تندیس «تلاشگر حقوق بشر» در سال ۱۳۸۸ از سوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران در روز پنج شنبه ۱۹ آذر ماه ۱۳۸۸، روز جهانی «حقوق بشر»، به آیتالله منتظری اعطا شد.
به گزارش گویا، این گروه که در منزل آیت الله منتظری حضور پیدا کرده بودند، در این دیدار و گفتو گو، ضمن اعلام انتخاب آیتالله منتظری به عنوان برنده تندیس «تلاش گر حقوق بشر» این تندیس را به وی اعطاکردند.
ابراهیم یزدی، حبیبالله پیمان، عبدالفتاح سلطانی، محمدعلی دادخواه، تقی رحمانی، عبدالرضا تاجیک، عطاءالله شیرازی، حسین نوریزاده، امیر دلیرسانی و نرگس محمدی از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر ایران بودند که در این دیدار حضور داشتند.
بنا به این گزارش، در ابتدای این مراسم عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری در سخنانی با اشاره به اینکه کانون مدافعان حقوق بشر هرساله برای تقدیر از کسانی که حقوق بشر را رعایت و در این راستا فعالیت میکنند تقدیر میکند، گفتهاست: «امسال با تعطیلی کانون امکان برگزاری مراسم ویژه نبود. برای همین بناگذاشتیم خدمت رسیده از شما که از قدیم الایام در راستای تحقق حقوق بشر از دیدگاه اسلام فعال بودهاید و عملن از حقوق زندانیان از سال ۱۳۶۰ به بعد دفاع کردهاید و بر کاهش فشار بر آنان با هر ایده، فرقه و فکری مؤثر بودهاید و حتی از حقوق کسانی که گفته میشود فرزند شما را به شهادت رساندهاند دفاع کردید، لازم دیدیم از شما تقدیر و تشکر کرده و به طور مرسوم یک جایزه را تقدیم نماییم. »
محمدعلی دادخواه نیز با اشاره به روز حقوق بشر، توضسحاتی پیرامون نماد کانون مدافعان حقوق بشرداده:«این نمادی را هم که کانون مدافعان حقوق بشر خدمت شما ارایه دادهاند، استوانه کوروش کبیر است که از نظر برخی مفسران همان ذوالقرنین است. در ابتدای آن اصول و منشوری را اعلام کرده که بر پایه آن انسان آزاد باشد، کسی بر او سلطه نداشته باشد، بردگی را از میان برداشت و سلطه را کلن نفی کرد مگر به انتخاب مردم که چه کسی را برگزینند، و این اختیار انسانی را به او یادآور شد. ولی متأسفانه در کشور ما خیلی از بایدها رعایت نمیشود.»
در بخش دیگری از ا ین مراسم، بیانیه کانون مدافعان حقوق بشر توسط نرگس محمدی قرائت شد. در بخشی از این بیانیه آمدهاست :
«… کانون مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۸۸ تندیس «تلاشگر حقوق بشر» را به جضرت آیتالله العظمی حسینعلی منتظری تقدیم میدارد. ایشان در زمینههای نظری و عملی و با نادیده انگاشتن مقام و قدرت دنیوی و برخورداریهای ناشی از آن، از حق و کرامت واقعی انسان دفاع کردهاست.
مواضع فقهی ایشان در مورد حقوق شهروندی همه ایرانیان، تکیه و تأکید بر مشروعیت حکومت بر اساس آرای مردم و دفاع از حقوق مخالفان بر همگان روشن و آشکار است .
آنچه کانون را در تقدیم این جایزه به شخصیت برجسته و علمی آیت الله ترغیب نموده ، مواضع عملی ایشان است . از جمله مخالفت با اعدامهای بی رویه در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۷، مخالفت با سختگیری حکومت علیه شهروندان و دفاع همه جانبه، شجاعانه و مقتدرانه ایشان از جنبش سبز مردم ایران .
کانون مدافعان حقوق بشر با تقدیر از تلاشهای این عالم برجسته که سالها حصر و محرومیت و تحمل مرارت را برای ایشان به همراه داشتهاست، و با تبریک به ایشان برای نیک نامی جاودانه شان در نزد ملت ایران، با آرزوی سلامتی و تداوم راه پرارزش دفاع از حقوق انسانها، تندیس «تلاشگر حقوق بشر» را در ۱۹ آذر ماه ۱۳۸۸ مصادف با ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹ و شصت و یکمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر تقدیم آیتالله العظمی حسینعلی منتظری میکند.»
بنا به این گزارش، آیتالله منتظری ضمن ابراز تشکر و قدردانی از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر که در راه دفاع از حقوق شهروندان تلاش و کوشش میکنند، با اشاره به حوادث پس از انتخابات و برخوردهای تند و خشن با مردم معترض گفته است: «هیچ یک از برخوردهایی که با مردم شد شرعی و قانونی نیست و آمرین و عاملین ضامن و بدهکار مردم هستند. متأسفانه بین زن و مرد، پیر و جوان هم تفاوتی قایل نشدهاند،حتی زنها و دخترها را بیشتر کتک زدهاند. آقایان میگویند این کارها را برای حفظ نظام انجام میدهند، من بارها عرض کردهام ما مخالف حفظ نظام نیستیم اما حفظ نظام وجود نفسی ندارد، بلکه حفظ آن وجوب مقدمی دارد، یعنی نظام را ما میخواهیم که در سایه آن احکام اسلامی اجرا شود نه این که به بهانه حفظ نظام احکام اسلامی و شرعی زیر پا گذاشته شود و مرادتان هم از نظام شخص باشد. شما به چه مجوزی مردم را کتک میزنید؟ برای این که شما را قبول ندارند؟! خب قبول نداشته باشند. مگر شما خدایید یا پیامبرید؟ آنچه که شما به نام اسلام و دین انجام میدهید موجب بدنامی برای اسلام میشود. چرا با مردم ، تند و خشن برخورد میکنید؟
خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: (فبما رحمه من الله لنت لهم ولوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم واستغفرلهم و شاورهم فی الامر) یعنی : «ای پیامبر! چون تو نرمخو هستی مردم به تو گرایش دارند، و اگر تند و خشن بودی مردم از تو فراری میشدند. بعد میفرماید: «برای این مردم طلب عفو کن، برایشان استغفار کن و در امر حکومت با آنها مشورت کن.» شما آمدهاید خودیها را هم غیرخودی میکنید، درحالی که قرآن میگوید: غیرخودیها را از خود کنید، با آنها مشورت کنید، دستور واقعی اسلام این است نه آنچه آقایان به اسم اسلام انجام میدهند و دستور میدهند مردم را به قصد کشت بزنند.»
وی ادامه دادهاست:« ضرر را از هر کجا بگیرید به نفع است. آقایان از اول، انتخابات را منحرف کردند. بعد عدهای را زدند عدهای را زندانی کردند، بعد گفتند پرونده انتخابات مختومه شد. اگر مختومه شد پس ادامه بازداشتها برای چه بود؟ مصاحبههای تلویزیونی برای چه بود؟ اعتراف گیری چرا؟ محاکمه براساس اعترافات تحتفشار برای چه بود؟! مگر بازداشتیها به انتخابات مربوط نبودند؟ حالا که پروندهاش را بسته اعلام کردند، بازداشتیها را آزاد میکردند، از آنها معذرت خواهی میشد، چه بسا اوضاع به اینجا نمیرسید که هر روز ادامه پیدا کند. خودتان آمدید و ادامهاش دادید، خود شما تفرقه ایجاد کردید و حالا آمده اید از وحدت دم میزنید؟! اگر به دنبال آرامش و وحدت هستید برای چه بیگناهان را در بازداشت نگهداشتهاید و با فشار از آنها اعتراف میگیرید و براساس همان اعترافها محاکمه میکنید و احکام سنگین صادر میکنید؟ مگر روایت نداریم که اعتراف تحت فشار و شکنجه و ارعاب اثری ندارد؟ بدانید این اعترافها ذرهای ارزش ندارد و بر خلاف موازین اسلام است.
زمانی که ما در رژیم سابق زندان بودیم روزی «ازغندی» که بازجوی ما بود به زندان آمد و «عباس اشراقی» را دستش را گرفت و برد. به او گفتم عباس را کجا بردی؟ گفت: آزادش کردم. چون حالت صرع دارد و اگر در زندان بمیرد در مجامع بینالمللی برایمان مشکل درست میکنند. آنها عاقلانه برخورد میکردند ولی این آقایان آقای «بهزاد نبوی» را که داخل زندان نبود و برای عمل جراحی و معالجه چند روزی مرخصی دادهبودند، درحال بیماری به زندان عودت دادهاند. آیا این عمل عاقلانه است ؟! یکی از هموطنان کردمان آقای احسان فتاحیان را دفعه اول به ۱۰ سال زندان محکوم کردند، پس از تحمل زندان ایشان را به اعدام محکوم کردند! درحالی که دادگاه تجدیدنظر حق ندارد مجازات را تشدید کند. چون ۱۰ سال زندان از حداقل مجازات کمتر نبوده است و این حکم برخلاف قانون است .
ما به این آقایان میگوییم والله این کشور مال ما مردم است و ما به کشورمان علاقه داریم. کشور هم حاکمیت میخواهد و با شرایطش باید برقرار باشد. اما کشور مطابق رأی و نظر مردم باید اداره شود. امام حسن (ع ) طی نامهای به معاویه مینویسند: پس از رحلت پدرم «ولانی المسلمون الامر من بعده» یعنی : پس از شهادت پدرم علی (ع ) مردم مرا ولی و حاکم قرار دادند. ایشان به معاویه نمیگوید: من حاکم هستم چون امام معصوم هستم بلکه رأی و اقبال مردم را مطرح میکند. پس همه کاره مردماند. بنابراین باید حقوق ملت استیفا شود.
در قانون اساسی فصل جداگانهای هست به عنوان حقوق ملت، آقایان این اصول را نادیده گرفتهاند. در آنجا حق اجتماعات، اظهارنظر و آزادی مردم آمدهاست. مراد، آزادی مسوولان نیست بلکه مراد آزادی مردم است.
آیتالله خمینی در پاریس درباره آزادی میگفتند: «حتی کمونیستها هم در حکومت آینده ما حق اظهارنظر دارند.» حالا که مسلمانها هم، حتی آنها که برای انقلاب زحمت کشیدند و زندان رفتهاند را از حق اظهارنظر محروم میکنند، آنها را بازداشت میکنند و به زور اعتراف میگیرند که ما ضد انقلاب و ضد نظام هستیم!
همه ما براساس آیات قرآن وظیفه داریم که امر به معروف و نهی از منکر کنیم. صرف دعاکردن کافی نیست و فایده ندارد و نباید دلمان را به این که گوشه ای بنشینیم و دعا کنیم خوش کنیم، بلکه علاوه بر آن باید در جای خودش وارد شد و به وظیفه عمل کرد. امر به معروف و نهی از منکر هم مربوط به امور جزیی نیست بلکه مربوط میشود به امر جامعه و حکومت.
من لازم است همین جا از شما و تمام کسانی که در فعالیتهای حقوق بشری برای تمامی انسانها فارغ از قوم، قبیله و عقیده تلاش میکنند تشکر کنم. در این راه ملاکمان «انسان بما هو انسان» است. مولا امیرالمؤمنین (ع ) به مالک اشتر میفرماید: «با لطف و محبت با مردم برخورد کن چون که مردم از دو صنف خارج نیستند: «اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق» : «یا برادر دینی تواند یا مثل تو انسان هستند.» بنابراین آنها که میگویند اسلام را قبول نداریم هم باید حقوقشان رعایت شود. در این راه که قدم برمیدارید قطعن مشکلاتی پیش میآید، زندانی میشوید، از کار بیکارتان میکنند و فشارهای دیگر، ولی ناامید نشوید، بردبار باشید چون قرآن میفرماید: «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب.» ان شاء الله موفق و مأجور باشید و از زحمات شما تقدیر و تشکر میکنم.»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»