Saturday, 18 July 2015
28 September 2023

«معنای ملت در ذهن مخالفان آن»

2011 December 15

آن‌چه در این بخش می‌آید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

لیلا مقتدر

منبع: جمهوری‌خواهی

هفته نامه «پنجره» ارگان نسبتن تئوریک اصول‌گرایان هفته گذشته در پرونده‌ای به بررسی عمل‌کرد مجلس ششم پرداخت و نتیجه آن پرونده روی جلد مجله با عکس‌هایی از مهدی کروبی در جای‌گاه رییس مجلس، بهزاد نبوی، محمدرضا خاتمی و تابش در قالب یک جمله آمده‌است: «مجلسی که عصاره ملت نبود». در این نوشته به بررسی استدلال‌های این مجله در اثبات این ادعا و هم‌چنین درستی یا نادرستی آن در مقایسه با عمل‌کرد مجلس اصول‌گرایان در دوره هفتم و هشتم می‌پردازیم و دلیل چاپ چنین نوشته‌های خفیفی را به بحث خواهیم گذاشت.

ملت کیست؟ عصاره آن کدام است؟

اساس استدلال این پرونده 11 صفحه‌ای این است که اولن انتخابات مجلس ششم مخدوش بوده است و ابطال 534 صندوق به دستور شورای نگهبان و با توصیه رهبر ادله این مخدوش بودن می‌باشد. دوم این‌که مجلس ششم به دنبال سیاسی‌کاری و پیش‌بردن پروِژه‌های سیاسی احزاب مشارکت و مجاهدین بوده و به فکر معیشت مردم نبوده است‌.

در مطلب حمیدرضا مقدم‌فر که تنها نویسنده‌ای است که عکسش بالای نوشته‌اش چاپ شده، شورای نگهبان به استنباط ناصحیح در تایید صلاحیت بسیاری از اعضای مجلس متهم شده‌است. نویسنده تایید صلاحیت اعضای مشارکت و مجاهدین را نتیجه مصلحت‌سنجی شورای نگهبان می‌داند؛ کاری که به باور نویسنده در حوزه اختیارات این نهاد نیست و باید زیر نظر ولی فقیه انجام شود. نتیجه‌ای که فعلن با آن کاری نداریم و در آخر نوشته به آن بازخواهیم گشت این است که در انتخابات مجلس ششم شورای نگهبان بدون مشورت با رهبری کاندیداها را تایید صلاحیت کرده است.

به استدلال‌ها بنگریم: در سراسر این 11 صفحه میتوان تناقض‌های بسیاری را پیدا کرد که جمله روی جمله مدعای این مجله را مبنی بر اینکه مجلس ششم «عصاره ملت نبود» نفی می‌کند.

اول این‌که ابطال 726 هزار و 266 رای به دستور شورای نگهبان موید چیست؟ آیا از این گزاره برنمی‌آید که با یک توصیه و امضا‌ آرای هزار نفر از مردم تهران بی‌هیچ دلیل روشنی روانه زباله‌دان شده‌است و آیا کسی که از این اقدام دفاع می‌کند در کنه ضمیر خود اساسن برای رای مردم ارزشی قایل است که خواسته باشد آن را به نقیصه‌ای نزد اصلاح‌طلبان تبدیل کند؟ آیا اگر شورای نگهبان کسانی را که در انتخابات در زمره نفرات اول بودند که مردم به آن‌ها رای دادند پیش از انتخابات رد صلاحیت می‌کرد و به جای آ‌ن‌ها اصول‌گرایانی را که مد نظر نشریه پنجره هستند راهی مجلس می‌کرد، آن موقع می‌شد مجلس را عصاره ملت نامید؟ شاید هم عصاره ملت حداد عادل بود که آن‌قدر صندوق رای باطل شد تا بالاخره توانست به مجلس راه یابد و طرفه آن‌که رییس فراکسیون اقلیت هم شد؟

استدلال دیگر نویسنده برای اثبات مردمی نبودن مجلس ششم این است که مجلس ششم به دنبال پروژه‌های سیاسی بوده و «تندروها عرصه را بر میانه‌روهایی مثل مهدوی کروبی تنگ کرده‌بودند و هر روز طرحی را تصویب می‌کردند». از این جمله‌اند نامه 151 نماینده به رییس قوه قضاییه به دلیل برخورد با مطبوعات، طرح اصلاح قانون مطبوعات، طرح عفو عمومی ایرانیان خارج از کشور، طرح جرم سیاسی ؛ طرح رفع محدودیت اعزام دانش‌جویان دختر به خارج از کشور، طرح تحقیق و تفحص از قتل‌های زنجیره‌ای، طرح منع شکنجه، طرح تحقیق و تفحص از صدا و سیما و شهرداری تهران و طرح لغو نظارت استصوابی و نهایتن تحصن نمایندگان در اعتراض به رد صلاحیت گسترده در آستانه انتخابات مجلس هفتم بزرگ‌ترین جرایمی است که مجلس ششم مرتکب شده‌است. این لیستی که از نظر هر نیروی دموکراسی‌خواهی می‌تواند به عنوان افتخارات مجلس ششم نقش ببندد از نظر نویسندگان مجله پنجره از جمله جرایم نابخشودنی مجلس ششم و نشان دهنده سیاسی کاری آن‌ها و درنتیجه عصاره رای ملت نبودن ایشان است.

مجلسی که «رییس جمهورِی اصول‌گرایان» آن را در راس امور نمی‌داند؛ مجلسی که حتا نتوانست احمدی‌نژاد را به دلیل نافرمانی از ولی فقیه در ماجرای وزیر اطلاعات مورد پرسش قراردهد

به نظر آن‌ها نمایندگان به دلیل این‌که به دنبال تصویب و قانونی کردن موارد بالا بودند به مردم ثابت کردند که خواسته‌های آن‌ها برای اصلاح‌طلبان اهمیتی ندارد‌. پیش فرض آن‌ها این است که منع شکنجه و نظارت استصوابی و مسایلی از این دست برای مردم ایران اهمیتی نداشته و حل ناهمواری آسفالت یک خیابان نسبت به شکنجه نشدن در زندان اولویت دارد. در این نتیجه‌گیری هیچ کدام به این نکته مهم که تمامی طرح‌های بالا توسط شورای نگهبان رد شد و در نتیجه مردم را نسبت به امکان اصلاح ساختار و توانایی اصلاح‌طلبان برای این مهم ناامید کرد اشاره‌ای نمی‌کنند. آن‌ها هیچ‌کدام رد صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان را در انتخابات‌های بعدی دلیلی برای راه نیافتن‌شان به قدرت نمی‌دانند و به روشنی تمامی فاکتورهای دخیل را حذف و فقط نتیجه عملکرد محافظه کاران را به عنوان دستاوردشان قلمداد می‌کنند‌.

در راس امور یا عصاره ملت در مقایسه با مجلس ششم و نمایندگان منتخبش که نباید اجازه داده می‌شد به میدان بیایند تا مردمی بودن‌شان اثبات نشود و طرح‌های تندروانه‌شان که همگی همان‌طور که دیدیم در جهت ایجاد فضای باز و امن سیاسی برای حضور بیش‌تر مردم در صحنه سیاست بود، نویسنده محترم به داوری مجالس هفتم و هشتم می‌پردازد. دور از انتظار نیست که نویسنده، این دو مجلس را که اصول‌گرایان در میدانی بی‌رقیب فاتح کرسی‌هایش شدند را عصاره ملت بداند و رد صلاحیت‌ها -که معنایی جز محروم کردن درصد بالایی از جمعیت در انتخاب فرد یا گروه سیاسی دل‌خواهش است- را نه نافی رای ملت بودن که نشان افتخار به شمار آورد. مجالس هفتم و هشتمی را که در برابر دولت احمدی‌نژاد به مثابه یک نهاد عقیم و دست‌آموز عمل کرده عصاره رای ملت می‌داند. مجالسی که در مقابل حملات کور نیروهای شبه نظامی به مجتمع سبحان، شکنجه و قتل معترضین بعد از انتخابات در بازداشت‌گاه کهریزک، دادگاه‌های فرمایشی نیروهای جنبش سبز، گم و گور شدن میلیارها تومان پول از بودجه کشور، اختلاس سه هزارمیلیاردی را دید هیچ کاری نتوانست انجام دهد و هر گاه هم خواست در مقابل زیاده‌خواهی‌های دولت قد علم کند با نامه و سفارش یا تلفنی سکوت پیشه کرد، عصاره ملت ایران شناخته می‌شود. مجلسی که «رییس جمهورِی اصول‌گرایان» آن را در راس امور نمی‌داند؛ مجلسی که حتا نتوانست احمدی‌نژاد را به دلیل نافرمانی از ولی فقیه در ماجرای وزیر اطلاعات مورد پرسش قراردهد. خط ونشان برای شورای نگهبان؟ مطالعه این پرونده و تامل در استدلال‌های ناقص نویسندگان آن می‌تواند نشان‌دهنده طرز فکر گروه سیاسی‌ای باشد که علارغم اشغال تمامی فضای سیاسی، به نماد بی‌قدرتی تبدیل شده‌است. تحلیل‌هایی که با قلب واقعیت‌ها و حذف آن‌ها و با منطقی که کشف نادرستی آن تنها به حافظه تاریخی محتاج است ذهن اصول‌گرایان را مغشوش می‌کند و در این برهه حساس توان اخذ تصمیم‌های درست را از آن‌ها می‌گیرد. اما مطالعه این پرونده پرسش دیگری را نیز می‌تواند به هم‌راه داشته باشد و آن این‌که مخاطب یک چنین استدلال‌هایی چه کسانی هستند؟ استدلال‌هایی که سطح اعتبار آن‌ها حتا از جملات معترضه‌ای که در تراکت‌هایی که پس از نماز جمعه میان «امت حزب‌اله» پخش می‌شود نیز خفیف‌تر است چه جایی در نشریه هفتگی‌ای دارد که می‌خواهد در جای‌گاه نشریه تئوریک یک جریان سیاسی که اکثریت مجلس را در اختیار دارد عمل کند؟ آیا می‌خواهد به نمایندگان اصول‌گرای مجلس با گفتن این‌که اگر در راس امور نیستید، حداقل عصاره ملتید قوت قلب بدهد؟ شاید هم مخاطب اصلی این مقاله همان شورای نگهبانی باشد که گویا یکبار بدون جلب رضایت ولی‌فقیه اصلاح‌طلبان را تایید صلاحیت کرد و در کارزار امروزی که هر گروهی و جناحی مشغول تدارک لشکرکشی انتخاباتی است نباید دیگر از او چنین خطایی سر بزند. موضوعی که در آینده‌ای نه چندان دور آشکارتر خواهد شد.

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , ,