سیمین/ رادیو کوچه
روز معروف یازده یازده دوهزارو یازده که به پایان رسید با خودم فکرکردم که این روز هم یه روزی است مثل تمام روزای دیگه! برای هر کدوم از روزهامون میتونیم یه آرزوی خوب بکنیم و انتظار یه اتفاق خوب رو داشته باشیم! تو این فکرا بودم که با خبر یک دستگیری دوباره ایرانیان قاچاقچی و تیتر یک روزنامه معتبر مالزی دربارهی اون و تماس دوستان ایرانی و مالزیایی که این تیترو دیدی یا نه؟! فکر کردم وقتی هنوز اهل جهان سومی حتا انتظار یه روز عادی رو نداشته باش! همیشه یه چیزی حالت رو میگیره که روزت رو بکنه بدتر از روزای دیگه!!!…..
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
روز گذشته روزنامه «استار» مالزی که یکی از پرتیراژترین و پربینندهترین روزنامههای این کشور است سرخط خبرهای خود را به موضوع قاچاق موادمخدر توسط ایرانیان در مالزی اختصاص داده بود.
این روزنامه که گفته میشود درحدود یک میلیون و سیصد هزار مخاطب دارد، پیش از این نیز بیشترین خبرها و گزارشهای مربوط به دستگیری ایرانیان در این زمینه را منتشر کرده است اما این بار نویسنده این گزارش با بازی نوشتاری هوشمندانهای، آنچنان اطلاعاتی را از ایرانیان دستگیر شده ارایه داده که خواننده در نگاه اول گویی با گزارشی از زندگی تمام ایرانیان روبروست.
نویسنده با اشاره به زندگی ایرانیان که در آپارتمانهای لوکس سکونت دارند، خوروهای گرانقیمتی تهیه میکنند و حتا بهترین سهام بورسهای مالزی را نیز خریداری کردهاند، ادامه میدهد که این توصیف گروهی از ایرانیانی است که قاچاقچیان مواد مخدر و حتا تولیدکنندگان آن هستند و اکنون توسط پلیس مالزی تحت تعقیب هستند.
در بخش دیگری تاکید شده که این گروه از طریق فعالیتهای تجاری مشروع و قانونی، اقدام به پولشویی میکنند و در قالب طرحی همچون «مالزی خانه دوم» از معافیتهای مالیاتی و برخی تسهیلات نیز برخوردار میشوند.
نویسنده با اشاره به دستگیری در حدود 200 ایرانی در چند سال اخیر و 50 میلیون رینگیت ارزش اموال توقیف شده از دستگیرشدگان اخیر، میگوید که براساس گزارشها در طی سه سال گذشته 231 میلیون رینگیت ملک، خودرو و پول نقد از این گروه دستگیر شده کشف شده است.
در این گزارش بارها بر استفاده از خانههای لوکس و ماشینهای گرانقیمتی که با پول نقد توسط ایرانیان خریداری میشوند تاکید شده و گفته شده که این گروهها در کشورهای تایلند و اندونزی نیز فعالیت دارند و به طور معمول مواد مخدر را از داخل ایران به مالزی قاچاق میکنند. همچنین با راهاندازی آزمایش گاههای تولید مواد مخدر در مالزی با همکاری افراد محلی به فعالیت خود ادامه میدهند.
نویسنده در بخشهای پایانی گزارش خود با ابراز نگرانی از افزایش این آمار، به نقل از یکی از مقامات پلیس این کشور اشاره دارد که ممکن است این گروهها همچون مکزیک اقدام به عملیات تروریستی نیز بکنند.
بله همانگونه که در این مطلب نیز اشاره شده همزمان با افزایش تعداد ایرانیان ساکن در مالزی، فعالیتهای آنان در زمینه قاچاق موادمخدر همچنین آمار دستگیریها نیز افزایش یافته است. شاید در هیچ زمان دیگر این چنین ایرانیها در سرخط خبرهای رسانههای مالزی قرار نگرفته باشند. رسانههایی که تنها اقدام به انتشار خبرهای منفی از ایران میکنند و با چشم فروبستن بر فعالیت گروه عظیمی از ایرانیان، چهرهای نامطلوب از این گروه از مهاجران را برای مردم کشورشان ترسیم میکنند که با توجه به تاثیرگذاری رسانهها به وضوح میتوان تغییر رفتاری مردم این کشور را در مقایسه با چند سال گذشته مشاهده کرد. (و البته در داخل پرانتز باید اذعان داشت که این افزایش تعداد با بروز بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری نیز جدای از موضوع مواد مخدر همراه بوده، رفتارهایی که به نوعی شاید در فرهنگ ما زرنگی به شمار رود اما در سایر فرهنگها پذیرفتنی نیست یا داشتن نوعی تفاخر نسبت به دیگر مردمان که در رفتار ما تاثیرگذار است و باز سبب ایجاد ذهنیت نه چندان مثبت در مخاطب ما میشود.)
اما این گونه اقدامات در جامعه مالزیایی و حوزه رسانه، برخی از ایرانیان را بر آن داشت تا دست به تشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی بزنند و به این وضعیت اعتراض کنند.
اما به راستی در پس این رفتار رسانهای چه چیزی نهفته است؟ علت گسترش فعالیتهای ایرانیان در زمینه قاچاق مواردمخدر چیست؟ چه کسانی به واقع دست به این کار میزنند و نگاه ایرانیان ساکن مالزی به این موج جدید چگونه است؟
در برنامه امروزم به مالزینشینان رفتهام و با آنان که از قشرهای مختلف این اجتماع کوچک کمتر از صدهزار نفر اعم از اهالی دنیای تجارت، دانشجو، رستوراندار و اهل رسانه هستند، گفت وگویی انجام دادهام:
روز گذشته از ابتدای صبح بسیاری از ایرانیهای ساکن مالزی با اشارههای مستقیم و غیرمستقیم مالزیاییها در زمینه این گزارش روبرو بودند؛ از دوستی که ابراز تاسف کرد از این گزارش تا فردی که به همکار ایرانیاش گفته: «پس این ماشین گرانقیمت رو (که البته او با کلی وام و قسط خریده بوده!) از راه قاچاق خریدی؟!» یا دوستی که برای خرید به فروشگاه میرود و با واکنشهای آنها روبرو میشود.
اما دلیل این مساله چه میتواند باشد؟
برخی با اشاره به این که درصد افراد خلافکار ایرانی در مالزی نسبت به جمعیت کلی ایرانیان این کشور بسیار ناچیزند معتقدند: «یک علت سیاسی در ورای این جریانهای رسانهای وجود دارد و آن ایجاد نوعی موج «ایران هراسی» و البته نه هراس از مردم ایران بلکه از دولت ایران، است. و این مساله نه تنها در رسانههای مالزی در رسانههای اغلب دنیا بزرگ نمایی میشود تا به نوعی توجیهی داشته باشند برای مقابله با دولت ایران که البته دولت ایران هم متاسفانه آنچنان که باید نتوانسته از 6، 7 سال گذشته تعاملی با دیگر کشورها برقرار کند و آنچه بوده تنها تقابل بوده است. وگرنه این مسایل از سوی خیلی ملتهای دیگر انجام میشود و آمارها اززندانهای مالزی چنین چیزی را نشان میدهد اما در مورد آنان این گونه عمل نمیشود.
از سویی نرخ بالای مهاجران ایرانی نیز میتواند یکی دیگر از دلایل بروز چنین مشکلاتی باشد ضمن این که متاسفانه برخی از افراد هم بدون توجه به سرنوشت جامعهای که عضوی از آن هستند اقدام به اعمال خلاف میکنند که تبعات منفی برای تک تک ایرانیان به همراه دارد و خود جامعه ایرانی باید کاری بکند و باید با این افراد ولو در حد قطع ارتباط یا هرگونه مراوده برخورد کرد و این حداقل کاری است که میتوان کرد.»
بسیاری بر این باورند که هماهنگی و حمایتهایی در دو کشور وجود دارد که اینچنین و با این حجم گسترده فعالیتهایی در زمینه قاچاق موارد صورت میگیرد و باید دید عامل اصلی که این جریان حمایت می کند چه کسانی هستند
از سوی دیگر گروهی نیز معتقدند که این کار به گروهی تشکل یافته اختصاص دارد و افراد خرده پا نمیتوانند این گونه عمل کنند و حالا شاید به دلیل اختلافهای شخصی یا هر دلیل دیگری مبادرت به لو دادن یک دیگر کردهاند و حالا ممکن است تنها گوشهای از این باند دستگیر شده اند. اما هرچه هست این کار توسط باندی بزرگ انجام میشود و کار هرکسی نیست! از طرفی شاید وجود زمینههای مناسبی برای مهاجرت به کشور مالزی زمینه بروز فضایی برای فعالیت این گروهها را بیشتر کرده باشد.
البته بسیاری بر این باورند که هماهنگی و حمایتهایی در دو کشور وجود دارد که اینچنین و با این حجم گسترده فعالیتهایی در زمینه قاچاق موارد صورت میگیرد و باید دید عامل اصلی که این جریان حمایت می کند چه کسانی هستند.
و گویی عدهای هم از این ایده بدشان نیامده و تازه به فکر افتادهاند که فعالیتی دراین زمینه انجام دهند.
اما این هم نظر دو بانوی جوان ایرانی است که معتقدند بازتاب این گونه رفتارها سبب شده تا رفتار مالزیاییها نسبت به سالهای گذشته تغییر چشمگیری پیدا کند. آنها معتقدند که این گروه های خلاف کار به نوعی با حمایتی هم از سوی جامعه مالزیایی روبرو هستند و در واقع خود را مصون میبینند و به راحتی به فعالیت خود ادامه میدهند.
از سویی به نظر اینان، مردم عادی کاری در این زمینه نمیتوانند انجام دهند و این وظیفه سفارت ایران است که با اطلاعاتی که از مالزینشینان در دست دارد، با شناسایی افراد مجرم و خلافکار مانع از بین رفتن بیشتر حیثیت ایرانیها در این کشور باشد.
اما از دید یک اهل رسانه ماجرا گونهی دیگری است. او معتقد است که روزنامه استار، همواره نگاهی نژادپرستانه داشته و نهتنها در مورد ایرانیان بلکه در مورد سایر نژادها نیز چنین عمل کرده است. ضمن آن که جزو معدود روزنامههایی است که تاکنون خبرهای زیادی از ایرانیان در زمینه موادمخدر انتشار داده است.
او با اشاره به نقل قولی از یک وکیل هندی که وکالت یکی از ایرانیان را نیز در ارتباط داشته میگوید که احتمال وجود «حیله»ای بر علیه ایرانیان حتا از فرودگاه مالزی هست و شاید جریانی وجود دارد که میخواهد مانع ورود ایرانیان یا حضور ایرانیان در این کشور باشد. هرچند که این ایرانی ساکن مالزی قضاوت کردن مالزیاییها نسبت به ایرانیها از روی مدل ماشین یا نوع خانه را چندان دور از ذهن نمیداند و تاکید میکند که «این نگاه در دید خود ما ایرانیها نیز وجود دارد که چنانچه فردی را با یک اتومبیل مدل بالا ببینیم یا در خانهای آنچنانی اغلب فکر میکنیم که این اموال از راه نامشروع به دست آمده است.»
او محدود کردن ویزای در بدو ورود ایرانیان را نیز یکی از دلایل ایجاد چنین جریانهایی میداند و البته تاکید دارد که ایرانیان در دو سه سال گذشته به شدت با مواردی همچون قاچاق موادمخدر و پولشویی در این کشور بحران ایجاد کردهاند و سال گذشته درمورد محدودکردن ویزای ایرانیان گمانهزنیهایی بود اما با توجه به مقادیر بالای پول نقدی که ایرانی ها به این کشور وارد میکنند این مساله صورت نگرفت.
این اهل رسانه میگوید: «شاید روزنامه استار به دلیل نگرانی از آینده مالزی و عدم آمادگی برای مخلوط شدن نژادها سعی در جلوگیری از ورود افرادی از یران یا در مجموع مهاجرانی از غرب آسیا دارد چراکه این افراد و به ویژه ایرانیها به طور معمول شاید از جذابیتهای تصویری، مالی و فرهنگی در مقایسه با سایر افراد برخوردار باشند.»
باید کمکم تغییری در نوع رفتار و حتا نگرشمان به زندگی در کشورهای دیگر داشته باشیم چون اگر قرار باشد با همین روش حرکت کنیم تا چند سال دیگر مالزی هم تبدیل به خیلی از کشورهایی میشود که نگاه مثبتی به ایرانیها ندارند و ممکن است حتا برای ورود به مالزی هم دچار مشکل بشویم
وی همچنین با ابراز نگرانی تاکید دارد که «باید کمکم تغییری در نوع رفتار و حتا نگرشمان به زندگی در کشورهای دیگر داشته باشیم چون اگر قرار باشد با همین روش حرکت کنیم تا چند سال دیگر مالزی هم تبدیل به خیلی از کشورهایی میشود که نگاه مثبتی به ایرانیها ندارند و ممکن است حتا برای ورود به مالزی هم دچار مشکل بشویم.»
به هر روی آنچه مسلم است قشر عظیمی از ایرانیان مقیم مالزی چه آنها که برای تحصیل به این کشور آمدهاند که رقمی در حدود 13 هزار تن را شامل میشوند و چه آنها که برای زندگی و کار به این کشور آمده و حتا آن ها که برای سفر به این کشور وارد میشوند به طور جدی با نگاهی متفاوت از سالهای گذشته روبرو هستند. این که چرا نخبگان فراوان ایرانی که در این کشور وجود دارند از استادان دانشگاه تا متخصصان در زمینههای مختلف و حتا دانشجویانی که اغلب در زمینه تحصیلی خویش خوش میدرخشند به اندازه مجرمین و قاچاقچیان در این جامعه مطرح نشدهاند بخشی به کمکاریهای خود ما از تکتک مردم تا مسوولان باز میگردد و نبود اقتدار لازم در تعاملات دیپلماتیک و بخشی به دستهایی که در نهان قصدهایی را برای مخدوش کردن چهره ایرانیان دارند.
از حق نباید گذشت که از جامعهای که اغلب خبرهای منفی نسبت به این گروه مهاجر در کشور خود می شنود نمیتوان انتظار دیگری داشت چنانکه ما با مهاجران افغان میهمان در کشورمان به واسطه وقوع جرم از سوی عدهای از آنان، سالها بسیار بدتر از این رفتار کردهایم.
اما به هرحال این وضعیتی است که اکنون جامعه ایرانی مالزینشین با آن روبروست. آیا میتوان امیدی به بهبود شرایط داشت؟ اصلن به واقع چه کسی متولی رسیدی به این مساله است و وظیفه تکتک ما چیست؟ اینها سوالاتی است که اگر ادعای دارابودن فرهنگ و تمدنی چندهزار ساله را داریم باید به زودی پاسخی برای آن بیابیم چرا که ممکن است فردا دیر باشد…
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
Farvahar
عالی بود، دست مریزاد
EMAD
AGARDOLATE MALEI WAGAN MIKAD INHA RA SHESAEI KONE HIJ MOSHELI BARAYESH NADARE. UNHA KOB MIDONAND KE IN POLHAYE HENGUFT WA MAWADE MOGADER AZ JANEBE JE KESANI BE MALEZI WARED MISHE .UNHA BEHTAR AZ HAR KESI MIDONAND KE SEPAHE PASDARAN WA WEZARATE ETELAAT NAGSHE ASLI RA DAR GAJAE MAWADE MOKADER DARAN BENABARIN .IN ROZNAMEHA BEHTAR AZ HAR KESI IN RA MIDANAN
Fatemeh
خیلی جالب بود مرسی! فکر می کنم به راستی کمکاری از خودمان است. مخصوصا اینکه می بینم ما ایرانی های مقیم مالزی در مسائل و گردهماهی هایی ساده ای مثل جشن های دانشجویی که کشور های دیگر معمولا با افتخار و خلاقیت شرکت می کنند، ماها خیلی منفعل و بی علاقه شرکت می کنیم، این خودش یک تصویر بدی از ما ارائه می دهد.
انگار ماها هنوز اعتماد به نفس در برابر ملیت های دیگر نداریم