مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
ائتلاف سبز ملی ایرانیان (اسما)
چه نام برازندهای! پدر و مادرت با چه نیت خالص و شناختی این نام را بر عزیزی چون شما نهادهاند! شاید میدانستند شما هم مثل آن شیر زن تاریخ اسلام باعث آشکار شدن جهل جاهلان زمان خود خواهید شد. عجب بازار مکارهای داریم!
با تبلیغات فراوان عدهای را جاسوس معرفی میکنند و سپس با چرخش 180 درجه به استناد رافت اسلامی همان جاسوسان را با احترام و عزت آزاد و روانه خانهشان میکنند. دریغا که در حق زن تحصیلکرده و متعهد و همکیش و هموطن خود چه ظلمی روا میدارند. نمیدانم چگونه از شما عذرخواهی کنم. شما هیچ گناهی ندارید. آرمانهای ما این بود که جامعهای داشته باشیم بر پایه عدل و قسط که در تمام دنیا نمونه باشد، بر هیچ کس ظلمی نرود، زمینه رشد همه انسانها فراهم شود، دیگر کسانی که «من» هستند بر ما حکومت نکنند، بلکه «ما» شویم و غبار غم و غصه و فقر و بیفرهنگی را از جامعه به شیوهی اخلاق و سیره پیامبر (ص) بشوییم.
شما از جمله کسانی بودید که آن آرمانها را باور کردید، ولی میخواستید روشها را تغییر دهید شاید نتیجه بهتری بگیرم. ما باید ممنون شما باشیم که از «من» به «ما» رسیدید.چه تصادفی! در آستانه آغاز هفتهدفاع مقدس هستیم. شهدا علت حضور خود در جبههها را فاجعهی زنان سوسنگرد عنوان میکردند و امروز … شهدا کجایید تا ببینید…..البته من یک بار هم در روز عاشورا شاهد سیلی خوردن بر صورت دختری مذهبی با نام زهرا سادات بودم. جالب اینکه من به حال کسی که سیلی را زد بیشتر تاسف خوردم، که چه جاهلانه فکر میکند که اعمالش به خاطر خداست و نمیاندیشد که چه میکند. و این داستانها تکرار تاریخ است…
نمیدانم بخندم یا گریه کنم به حال کسانی که به دنبال متهم میگردند که چرا در جامعه اینقدر بداخلاقی و عصبانیت و تندروی است؟ که چرا در جیب جوانان ما چاقو است؟… چگونه به این افراد تفهیم کنیم که شما خود در دو سال اخیر در تمام میادین و خیابانهای شهر کارگاه آموزشی با انواع لوازم از جمله خنجر و باتوم و قمه گذاشتهاید، تا دیگران یاد بگیرند اگر میخواهند به کسی که نظر مخالف آنها را دارد ضربهای بزنند باید آنطور بزنند که بمیرد و بلند نشود. ظاهرن آقایان ترسیدند عدالت تعریف شده با تفکر آنان خدشهدار شود و باید حکم داده شده به شما اجرا میشد. به استناد همان تعریف از عدالت خیلیها مثل من از طرف آقایان به این جرمها متهم هستیم. پس برای اینکه در حق شما ظلم نشده باشد اینجانب فاطمه چهل امیرانی فرزند یداله و همسر شهید همت خانم ژیلا بدیهیان آمادگی اجرای حکم شلاق را در بخودداریم.
اما هر شلاقی که بخوریم احساس میکنیم حقمان است چون یک عمر خوابیدیم و فکر کردیم که صلاح مملکت را خسروان دانند. گرچه قلب و روح ما سالهاست تازیانهها را تحمل کرده.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»