سام شریف / رایو کوچه
اجلاس جهانی کپنهاگ در حالی آغاز به کار میکند که ایران علیرغم دارا بودن رتبه دهم در آلوده کردن جهان هنوز برنامهای را اعلام نکرده است. البته نباید فکر کنیم که ما فقط همین مقام دهمی را در حوزه محیط زیست کسب کردهایم؛ چرا که در بخش تخریب محیط زیست تنها ده کشور دیگر از ایران بالاتر هستند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
به گفتهی وی میزان تولید گازهای گلخانهای ایران به نسبت تولید اقتصادی و سرانه جمعیت بسیار بالا است و باید زنگ خطر را به صدا درآورد. بر خلاف نهادهای رسمی و دولتی، انجمنها و کانونها و فعالان محیط زیست و شماری از رسانههای ایران نسبت به اجلاس کپنهاگ و مسئله تاثیرات مخرب گازهای گل خانهای بر زیستبوم ایران بیتفاوت نبودهاند.
«کانون عالی گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست» با صدور بیانیهای در آستانه کنفرانس کپنهاگ، بر سهم گسترده ایران در تولید گازهای گل خانهای و تخریب جنگلها تاکید کرد و خواهان تدابیر و واکنشهای لازم در این زمینه شد.
او در این رابطه به دویچه وله گفت: «اگر تقصیر تخریب چرخهی اقلیمی و گرمایش جو زمین به کشورهای معینی می گردد، تبعات آن در مرز و محدودههای خاص باقی نمیماند و ایران هم مانند سایر کشورها از پیامدهای آن آسیب میبیند. هم این امر و هم سهم بالای خود ایران در تولید گازهای گلخانهای در سالهای اخیر، ایجاب میکند که این کشور به کنفرانسهایی مانند کنفرانس استراتژیک کپنهاگ توجه و حساسیت ویژه نشان دهد و در تنظیم و تصویب اسناد و هم چنین اجرای مصوبات آن نقشی فعال داشته باشد اما دیدگاهها، ظرفیتها و امکانات سازمان محیط زیست ایران محدودتر از آن است که از پس چنین مهمی برآید.»
او به ویژه مدیریت زیست محیطی در ۴ سال گذشته را دارای سیری قهقرایی میداند.
از دیگر عوامل کم رنگ شدن مسایل زیست محیطی در ایران عدم وجود آگاهی ها و آموزش های مناسب است به عنوان نمونه می توان به سرانه آموزش محیط زیست در ایران اشاره کرد که تنها 30 ریال است که منجر به بروز فاجعه های زیست محیطی زیادی شده است. هم چنین می توان به کشتار وحشیانه حیوانات در شش سال اخیر اشاره کرد که نمونه آن را حتی نمی توان در کشورهای آفریقایی دید. البته ضعف وجود قوانین حمایتی نیز در این مسئله موثر بوده است.در پایان با نگاهی کوتاه به گزارش کمیته دانشجویی گزارش گران حقوق بشر درمورد تخریب ها و آلودگی های زیست محیطی در ایران شاید بیشتر بتوان درهم تنیدگی، عدم آگاهی عمومی، مدیریت ناکارآمد و ضعف قوانین را درک کرد وعمق فاجعه را به تصویر کشید.
موارد زیر شواهدی است که از این گزارش گرفته شده است.
1 – اصرار به ادامهی روند احداث جاده در جنگل ابر و نابودی بخش عظیمی از پوشش گیاهی و قطع درختان
2 – ادامهی قطع درختان جنگل گلستان در وضعیتی که در ده سال گذشته همگان شاهد خسارات جبرانناپذیر سیلهای ویرانگر آن بودهاند
3 – قطع بخش وسیعی از درختان جنگل حفاظت شدهی سرخه حصار برای احداث جاده و قطع دوبارهی درختان برای اضافه کردن عرض جاده
4 – ساخت و راهاندازی تأسیسات پتروشیمی در تالاب صوفیکم استان گلستان
5_تیرماه 86 روند تخریبها دامان پارک ملی خجیر را هم گرفت و بولدوزرها در هجومی بیسابقه به این پارک حمله کردند تا خطوط لولهی پنج گاز تهران برخلاف همه معیارهای زیست محیطی از این پارک عبور کند
این تنها گوشهای بود از شمارش معکوس فاجعهای که در انتظارایران است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»