missnarciss@gmail.com
«لویی آندریو»، معروف به لوییآراگون (١٩٨٢-١٨٩٧) در تاریخ ادبیات معاصر فرانسه نویسنده و شاعری توانا شناخته میشود. این رماننویس و شاعر سورئالیست فرانسوی به همراه آندره برتون از بنیانگذاران مکتب سورئالیسم ادبی به شمار میآید.
او در اکتبر ۱۸۷۹ در پاریس متولد شد. پدرش که از صاحبمنصبان عالیرتبه جمهوری سوم فرانسه بود، پسر خود را به فرزندی نپذیرفت و او با مادر و مادربزرگش بزرگ شد.
وی در سال ۱۹۱۶ به دانشکده پزشکی رفت، اما سه سال بعد به سربازی فراخوانده شد و همانجا بود که آشناییاش با دانشجوی دیگری به نام «آندرهبرتون» مقدمهای شد تا بعدها نهضت سورئالیسم را با هم پایهگذاری کنند.
آراگون در میانه دهه ۱۹۲۰ از پزشکی دست کشید و در ۱۹۳۰ به کنگره نویسندگان انقلابی مسکو رفت. در روسیه سورئالیسم محکوم شد و آراگون هم هیچ مخالفتی با این محکومیت نکرد. این رفتار او رنجش برتون را به دنبال داشت و موجب اختلاف آن دو شد.
«آراگون» از یک سو به دلیل اشعار عاشقانه و از سوی دیگر به خاطر جبههگیری و عقاید سیاسیاش، پیوسته موردتوجه محافل ادبی، مردم و جریانهای چپ سیاسی قرار داشتهاست. علاوه بر این آثار او بر پنجاه سال ترانه سرایی فرانسه نیز تاثیر شگرفی داشتهاست.
«آراگون» فعالیت ادبی خود را در دورهای آغاز کرد که هنر و ادب در اروپا جوششی استثنایی داشت، سالهای آخر جنگ اول جهانی و انقلاب روسیه، با جنبشها و گرایشهای رنگارنگ در ادبیات، هنرهای تجسمی و موسیقی همراه بود که شخصیتهای بزرگی مثل «پیکاسو»، «آندرهبرتون» و یا «لوییسبونوئل» را به هم پیوند میداد. در چنین فضایی بود که جنبش داداییسم و سپس به دنبال آن، سورئالیسم به وجود آمد. «آراگون» خیلی زود با این دو جنبش اخیر همراه شد، اما در نهایت به هیچ کدام چندان دل نبست و به تعهد سیاسی و کمونیسم گرایید. از این زمان به بعد، درونمایههای سیاسی و انقلابی- کارگری در آثار او و بویژه در اشعارش ظاهر شد و تا اواسط دههی پنجاه ادامه پیدا کرد. او در ۱۹۳۱ رسمن پیوند خود را با سورئالیسم قطع کرد.
آراگون سوررئالیسم را اینچنین تعریف میکند: «گناهی که سورئالیسم نامیده میشود، چیزی نیست جز استفاده بیرویه از تصاویر عجیب و حیرتآور، ظهور بیتعمق و ناگهانی تصاویر برای تجسم جهانی نو به منظور بررسی مجدد دنیا و رسیدن به جهانبینی جدید.»
آشنایی آراگون با یک شاعرهی روس تبار، خانم «الزا تریوله» که از اقوام مایاکوفسکی بود، زندگی عاطفیاش را دگرگون کرد و تاثیر به سزایی در اشعارش برجای گذاشت. از این زمان به بعد، تقریبن تمام اشعار او درباره همسرش سروده شدهاست.
بسیاری از منتقدان تأثیر پذیرفتن شاعرسورئالیستی لوییآراگون از ادبیات ایران را بسیار شگفت و قابل توجه میدانند
بسیاری از منتقدان تأثیر پذیرفتن شاعرسورئالیستی لوییآراگون از ادبیات ایران را بسیار شگفت و قابل توجه میدانند. او با الهام از ذوق و شعر ایرانی، معروفترین اثر خود به نام «دیوانه الزا» (۱۹۶۳) Le Fou d’Elsa را منتشر کرد که به نوعی «مجنون الزا» نامیده میشود که بسیار متأثر از لیلی و مجنون جامی است و «لیلی و مجنون قرن بیستم» لقب گرفتهاست.
تسلط استثنایی آراگون برمیراث ادبی، وشناخت بینقصی که از ظرایف فنی شعر داشت، به همراه ایجاز و سادگی بسیار مؤثر، آهنگ سازان و خوانندگان و ترانهسرایان فرانسوی را خیلی زود به فکر انداخت که شعرهای عاشقانهی آراگون را در قالب ترانه در آورند. اگرچه اشعار عاشقانهی آراگون به لطف اجراهای متعدد خوانندگان بزرگ، شهرت و محبوبیتی فراگیر یافته اند، اما شعرهای سیاسی و اجتماعی او هم از دنیای ترانه و موسیقی کنار نماندهاند.
«ماجراهای تلماک» (۱۹۲۲)، «زارع پاریس» (۱۹۲۶)، «مسافرین سلطنتی» (۱۹۴۲)، «اورلین» (۱۹۴۴)، «هفته مقدس» (۱۹۵۸)، «هانری ماتیس» (۱۹۷۱)، «ماجراهای ژان فوتر لا بیت» (۱۹۸۶) از جمله آثار آراگون است.
در ایران کتابهای، «نامههای تیرباران شده»، «هفته مقدس» و «یادگار شهیدان»، از جمله آثار این نویسندهاند که به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند.
لویی آراگون در ۲۳ دسامبر ۱۹۸۲ در سن ۸۵ سالگی، دیده از جهان فروبست.
منابع:
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»