آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
مرزهای ایران و عراق در منطقه کردستان طی یک ماه گذشته در معرض حملات توپخانهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و جنگندههای نظامی ارتش ترکیه قرار گرفته، حملاتی که با خسارات فاجعه بار انسانی، به ویژه کشتار غیرنظامیان، همراه بوده است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سازمانهای مدافع حقوق بشر از حمله کمیته بینالمللی «صلیب سرخ» اوایل مرداد ماه اعلام کردند که بیش از ۲۰۰ خانوار کرد در جریان گلولهباران روستاهای کردستان عراق آواره شدهاند، اما مقامات و رسانههای کردستان عراق میگویند بر اثر این حملات ساکنان ۳۵ روستا که شامل ۴۰۰ خانوار میشوند مجبور به ترک محل زندگی خود شدهاند. پیش از حادثه روز یکشنبه، 30 مرداد، که به کشته شدن هفت عضو غیرنظامی یک خانواده منجر شد، گفته میشد ۳ شهروند غیر نظامی کشته و بیش از ۱۱ نفر در جریان این حملات زخمی شدهاند.
«همن سیدی» تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسایل کردستان معتقد است اگر اوضاع به این صورت پیش برود شاهد یک فاجعه انسانی تمام عیار خواهیم بود. وی در مورد دلایل سیاسی این حملات میگوید: «در ترکیه قرار است تحولات گستردهای درون ارتش به نفع دولت این کشور صورت بگیرد. دولت میخواهد به ارتش این تضمین را بدهد که آنها در هر شرایطی بخش مهمی از معادلات سیاسی و به ویژه سیاست خارجی این کشور هستند.»
«سیدی» در مورد دلایل سیاسی حمله ایران به کردستان نیز میگوید: «یکهتازی سپاه یکی از نکات اساسی است. این سازمان نظامی سیاسی میخواهد به دیگر طرفهای درگیر حاکمیت بگوید که در تمام میدانها حضور دارد و به نوعی حتا حرف اول را میزند. یعنی اگر قبلن در حوزه سیاست داخلی و اقتصاد تعیین کننده بود اکنون و با اقدامات اخیر نشان داد که قصد دارد کنترل سیاست خارجی، حفاظت از تمامیت ارضی و مقابله با مخالفان را نیز رهبری کند. دقت کنید که ارتش هیچگونه نقشی در این حملات نداشته است.»
اما ابعاد حملات دولتهای ایران و ترکیه به منطقه کردنشین این کشورها، تنها به حوادث این روزها ختم نمیشود، این حملات گسترده، ریشه در سالها اختلاف بین کردها و حکومتهای مرکزی دارد، دو قطبی که، هم در نیروهای حاکم و هم در فعالین کرد وجود دارد شاید یکی از دلایل اصلی این حوادث باشد.
«علی افشاری» فعال سیاسی در مورد ابعاد اختلاف ریشهای، بین اقلیتهای قومی و حکومتهای مرکزی، با انتقاد از نوع نگاه فعالان هویتطلب در یادداشت خود مینویسد: «فعالیتهای برخی از فعالان هویتطلب قومیتی و به خصوص فعالان کرد مشکلزا است. آنها برخورد سرکوبگرایانه و سلطهآمیز را به تمامی نیروهای سیاسی و اجتماعی مرکزنشین و یا فارس تعمیم میدهند. این برخورد مطلقانگارانه با استفاده از ادبیات احساسی، انگاره غلطی را ترویج میکند که تمامی نیروها، خواهان قلع و قمع آزادیها و ضایع کردن حقوق مردم غیر فارس هستند و ناسیونالیسم کرد، ترک و عرب را در تقابل با ناسیونالیسم ایرانی تعریف میکنند. از دید آنان هرکس مخالف تجزیهطلبی است به دموکراسی و حق تعیین سرنوشت اعتقاد ندارد و دستاش در دست فاشیستهای حکومتی است.»
البته این فعال سیاسی اهمال، سکوت، دیدگاههای غلط و نادیده گرفتن وجود مطالبات قومیتی و کمکاری جمعی از مرکزنشینان و به خصوص گروههای سیاسی در سوق دادن پارهای از آنها به این سمتگیری افراطی و حقیقتستیز را نیز بیتاثیر نمیداند.
«علی افشاری» در ادامه، شفافیت و ابراز عقیده گروههای مختلف پیرامون وضعیت اقلیتهای قومی را چارهساز اختلافات میخواند و معتقد است، که افراد حق دارند خواستار روشن شدن مرزها و واقعیت مسایل شوند. وی معتقد است، گروه سیاسی که، سودای تجزیه دارد باید این مسئله را بهطور شفاف بگوید، و پنهان کردن خواستهای این گروهها زیر پوشش فعالیتهای حقوق بشری یا دموکراسیخواهی و استیفای حقوق قومیتها، را عملی غیراخلاقی و ناموجه میخواند.
فعالین سیاسی باید بدانند که اگر امروز در برابر اتفاقهایی که در کردستان در حال رخ دادن است سکوت کنند، شکاف عمیقی که میان کردها و حکومت مرکزی در شرایط فعلی وجود دارد ممکن است دامن فعالین سیاسی را نیز بگیرد
این تحلیلگر سیاسی معتقد است که مردم باید درک درستی از رویدادها برای قضاوت داشته باشند، و مینویسد: «نه دفاع از تجزیهطلبی و نه مخالفت با آن فی نفسه دلیلی بر دموکرات بودن نیست بلکه چگونگی مواجه با مسئله، عیار دموکراتیک بودن مدعیان را روشن میکند.»
وی در پایان با انتقاد از عملکرد و مواضع نظری برخی از گروههای سیاسی کرد، مینویسد: «سابقه و مواضع نظری و سیاسی گروهی مثل «پ.ک.ک» تناسبی با دموکراسی ندارد. برخی از فعالان شاخه ایرانی آن، مخالفان حرکات تررویستی این گروه را به ضدیت با دموکراسی منتسب میکنند در صورتی که دموکراسی یک نظام خاص است و اصول و موازین ویژه خودش را دارد. صرف مخالفت با جمهوری اسلامی یا ادعای مطالبه حقوق مردم کرد دلیلی بر دموکرات بودن نمیشود.»
آنچه که مشخص است مشاهده وضعیت کردستان نشان دهنده بحران عمیقی است که در رابطه حکومت مرکزی با استانهای قومیتنشین وجود دارد، بحرانی که رفتار امنیتی و نظامی حکومت مرکزی آن را پررنگتر نیز خواهد کرد.
نگرانی نسبت به وضعیت فعلی مناطق کرد نشین ایران، نگرانی دو سویه برای فعالین کرد و دیگر فعالین سیاسی در ایران است، فعالین سیاسی باید بدانند که اگر امروز در برابر اتفاقهایی که در کردستان در حال رخ دادن است سکوت کنند، شکاف عمیقی که میان کردها و حکومت مرکزی در شرایط فعلی وجود دارد ممکن است دامن فعالین سیاسی را نیز بگیرد، کردستان به حق پاره تن ایران است، اما آیا این پاره تن نیازمند توجه و رسیدگی بیشتری نیست؟
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»