سیمین/ رادیو کوچه
قصد داشتم برای امروز یکی دیگر از عادتهای دوازده گانه دکتر مائو را که برای داشتن عمری طولانی توصیه کرده، معرفی کنم که در حین نوشتن برنامه من هم مثل میلیونها نفر در سراسر دنیا درگیر خبر مرگ «استیو جابز» (Steve Jobs) و دیدن فیلم سخنرانی او که در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد انجام داده، شدم.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
اگر هنوز این فیلم را ندیدید توصیه میکنم همین جا روی سایت رادیو کوچه ببینید.
استیو جابز برای آنها که در زندگی زیاد با دنیای دیجیتال سرو کار دارند، آنها که در این حوزه کار میکنند یا حتا آنها که از محصولات دنیای دیجیتال زیاد استفاده میکنند به نوعی یک اسطوره است به خاطر نوآوریهایش و تحولی که در این زمینه ایجاد کرده اما من فکر میکنم او میتواند برای تمام مردم در هر نقطهای از جهان که زندگی میکنند، یک نمونه خوب برای زندگی باشد.
با شنیدن سخنرانی او و داستانهایی که تعریف کرد با خودم فکر کردم که شاید توصیههایی که او میکند از جمله بهترین مهارتهایی است که برای یک زندگی قرن بیست و یکمی باید آموخت. مهارتهایی که شاید تضمین کنندهی داشتن عمری طولانی نباشد اما عرض زندگی را وسعت میبخشد.
توصیههایی از زبان مردی که بدون این که در جامعهای با سابقه فرهنگ و تمدن چند هزار ساله بزرگ شده باشد، به تجربه دریافتهایی از زندگی دارد که میتواند دنیا را دگرگون کند.
البته نمونههای همچون استیو جابز در میان نخبگان وطنی نیز فراوانند اما به رسم دیرین (توجه بیش تر به رفتگان) از آنجا که من موفق شدم فیلم سخنرانی آقای جابز را بعد از شش سال، یک روز بعد از مرگ او ببینم، میخواهم در این برنامه تاکیدی دوباره بر گفتههای او داشته باشم به عنوان مهارتهایی از زندگی. هر چند که ممکن است آن ها را در این یکی دو روز خوانده یا شنیده باشید.
این توصیهها شاید مواردی باشد که بارها و بارها شنیدهایم اما زمانی که از زبان یک فرد موفق و با بیانی ساده و امروزی گفته میشود خاصه در زمانی که او دیگر در این دنیا نیست، شاید ارزش دیگری بیابد.
اطمینان کنید به اتصال نقطهها
نخستین نکتهای را که او اشاره میکند پیونددادن نقطههایی است که در زندگی هر فردی وجود دارد. شاید او میخواهد بگوید که هر قدمی که بر میداریم و در هر موقعیتی که قرار میگیریم، اهمیت خودش را دارد و بهتر است که با اطمینان آن گام را برداریم و از تغییرات استقبال کنیم.
او با بیان اتفاقاتی که از کودکی تا جوانی در مسیری که طی کرده پیش آمده، میگوید: «… میبینید آدم وقتی آینده را نگاه میکند نمیتواند رابطه بین اتفاقات را متوجه شود و تنها با نگاه کردن به گذشته متوجه ارتباط این اتفاقها میشود. باید بدانید که این نقاط به نحوی در زندگی آینده شما متصل میشوند. شما باید به چیزی ایمان داشته باشید: به شجاعت، به نیرو، به سرنوشت، زندگی یا هر چیز دیگری. چرا که با اعتقاد به این که با وصل خطوط به یکدیگر مسیر و جادهای ترسیم میشود، میتوان با اعتقاد و اطمینان قلبی در آن قدم گذاشت حتا اگر آن مسیر ما را از مکان امنی که هستیم جدا بکند. این تمام چیزی است که باعث ایجاد تفاوتها و تغییرها در زندگی میشود…»
به کارتان عشق بورزید
آقای جابز در بخش دیگری از سخنانش میگوید: «… گاهی زندگی با آجر به سر شما میکوبد ولی شما ایمان تان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی که در زندگی مرا نگاه داشته این بود که من کاری را انجام میدادم که به واقع دوستش داشتم. شما باید بیابید که عاشق چه چیز هستید و در آن صورت چیزی مثل عشق به معشوق وارد عمل میشود. کار شما بخش بزرگی از زندگی تان را دربر میگیرد و تنها راه برای موفقیت واقعی این است که باور داشته باشید کاری که انجام میدهید کاری بزرگ است. وتنها راه برای انجام کاری بزرگ این است که عاشق کار خود باشید. اگر تا کنون آن را نیافتهاید باز نایستید به جست و جو ادامه دهید …»
مرگ یک واقعیت مفید
و او از مرگ میگوید و از این که یادآوری هر روزه مرگ به خودش سبب شده تا هر روز تصمیمی نو بگیرد و هر روزش متفاوت از روزهای دیگر باشد چنانکه گویی آخرین روز زندگیاش است: «… باید مرگ را به شما یادآوری کنم. مرگ مهمترین ابزار برای رویارویی با انتخابهای بزرگ در زندگی ماست. به خاطر این که تمام انتظارات، تمام غرور و تمام ترس از خجالت یا شکست، در رویارویی با مرگ محو میشوند و تنها چیزهایی باقی میمانند که حقیقتن مهم هستند.
شاید زیباترین عبارت برای این طرز تفکر «استیو جابز» این شعر سهراب باشد که «زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست …» وقتی سخن از عاشقی میگوید و از ولع داشتن و دیوانگی کردن …
مرگ یک واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ کس دوست ندارد که بمیرد حتا آنهایی که میخواهند به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترک در زندگی همهی ماست. هیچ کس تا کنون موفق به فرار از آن نشده و این چیزی است که باید باشد به این دلیل که مرگ بهترین و تنها دستاورد باورپذیر و غیر قابل انکار زندگی است. مرگ مامور زندگی است با ماموریت ایجاد تغییر. کهنهها را از میان بر میدارد و راه را برای تازهها باز میکند. هم اکنون تازهها شما هستید اما یک روز که زیاد هم دور نیست شما به تدریج پیر و از رده خارج میشوید.
زمان شما محدود است، پس آن را با درگیر زندگی دیگران شدن هدر ندهید. خود را گرفتار تعصبات نکنید که این زندگی کردن با حاصل تفکرات دیگران است. اجازه ندهید هیاهوی عقاید دیگران ندای درون شما را احاطه کند و مهمتر از همه این که شجاعت پیروی از قلب و ادراکات شهودیتان را داشته باشید…»
و آرزوی او برای خود و تمامی جوانانی که به سخنان او گوش فرا میدادند این بود که «همیشه ولع داشته باشید و دیوانه باشید» (Stay Hungry. Stay Foolish)
و من به این میاندیشم که شاید زیباترین عبارت برای این طرز تفکر «استیو جابز» این شعر سهراب باشد که «زندگانی سیبی است، گاز باید زد با پوست …» وقتی سخن از عاشقی میگوید و از ولع داشتن و دیوانگی کردن …
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»