Saturday, 18 July 2015
29 September 2023
این‌جا آسیاست- ملیت- قسمت دوم

«بازار مالزی در تسخیر چشم بادامی‌ها»

2011 September 15

سحر بیاتی/ رادیو کوچه

کوله‌بار جست‌وجوگری را هم‌چنان به دوش می‌کشم به دنبال مهاجرانی از شرق و غرب، در جست‌وجوی معنای صلح و مدارا، هر چند زمان زیادی از این جست‌وجو نگذشته، کوله بار هر روز سنگین و سنگین‌تر می‌شود. این‌بار فاتحان بازارهای جهانی نظرم را به خود جلب کرده‌اند.‌

فایل صوتی را از اینجا بشنوید

 

فایل را از این جا دانلود کنید

اولین تجربه آشنایی با چینی‌ها به ایران بازمی‌گردد و تاسوعای سه سال پیش، «لی شاون» از یک خبرگزاری چینی چند ماهی مقیم ایران بود. فارسی را خیلی به‌تر از من صحبت می‌کرد. «لی» از دانش‌گاه «شانگهای» لیسانس زبان فارسی داشت. حالا لی در مالزی ساکن شده به دانش‌جویان زبان چینی می‌آموزد. مسخ فارسی حرف زدن لی می‌شوم. کتابی و زیبا صحبت می‌کند. ‌کلماتی را به کار می‌برد که شاید سال‌هاست از یاد ما ایرانی‌ها به خصوص پایتخت‌نشینان رفته است.

«لی» مالزی را بیش‌تر از ایران دوست دارد، هر چند عاشق فارسی حرف زدن است و زندگی در ایران را به‌ترین تجربه‌اش می‌داند اما می‌گوید‌: «شما در ایران تنوع غذایی ندارید. صبح تا شب جوجه می‌خورید ما همه چیز می‌خوریم‌.» شاید بی‌راه هم نگفته باشد ما با شنیدن نام قورباغه و هشت‌پا هم دل‌پیچه می‌گیرم و این دخترک ریز نقش عادت به خوردن همه این‌ها دارد.

جالب‌ترین قسمت دیدار من و «لی» سوال‌های عجیب و غریب اوست. مثلن می‌خواهد فرق ضریح و حرم را بداند و من چاره‌ای ندارم جز متوسل شدن به نقاشی و توضیحات مفصل برای تشریح فرق ضریح با حرم.

چینی‌ها نه تنها بازار مالزی که بازار همه دنیا را در دست گرفته‌اند نسبت به سایر ملیت‌های ساکن در مالزی سرعت بیش‌تری دارند. تند و ریز راه می‌روند، تند و سریع  غذا می‌خورند و بلند بلند حرف می‌زنند.  چشم‌های پف کرده، صورت‌های سفید و اندام‌های ظریف متعلق به چینی‌هاست.

«لی» از سنت‌های چینی می‌گوید، از رسوم ازدواج که خیلی نزدیک به رسوم ایرانی است. مادر شوهر و عروس‌های چینی کم از مادرشوهر و عروس‌های ایرانی ماجرا و چالش ندارند و این برای هر دوی ما هیجان‌انگیز است.

در چین هنوز هم مادر‌شوهرها اصرار دارند پسر، عروس را به خانه مادرش بیاورد و عروس‌ها از زندگی با مادر‌شوهر زیر یک سقف استقبال نمی‌کنند لی ضرب‌المثل چینی را روایت می‌کند: «به یک مرد چینی می‌گویند اگر مادر و همسرت در رودخانه در حال غرق شدن باشند کدام را نجات می‌‌دهی‌؟ مرد پاسخ می‌دهد‌: هیچ‌کدام را‌، خودم را هم از دست هر دو به آب می‌اندازم.» و صدای خنده هر دوی ما به آسمان کوالالامپور می‌رسد.

«لی» مهاجری موقت است که از زندگی دایم در مالزی اطلاعات زیادی ندارد‌، هر‌چند از غذا و نحوه زندگی رضایت کامل دارد اما برای دانستن بیش‌تر باید چینی‌های دیگری را ملاقات می‌کردم.

«جالان آلور» و غذاهای چینی

«جالان آلور» نام خیابانی است در انتهای «بوکیت بینتانگ» که ایرانی‌ها نام آن را «جالان درتی» یا «خیابان کثیف» نهاده‌اند بوی تند غذاهای مالایی، تایلندی و چینی فضا را پر کرده است؛ رستوران‌های نزدیک به هم صندلی‌های‌شان را در پیاده‌رو گذاشته‌اند و عابران پیاده هم از وسط خیابان عبور می‌کنند زندگی از شب تا صبح در این خیابان جریان دارد .


با دوستان به یک رستوران چینی می‌رویم‌، صاحب رستوران «کیم» نام دارد،  فربه اما هم‌چون سایر هم‌وطنانش فرز و سریع‌، به خوبی انگلیسی صحبت می‌کند‌. «کیم» چینی – مالایی است پدر بزرگش اهل چین است و او هرگز سرزمین اجدادیش را ندیده است. او می‌خواهد برای ما قورباغه کباب کند اما چهره چروکیده ما را که می‌بیند قورباغه پوست کنده شده را به ظرف بر‌می‌گرداند و به کباب کردن ماهی رضایت می‌دهد. ماهی کبابی را که سرو می‌کند فرصت خوبی است برای گپ‌ زدن، او از زندگی در مالزی هم‌چون سایر ملیت‌ها ابراز رضایت می‌کند. به گفته «کیم» اکثر قوانین و امکانات برای آن‌ها با یک مالایی اصیل برابر است مدرسه رایگان، خرید خانه و ماشین قسطی و استفاده از بیمارستان‌های دولتی.

تنها نکته‌ای که «کیم» به آن اشاره می‌کند قوانین ازدواج یک غیر‌مالایی با مالایی‌هاست او می‌گوید: «برای ازدواج با یک مالایی باید حتمن دین خود را تغییر دهید چه با یک دختر مالایی ازدواج کنید‌، چه با یک پسر مالایی.»  خواهر شوهرش با یک مرد مالایی ازدواج کرده و مسلمان شده است و این به نظر «کیم» موضوع ازدواج را کمی سخت می‌کند.

مالزی خانه اصلی او است و دل‌بستگی چندانی به سرزمین اجدادی‌اش ندارد. شوهر «کیم» که گویا سرآشپز رستوران است او را صدا می‌زند، او با هیکل فربه خود فرز و تند به سه شماره در آشپزخانه است.

تاریخ‌چه حضور چشم بادامی‌ها در مالزی

چینی‌ها 30 درصد جمعیت کل این کشور را تشکیل می‌دهند اما حضور و کنترل آن‌ها بر صنایع عمده چون کائوچو ، قلع و بخش تجاری، تعداد آن‌ها را بیش از این در ذهن تداعی می‌کند.

 آن‌ها را در همه مراکز تجاری از شهر «کوالالامپور» گرفته تا فروش‌گاهی کوچک در منطقه «ساراواک» می‌توان مشاهده کرد. سخت‌کوشی یکی از مشخصه‌های بارز این دسته از ساکنان مالزی است به‌طوری که «فرانسیس لایت»، بانی شهر «جرج تاون» در «پینانگ» در سال 1794 این خصوصیت آن‌ها را مورد ستایش قرار داده و آن را مایه افزایش درآمد و پیش‌رفت برای دولت استعماری می‌دانسته است.

چینی‌ها در ابتدا برای یافتن فرصت‌های به‌تر و ماجراجویی به دریاهای جنوب چین سرازیر شدند و از قرن سیزدهم به بعد شروع به تجارت با اندونزیایی‌ها و مجمع‌الجزایر مالایی کردند. اما گروه‌های عمده مهاجران چینی در قرن نوزدهم یعنی در طی دوران حکم‌رانی خاندان «منچو» در چین که با مشکلات فراوان در زندگی مردم آن‌جا هم‌راه بود به سمت جنوب و مالزی حرکت کردند.

در همین دوران طی فرمانی، مسافرت چینی‌ها به خارج از کشور ممنوع اعلام شد، اما بسیاری از مردم جان خود را به خطر انداخته و این فرمان را نادیده می‌گرفتند. این دسته از مهاجران پس از اقامت در مالزی به مشاغلی سخت در معادن قلع، جاده‌‌سازی و کار در خطوط راه‌آهن روی می آوردند و تحت انجمن‌های طایفه و اجتماعات مخفی سازمان‌دهی می‌شدند.

سرگرمی محبوب آن‌ها مصرف تریاک و قمار بود. امروزه جامعه چینی‌ها در مالزی به جای ذوب شدن در فرهنگ مالایی، نشان و مظاهر سنتی خود را در کشور اعمال کرده‌اند. آموختن زبان مالایی برای چینی‌ها الزامی است اما در خانه صحبت کردن به زبان و لهجه‌های محلی چینی  رایج‌تر است، با این وجود نسل جوان چینی بیش‌تر از شیوه‌های نوین زندگی به سبک غربی الگو‌پذیر است. شاید مجموعه دیدنی «گنتیگ» و «چاینا تاون» به‌ترین مکان مالزی برای کشف اسرار چینی‌های مهاجر باشد. سفر ادامه دارد به پرسش‌های بسیار و قصه‌های تازه از جنوب شرق آسیا.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , , , , , , , , ,