Saturday, 18 July 2015
26 September 2023
پس‌نشینی تند

«نگاهبانان «جشن‌خون»

2011 September 03

اکبرترشیزاد/ رادیوکوچه

«آزتک‌ها»، یک تمدن نیمه‌آمریکایی در مکزیک بودند. آن‌ها، یک تمدن «مزوآمریکایی» را در مکزیک‌ مرکزی شامل می‌شدند که دارای اسطوره‌‌هایی بسیار غنی بود. «آزتکاتل» در لغت به معنی افرادی است که از «آزتلان» سرزمین افسانه‌ای «آزتک‌ها» می‌آمدند. «آزتک‌ها» خود را بیش‌تر «مکزیکا» صدا می‌کردند، که از آن امروزه نام کشور «مکزیک» مشتق شده‌ است. در سال ۱۸۱۰، طبیعت‌شناس پروسی «الکساندر فون ‌هولمبولدت» برای اولین بار لفظ مدرن «آزتک» را برای این تمدن و یا ملت، ابداع کرد.

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

پایتخت «آزتک‌ها» «تنوش‌ تیتلان» نام داشت و از سال ۱۳۲۵ تا ۱۵۲۱، دوازده نفر بر آن فرمان‌روایی کردند. پس از جنگ‌های خونین، در ۱۳ اوت ۱۵۲۱، آخرین حکم‌ران «آزتک‌ها» خود را تسلیم اسپانیایی‌ها کرد. اینان پرستش‌گاه‌ها، برج‌ها و خانه‌های بسیاری را با مصالح ‌سنگی ساخته بودند. در رشته‌ی ‌نجوم، حقوق و حکومت، پیش‌رفت کرده بودند. در بسیاری از هنرها و پیشه‌ها صاحب مهارت شده بودند. به موسیقی، رقص، نمایش‌نامه، و ادبیات علاقه‌مند بودند. گذشته از این‌ها «آزتک‌ها» چندین باغ گیاه‌شناسی یا گیاه‌پروری داشتند که اروپایی‌ها تا آن زمان با چنین چیزی آشنا نشده بودند. در سرزمین «آزتک‌ها» شبکه بزرگی برای آبیاری زمین‌های کشاورزی ایجاد شده بود و صنعت‌بافندگی، شکل گرفته بود. در میان این مردم، تاسیساتی مانند تیمارستان با پزشکان و جراحان متخصص وجود داشت. اینان تمدنی بس شگفت‌انگیز داشتند. در سال ۱۵۱۹ میلادی یک ملوان اسپانیایی به نام «ارناندو کورتز» هم‌راه با ارتشی کوچک، به «آزتک‌ها» حمله کرد. او پس از نبردهای سخت و خونین توانست قدرت و حکومت «آزتک‌ها» را سرنگون و نابود کند. آن‌گاه اسپانیایی‌ها «مکزیک» را جزیی از سرزمین امپراتوری «اسپانیا» به شمار آوردند. امروزه نیز بسیاری از سرخ‌پوستان ساکن مکزیک به زبان «آزتک» سخن می‌گویند. مکزیک امروزی و مکزیکی‌های معاصر از این‌که به «آزتک‌ها» تعلق دارند بر خود می‌بالند. آن‌ها توانسته‌اند بسیاری از شیوه‌های زندگی، آداب و رسوم «آزتک‌ها» را تا امروز حفظ کنند. برخی از واژه‌های «آزتک» نه فقط در میان مکزیکی‌ها یافت می‌شوند بلکه به زبان‌های بزرگ مانند زبان انگلیسی نیز راه یافته‌اند. از میان این واژه‌ها می‌توان به «شکلات» (chocolate)، گوجه‌فرنگی (tomato) ، کایوت (coyote) و درخت آوکادو ‌(avocado) اشاره کرد‌. بدین ترتیب، با آن‌که قدرت و حکومت امپراتوری «آزتک‌های» باستان در چهارصد و اندی سال پیش از این نابود شد، تاثیرشان در جنبه‌های گوناگون زندگی فرهنگی ملت «مکزیک» هم‌چنان زنده‌ است.

سران «آزتک» اشتهای سیری‌ناپذیری برای آدم‌خواری داشته‌اند. بر خلاف «مایاها» که قربانیان انسانی گاه به گاه و صرفن تحت مراسم آیینی داشته‌اند، «آزتک‌ها» به بر پا کردن «جشن‌خون» و سلاخی آیینی دسته‌جمعی و آدم‌خواری سیاه و گسترده شهره بوده‌اند. مشاهده کشته ‌شدن، و سلاخی آیینی صدها و بلکه هزاران نفر در یک شب، و تکرار مدام آن در سال، رعب و وحشتی فراگیر در سایر قبایل همسایه بر انگیخته بود. استاد دانش‌گاه هاروارد، «دیویدلندز» در کتاب خود «ثروت و فقر‌ملل» می‌نویسد که یکی از دلایل عمده‌ای که «آزتک‌ها» با ابعاد گسترده خون‌خواری و آدم‌خواری از مردم خویش، سال‌ها حکومت کردند، ایجاد جو وحشت بوده است.

اشتهای «آزتک‌ها» برای گوشت انسان آن‌چنان گسترش یافته، و تعداد مردم آن سرزمین به میزانی کم شده بوده است که سران «آزتک» را برای مذاکره جهت گرفتن «قربانی‌انسانی» به سراغ سایر قبایل می‌فرستاد. در این مذاکرت پشت پرده، سران بی‌کفایت قبایل همسایه «جنگ‌های تشریفاتی» در ابعاد کوچک ترتیب می‌داده‌اند و مردم نگون‌بخت و از همه جا بی‌خبر خود را به کام دشمن سرازیر می‌کردند. گرچه از این سنت، هنوز هم به عنوان نکوهیده‌ترین جنبه‌ی دین مردمان آمریکای میانی دوران باستان یاد می‌شود، اما قربانی‌انسانی بر اصلی بنیادین استوار بود. این اصل، پذیرش مسوولیت و نقش فعال انسان در حفظ توازن کاینات است.

قربانی‌ کردن انسان، یکی از جنبه‌های تاریخی فرهنگ «آزتک‌ها» بود، هرچند که محدوده و میزان انجام این عمل، توسط دانش‌مندان مورد بحث قرار دارد. «اسپانیایی‌هایی» که برای نخستین بار به اقوام «آزتک» برخورد کرده بودند، در نوشته‌های خود به روشنی گفته‌اند که قربانی‌کردن انسان به‌طور گسترده‌ای در «مزوآمریکا» متداول و مرسوم بوده ‌است. به عنوان مثال، اظهارات «برنال ‌دیاز» در فتح اسپانیای‌ جدید، مشتمل بر شرحیات و گفته‌های چند شاهد عینی است که از مراسم اعطای قربانی‌ انسانی، جان سالم به در برده‌اند و به چشم خود این وقایع را دیده‌اند. افزون بر این، تعدادی شرح با واسطه و دست دوم نیز، از انجام مراسم قربانی‌کردن انسان در دست است.

دانش‌مندان و پژوهش‌گران دوران مدرن، تفسیرهای متعدد و متنوعی در ارتباط با عمل «آزتک‌ها» در زمینه‌ی قربانی‌کردن انسان ارایه کرده‌اند و برای این عمل، هم اهمیت مذهبی و هم اهمیت اجتماعی، در نظر گرفته‌اند. به عنوان مثال، یک تئوری در این زمینه، که البته اعتبار چندانی ندارد بر این باور است که رژیم غذایی «مزوآمریایی‌ها»، فاقد پروتئین بوده و آدم‌خواری و تغذیه از گوشت قربانیان که در برخی از انواع قربانی‌کردن، صورت می‌پذیرفته‌، بخشی از رژیم غذایی لازم را برای «آزتک‌ها» فراهم می‌کرده‌ است. نظریات دیگری نیز وجود دارند که این عمل را به ویژه با عوامل اجتماعی و روانی، پیوند می‌دهند و یا این‌که آن را به عنوان یک نوع ابزارسیاسی در نظر می‌گیرند. با این وجود، اغلب پژوهش‌گران و محققین آگاه از مسایل مربوط به «مزوآمریکا»، این عمل را به عنوان بخشی از سنت‌ها و آداب و رسوم فرهنگی مربوط به مناسک و آیین اعطای قربانی تلقی می‌کنند، که در طی هزاره‌های طولانی در «مزوآمریکا» رواج داشته ‌است. گذشته از این‌ها، در تحقیقات و پژوهش‌های دانش‌گاهی مدرن، شماری از دانش‌مندان هستند که تمایل به خیالی خواندن و افسانه‌ای در نظر گرفتن موضوع قربانی‌کردن انسان دارند، حال آن‌که دیگرانی نیز وجود دارند که تمایلی عجیب دارند تا در این باره اغراق و مبالغه کنند.

تمدن «آزتک‌ها»، مجموعه‌ای از خدایان اساطیری گوناگون در یک سیستم مذهبی چند خدایی را در برمی‌گیرد که توسط آنان به رسمیت شناخته شده‌اند و بیش از یک‌صد مورد «ایزد» و «ایزدبانو» هستند. افزون بر این، بر اساس باورهای دینی و عقاید «آزتک‌ها»، اساطیر این قوم را می‌توان دربرگیرنده‌ی تعدادی از موجودات خارق‌العاده و فوق‌بشری نیز، تلقی کرد. مردمان «آمریکای ‌میانی» در عصر باستان، یک سلسله خصوصیات فرهنگی مشترک داشتند، تقویم‌های ۲۶۰ و ۳۶۵ روزه که یک دوره‌ی حدودن ۵۲ ساله را ثبت می‌کرد، نوشته‌های «هیروگلیف» مانند، کتاب‌های تاشونده و سالن‌های توپ بازی با فضاهای دایره شکل در وسط، از جمله‌ی این مشترکات بود. گرچه مردمان این ناحیه، فرهنگ و زبان متمایزی داشتند، اما طی هزاران سال زندگی در کنار یک‌دیگر و از ره‌گذر مهاجرت، داد و ستد، فتوحات و زیارت، تماس‌های گسترده‌ای با یک‌دیگر داشتند. از این رو شگفت نیست که اسطوره‌های «آزتک»، «مایا» و سایر اقوام آمریکای میانی دوران باستان، مضمون‌های مشترک متعددی با یک‌دیگر دارند.

اسطوره‌های «آمریکای‌ میانی»، تنها گزارش‌هایی مقدس از منشا جهان نیستند، بلکه حاوی درس‌هایی عمیق درباره‌ی رفتار مناسب‌اند. از جمله خصلت‌هایی که بارها به عنوان عامل ویرانی یا شکست ذکر شده‌اند، تکبر و آزمندی است. در اساطیر «آزتک»، آن‌که سرانجام به خورشید تبدیل می‌شود، «تکوسیس ‌تکاتل» مغرور و ثروت‌مند نیست، بلکه «نانا واتسین» فقیر و شجاع است. در اسطوره‌ای دیگر، قهرمانان دوقلو، پرنده‌ی هیولایی به نام «ووکوب ‌کاکیش» را، تنها به این دلیل می‌کشند که بیش از اندازه مغرور و لافزن بوده ‌است. تکبر و حرص و آز، یکی از نقطه ضعف‌های عمومی صاحب‌منصبان است و بخش مهم روایت‌های اسطوره‌ای برجای مانده از «آزتک‌ها»، حاوی الگوهایی برای سیر و سلوک پادشاهان است. اما اسطوره‌های «آزتک» و «مایا»، به مسایل گسترده‌تر و عمیق‌تری، از قبیل معنای‌هستی انسان نیز می‌پردازند.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , , ,