مارال/ رادیو کوچه
«اسماعیل فصیح» که نام کاملش فصیحزاده بود، یکی از رماننویسان و مترجمان ایرانی است که دوم اسفندماه سال 1313 در محلهی خونگاه تهران به دنیا آمد. بهگفته خودش بچه چهاردهمی یا شانزدهمی یک کاسب چهارراه گلوبندک است.
او دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان عنصری که تا پایان کشیدهشدن جنگ جهانی دوم در ایران طول میکشد و سپس در دبیرستان رهنما، به پایان رساند.
وی پس از تحصیلات عالی در آمریکا به ایران برگشت و از سال 1342 در شرکت ملی نفت ایران در مناطق نفتخیز جنوب به کار پرداخت.
او برای کارمندان این شرکت دورههای گزارشنویسی برگزار میکرد و همچنین در دانشگاه صنعت نفت آبادان زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس میکرد. فصیح در مجموع به مدت 19 سال در این شرکت به خدمت مشغول بود. با شروع جنگ در سال 1359 با سمت استادیار دانشکده نفت آبادان از آنجا استعفا داد و به دلیل تخریب منزل مسکونیاش در آبادان از این شهر به تهران مهاجرت کرد.
فصیح با ادبیات آمریکا به خوبی آشنا بود و سادگی و شیوایی زبان داستان همراه با صحنهآراییهای سینمایی را از نویسندگان امریکایی آموختهبود. فصیح این هنرها را در خدمت بیان کردن روحیهی انسان ایرانی به کار گرفت.
بسیاری از داستانهای فصیح در ارتباط مستقیم با تجربیات زندگی شخصی اوست. به گفته خودش «جلال آریان» در داستان «عشق و مرگ»، شباهتی تمام با نویسنده دارد. چراکه در زندگی واقعی نویسنده هم، آنابل کمبل اولین همسر فصیح در هنگام وضع حمل فوت میکند. عشق فصیح به آنابل و جوانمرگی همسرش، تأثیری عمیق بر او و نوشتههایش گذاشت.
آثار فصیح همواره مورد استقبال کتاب خوانان ایران بودهاست. اما بهطور معمول کارهایش در بین منتقدین ادبی با استقبال جدی روبرو نمیشد. برخی دیگر او را یکی از معدود نویسندگان ایرانی میدانند که هم در جذب مخاطبین خاص و هم مخاطبین عام موفق بودهاست.
فصیح در سه حوزه ی رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زدهبود
به گفته خودش نوشتههای او متاثر از«احمد محمود»، «محمدعلی جمالزاده» و «بزرگ علوی» است و خودش مستقیم به این مسئله اشاره کردهاست. او همچنین علاقه زیادی به آثار «صادق چوبک»، «فروغ فرخ زاد» و «ارنست همینگوی» داشت. فصیح در سه حوزه ی رمان، مجموعه داستان و ترجمه دست به قلم زدهبود.
«شراب خام»، «دلکور»، «داستان جاوید»، «ثریا در اغما»، «دردسیاوش»، «زمستان 62»، «شهباز و چغدان»، «فرارفروهر»، «باده کهن»، «اسیر زمان»، «پناه بر حافظ»، «کشته عشق»، «طشت خون»، «بازگشت به درخونگاه»، «کمدی- تراژدی پارس»، «لاله برافروخت»، «نامهای به دنیا»، «درانتظار» و «گردابی چنین حایل» از جمله رمانهای فصیح و «خاک آشنا»، «دیدار در هند»، «عقد» و داستانهای دیگر، برگزیده داستانها و نمادهای مشوش از جمله مجموعه داستانهای این نویسنده به شمار میروند.
این نویسنده در عرصه ترجمه نیز فعال بود. «وضعیت آخر»، «بازییها»، «ماندن در وضعیت آخر»، «استادان داستان»، «رستمنامه»، «خودشناسی به روش یونگ»، «تحلیل رفتار متقابل در رواندرمانی»، «شکسپیر» و «خواهر کوچیکه» از شمار ترجمههای اوست.
اسماعیل فصیح نویسنده و مترجم مطرح ایرانی که سالها با بیماری دست و پنجه نرم میکرد به دلیل مشکل عروق مغزی ساعت شش بعدازظهر روز پنجشنبه 26 تیرماه 1388، در بیمارستان نفت تهران درگذشت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
۱ Comment