر «آقای لطفی» از من بخواهند که یک قطعه از ایشان را اجرا کنم با کمال میل انجام میدهم.»
«ارسلان کامکار» بیش از 20 سال مایستر ارکستر سمفونیک تهران بوده است
وی در تحلیل رهبران ارکستر سمفونیک تهران و اینکه در چه زمانی ارکستر سمفونیک تهران در اوج بوده است، گفت: «زمانی که من کارم را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کردم آقای «بیژن قادری» با انتخاب اعضای ارکستر بهعنوان رهبر انتخاب شده بود که بعد از آن «حشمت سنجری» بهعنوان رهبر به ارکستر آمد. در آن زمان صدای ارکستر خیلی فرق کرد اما بعد از یک مدت ارکستر دچار روزمرگی شد و به اصطلاح خون جدید، کثیف شد و دوباره اوضاع ارکستر بههم ریخت.»
وی ادامه داد: «متاسفانه در زمان «فریدون ناصری» که تا 10 سال بهعنوان رهبر ارکستر فعالیت میکرد، خیلی خسته شده بودیم چراکه کار کردن طولانی مدت با یک رهبر برای اعضای ارکستر خستهکننده میشود. همچنین در زمان حضور «علی رهبری» که یکی از درخشانترین و طلاییترین دوران ارکستر سمفونیک بود، آثاری اجرا شد که الان اگر ارکستر سمفونیک بخواهد آنها را اجرا کند، باید حداقل سه ماه تمرین کند.»
عیادت هنرمندان از استاد «جلیل شهناز»
به نقل از روابط عمومی و امور بینالملل خانه هنرمندان ایران، در این دیدار، هنرمندان با حضور در منزل «استاد شهناز» از آخرین وضعیت جسمانی و روند بهبودی این پیشکسوت حوزه موسیقی با خبر شدند.
«مجید سرسنگی» مدیر عامل خانه هنرمندان ایران، در مورد این دیدار گفت: «توجه به هنرمندان و پیگیری امور اولیه این عزیزان از وظایف مسوولان فرهنگی است و باید این روند برای تمام عزیزان هنرمند در حوزههای مختلف پیشبینی و به بخشی از وظایف آنان تبدیل شود.» وی افزود: «این اشتباه است که در زمان نیاز خود و برای انجام برنامهها به سراغ هنرمندان برویم بلکه باید سعی شود همواره و در همه شرایط در کنار هنرمندان بزرگ و تاثیرگذار کشور باشیم.»
نهم مرداد ماه، اولین سالروز درگذشت استاد «محمد نوری»
«محمد نوری» چهرهی ماندگار عرصهی موسیقی ایران است. درباره این استاد فقید البته فراوان مطلب نوشته شده اما بد نیست اشارهای هم ما داشته باشیم. استاد محمد نوری در سال 1308 خورشیدی در تهران متولد شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. او علاوه بر فعالیت در عرصهی موسیقی، چند کتاب را هم ترجمه کرد که از جمله رمان «درخت شیطان» نوشته «ایرزی کازنیسکی» است. نوری ابتدا در هنرستان تاتر نزد استاد «اسماعیل خان مهرتاش» مدت سه سال آواز ایرانی را بهطور سینه به سینه آموخت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت و زیر نظر استادان «مصطفی کمال پورتراب» و «مهندس سیروس» شهردار سلفژ و نت و پیانو را فراگرفت و پس از آن به کلاس زنده یاد «باغچهبان» دیگر استاد هنرستان عالی موسیقی رفت.
«محمد نوری» آثاری را همچون «ای ایران»، «سفرهای دور»، «آواز سرزمین خورشید»، «جان مریم»، «عروسی»، «چشمان آبی و دریا»، «انتظار»، «لانه متروک»، «بارانها»، «ترانههای چوپان»، «سرزمین گیلان»، «شالیزار»، «ای به خفته دل»، «توبیو»، «نشونشو»، «لالایی شیرازی» و «آواز سرزمین خورشید» از خود به جا گذاشته است. محمد نوری را از جمله هنرمندانی میتوان نام برد که عشق به وطن در آثارش پیداست و همواره برای مردم خواند و از مادیات و پول و توجه به درآمد به دور ماند و جاودانه شد. سرانجام استاد محمد نوری نهم مردادماه سال گذشته (1389) در سن 81 سالگی در بیمارستان جم تهران دار فانی را وداع گفت و به سرای باقی شتافت. یادش همواره گرامی باد.
ساخت موسیقی توسط «حسین علیزاده» برای فیلم مستند زندگی «حسن کسایی»
به گفته «مهرداد دفتری» کارگردان این مستند، موسیقی متن فیلم شامل دو بخش است که بخشی از موسیقی این فیلم را حسین علیزاده نوشته و بخش دیگر از آثار قدیم و جدید حسن کسایی استفاده شده و حسین علیزاده آنها را تنظیم کرده است. این مستند که نزدیک به یک ساعت است، شامل بخشهای مختلفی است و کودکی تا زمان حال این استاد نی ایران را به تصویر کشیده است. فعالیتهای «حسن کسایی» شامل فعالیتهای رادیو، رفتن وی به تهران، زندگی فردی و مصاحبهها با هنرمندانی چون «محمدرضا لطفی»، «حسین علیزاده»، «ضیاء موحد»، «فخری ملکپور»، «جلیل شهناز» و… ازجمله بخشهای مختلف این مستند است. تهیهکننده این اثر خود «استاد کسایی» بوده و برای ساخت این مستند تاکنون نزدیک به 60 میلیون تومان هزینه شده است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»