اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
«واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی» (Wassily Wassilyevich Kandinsky) نقاش و نظریهپرداز هنری «روس» بود. او در ۱۶ دسامبر ۱۸۶۶ در شهر «مسکو» چشم به جهان گشود. از آنجا که او خالق نخستین نقاشیهای مدرن «انتزاعی» است، از «کاندینسکی» به عنوان یکی از مشهورترین و اثرگذارترین هنرمندان قرن بیستم یاد میشود. «کاندینسکی» دوران کودکیاش را در «ادسا» چهارمین شهر بزرگ «اوکراین» کنونی گذراند. در جوانی در دانشگاه «مسکو» ثبت نام کرد و حقوق و اقتصاد سیاسی را برای تحصیل برگزید. او حقیقتن در کارش موفق بود تا جایی به او پیشنهاد منصب استادی در دانشگاه «دورپات» شده بود اما رویای «کاندینسکی» چیز دیگری بود.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
«کاندینسکی» فردی بسیار پرمطالعه و در زمینههایی چون موسیقی، ادبیات و هنر تجسمی اطلاعاتش کمنظیر بود. زمانی که در «روسیه» بود، دربارهی سنن هنر عامیانه به تحقیق پرداخت و چه بسا همین تجربه و نیز تماسش با هنر مدرن در «مسکو» موجب شد که در سی سالگی به «آلمان» برود و زندگی خویش را وقف هنر کند. در ۱۸۹۶ در «مونیخ» اقامت گزید و در آکادمی هنرهای زیبای «مونیخ» مشغول به تحصیل شد. از «کاندینسکی» در آن سالها به عنوان مبلغ اصلی «اکسپرسیونیسم» آلمانی، سازمان دهنده نمایشگاهها، ویرایشگر، مقالهنویس و شاعر یاد میشد. او در سال ۱۹۱۴ و بعد از شروع جنگ جهانی اول به روسیه بازگشت و نقش مهمی را در سازماندهی نهادهای هنری «روسیهینوین» بر عهده گرفت. «کاندینسکی» در ۱۹۲۱ زمانی که حزب «کمونیست» شوروی سابق هنر «انتزاعی» را هدف قرار داد و آن را غیرمردمی خواند «روسیه» را ترک گفت. او در ۱۹۲۲ شروع به تدریس در مدرسهی «باهاوس» کرد و تا زمان بسته شدن آن توسط «نازیها» در ۱۹۳۳ به این کار ادامه داد. «کاندینسکی» پس از آن به آخرین اقامتگاه خود، در شمال غرب «پاریس» نقل مکان کرد و در ۱۳ دسامبر ۱۹۴۴در همانجا چشم از دنیا فروبست.
«کاندینسکی» را بنیانگذار و طلایهدار سبک هنری «آبستره» (Abstract) مینامند. هنر «مجرد»، «انتزاعی» و یا همان «آبستره» به هنری اطلاق میشود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرمهای تمثیلی و غیرطبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره میگیرد. این اصطلاح به طور معمول در مقابل هنر «فیگوراتیو» استفاده میشود و در معنای وسیعش میتواند به هر نوع هنری گفته شود که اشیا و رخدادهای قابل شناخت را بازنمایی نمیکنند، ولی به طور معمول به آنگونه از آفرینشهای هنرمدرن اطلاق میگردد که از هر گونه تقلید طبیعت یا شبیهسازی آن، به مفهوم مرسوم در هنر اروپایی، روی میگرداند.
داستانی هست که بیشتر به افسانه میماند تا واقعیت، اما گفته میشود که «کاندینسکی» این گونه سبک «آبستره» را خلق کرد. میگویند او در سال 1910 در منزلش که پر بود از تابلوهای نقاشی، به دنبال چیزی میگشت که ربطی به نقاشی نداشت. ناگهان چشمش به یکی از نقاشیها افتاد و دید که چقدر زیباست. قضیه این بود که نقاشی به طور اتفاقی برعکس آویزان شده بود. همین تصویر، جرقهی آتشین سبک جدیدی از نقاشی و طراحی به نام «آبستره» بود که پیروان زیادی پیدا کرد. او تا سال 1944 که از دنیا رفت، عمرش را صرف کشیدن نقاشی به سبک «آبستره» نمود.
«کاندینسکی» به مانند بسیاری از دوستان آلمانی همدورهی خود، عارف مسلک بود و ارزشهای پیشرفت و علم را قبول نداشت و در آرزوی بازآفرینی جهان از طریق هنر ناب جوشیده از احوال درون به سر میبرد. وی در کتاب شورانگیز و تا حدی بینظم «معنویت در هنر»، بر تاثیرات روانی رنگ خالص تاکید کرد و توضیح داد که چگونه یک رنگ قرمز روشن میتواند همچون نوای یک «ترومپت» بر ما اثر بگذارد. او همچنین معتقد بود که میتوان و لازم است که بدین شیوه، ارتباطی را بین ذهنهای آدمیان برقرار ساخت و همین اعتقاد این شجاعت را به او داد که نخستین کوششهای خودش را برای رسیدن به یک موسیقی رنگین به نمایش بگذارد. حرکتی که آغازگر راه نقاشی «انتزاعی» یا «آبستره» در دنیای هنر شد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»