Saturday, 18 July 2015
01 April 2023

«با تو بی تو هم سفر سایه خویشم…»

2009 August 05

hossein panahi

خبرگزاری مهر- حسین پناهی تجسم یک مهربانی معصوم بود و این امر را بسیاری از افرادی که به نوعی با وی یا هنرش در ارتباط بوده اند باور دارند.

حسین پناهی دژکوه در ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراند و دوران دبیرستان را در شهر بهبهان طی کرد.

سپس به تحصیل در مدرسه آیت الله گلپایگانی در قم پرداخت و دوره چهارساله هنرجویی در مدرسه آناهیتا را نیز پشت سر گذاشت، سپس به فعالیت در عرصه سینما پرداخت و بازیگری در تلویزیون را نیز تجربه کرد.

پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. با پخش نمایش «دو مرغابی درمه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می کرد، خوش درخشید و با پخش نمایش های تلویزیونی دیگر خود طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.

نمایش های دو مرغابی درمه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، به درخواست مردم چندین بار از تلویزیون پخش شد.

پناهی؛ ترکیبی از سادگی، خلوص و طنزی تلخ

پناهی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد از پرکارترین و خلاق ترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود و به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن و سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و نیز طنز تلخش، بازیگر نقش های خاصی بود.

پناهی در سال ۶۷ برای بازی در فیلم «در مسیرتندباد» کاندید جایزه بهترین بازیگر نقش دوم شد، ضمن اینکه در سال ۶۹ برای بازی در فیلم «سایه خیال» که بر مبنای شخصیت او نوشته شده بود، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد و در سال ۷۱ برای بازی در فیلم مهاجران نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش دوم شد و دیپلم افتخار جشنواره نهم فجر را برای بازی در فیلم سایه خیال دریافت کرد.

با وجود کارنامه سینمایی و تلویزیونی حسین پناهی، به نظر می رسد وی بیشتر شاعربود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت، ضمن اینکه آثار مختلف ادبی وی نیز از این امر حکایت می کند.

تداوم سادگی ها و صمیمیت پناهی در جهانی دیگر

حسین پناهی سرانجام در 14 مردادماه 83 به دیدار معشوق حقیقی شتافت و رفت تا سادگی ها و صمیمیتش را را در جهانی دیگر تداوم بخشد و چه زیبا از بهشت و مادر گفت که «به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد.»

پناهی رفت اما نگاه ساده و معصومش همواره در خاطرات ما قاب گرفته شد. او رفت و هنردوستان را با افسوسی بزرگ تنها گذاشت که چرا زمانی متوجه ارزش های چنین انسان های ساده دل و عاشقی می شویم که دیگر در میان ما نیستند، شاید این رسم زمانه است که آنها که بیشتر می ارزند غریب ترند و تا وقتی هستند، متوجه شان نمی شویم.

… و چه زیبا و ساده بر سر مزار پناهی نوشته اند:
«حسین پناهی
شاعری…
نویسنده ای…
بازیگری…
کارگردانی…
و انسانی…
که آمد شهریور 1335
و رفت مرداد1383»

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»