Saturday, 18 July 2015
29 November 2023

«گردونه مهر»

2012 January 20

پیمان عابدی/ رادیو کوچه

…………………………………..

«اسطوره‌های آفرینش سومری» «اسطوره‌های آفرینش سومری»

حفاری‌های باستان‌شناسی از جای‌گاه شهرهای باستانی واقع در دره‌های دجله و فرات (بین‌النهرین) نشان می‌دهد که این ناحیه از 4000 سال پیش از میلاد محل سکونت مردم بوده است. به این ناحیه «سومر» و «اکد» می‌گویند و ساکنان آن را سومری می‌نامند.

…………………………………..

«نمادشناسی عقاب» «نمادشناسی عقاب»

«عقاب»، شاه پرندگان، مظهر، جانشین و یا قاصد یکی از بزرگ‌ترین خدایان اهورایی یعنی خورشید است و تنها کسی است که جرات دارد مستقیم به خورشید بنگرد بی‌آن‌که چشمانش بسوزد.

…………………………………..

«خدایان تثلیث هندویی» «خدایان تثلیث هندویی»

آریاییان هندوستان به خدای حقیقی جهان معتقد بودند و او را «برهما» به معنای قائم به ذات و ازلی و ابدی می‌نامیدند. آنان در آغاز بت و بت‌خانه نداشتند و مراسم عبادی خویش را در فضای باز انجام می‌دادند و به خدایانی مذکر که به طور معمول نماد اجرام آسمانی بودند، عقیده داشتند.

…………………………………..

 «خدایان المپ» «خدایان المپ»

در باور یونانیان باستان، خدایان مستقر بر قله «المپ» (در مرز میان مقدونیه و ساحل دریای اژه) به «خدایان المپ» مشهور بودند و بازی‌های قهرمانی المپیک به افتخار اینان برگزار می‌شد.

…………………………………..

«همای و همایون» مثنوی عاشقانه‌ای است سروده‌ی «خواجوی کرمانی» که در واقع یک منظومه ساده عشقى نیست که هدف از سرودن آن بیان عاطفى عشقى زمینى باشد، بل‌که تمثیلى است رمزى و عرفانى و بیان‌گر اندیشه والاى خواجو، که افکار عارفانه خود را در قالب عشقى زمینى ریخته است.

…………………………………..

«سلامان و ابسال» داستانی رمزی است که در قرن سوم هجری قمری به دست «حنین بن اسحاق» از یونانی به عربی ترجمه شده است. هم‌چنین «عبدالرحمان‌ جامی» نیز یکی از منظومه‌های «هفت اورنگ» مشهور خود را در باب همین داستان سروده است.

…………………………………..

نمادگرایی صورتک یا نقاب در سرزمین‌های شرق، برحسب موارد استفاده‌اش متفاوت بوده است. انواع اصلی صورتک برای تاتر، برای کارناوال و برای مراسم خاک‌سپاری است که به خصوص در میان مصریان استفاده می‌شده است.

…………………………………..

«گیل‌گمش» یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین آثار حماسی ادبیات تمدن‌های باستانی بین‌النهرین است که قدمت آن به هزاره‌ی دوم پیش از میلاد می‌رسد. این حماسه به لحاظ قدمت و درون‌مایه اهمیت فراوانی دارد.

…………………………………..

صلیب یکی از نمادهایی است که از عهد باستان به آن توجه شده است؛ در مصر باستان، چین و جزایر کرت که در آن‌جا صلیبی از مرمر، متعلق به قرن 15 پیش از میلاد کشف شده است. صلیب، سومین نماد از چهار نماد اصلی است؛

…………………………………..

عنکبوت پیش از هرچیز به عنوان مظهری قمری فرض شده و خاص ریسندگی و بافندگی است. در مصر باستان، عنکبوت در ارتباط با ایزدبانوی «نیث» به عنوان بافنده‌ی سرنوشت بوده است و این مفهوم در تمدن‌های بابل و یونان باستان ادامه می‌یابد.

…………………………………..

بر طبق روایت «هرودوت» و «پلوتارک»، ققنوس (فونیکس) پرنده‌ای اساطیری است با شکوهی بی‌مثال و عمری طولانی، به اندازه‌ی عقاب و دارای بال و پر سرخ طلایی درخشان و آوازی خوش. در هر زمان تنها یک ققنوس وجود داشته و به روایتی در عربستان یا هند می‌زیسته است.

…………………………………..

به طور کلی شراب از یک سو به خاطر رنگش و از سوی دیگر به دلیل ویژگی‌اش به عنوان عصاره‌ی یک گیاه، همواره در ارتباط با خون بوده است. از این رو شراب در سنت‌هایی با خاست‌گاه سامی اغلب به عنوان مشروب زندگی و جاودانگی به شمار آمده است.

……………………………………

«غار» که با اسامی مغاک و دخمه نیز به تقریب مترادف است، در اسطوره‌های خاست‌گاه و مبدا و اسطوره‌های باززایش و سرسپاری بسیاری از تمدن‌های باستانی، الگوی ازلی رحم مادر بوده است.

……………………………………

گاو نر موجودی است که در نگاه اول یادآور قدرت و حرکتی شدید و غیرقابل مقاومت است. او هم‌چنین نشانه‌ی مذکری رم‌کرده و بندگسیخته است و یادآور شخصیت «مینوتاوروس»، نگه‌بان لابیرنت(هزارتو).

……………………………………

«شیر»، این حیوان مقتدر و سلطان حیوانات نزد تمدن‌ها و فرهنگ‌های گوناگون مفاهیم متعددی سرشار از فضایل و رذایل و ناشی از مقامش به خود گرفته است. هرچند مظهر قدرت و عقل و عدالت است اما در عین‌حال نشانه‌ی غایت غرور و خودپرستی است.

……………………………………

عقرب موجودی است که نزد تمدن‌های گوناگون باستانی، نمادها و معانی مختلفی را در خود نهفته دارد. در یکی از افسانه‌های مالی (آفریقا)، عقرب می‌گوید: «من نه روح عناصر هستم، و نه شیطان.

……………………………………

در بخش نخست مطالبی درباره‌ی آیین زروانی و عقاید زروانیان بیان شد. یکی از تحولات در اعتقاد به زروان، عقیده‌ای بود دال بر تکامل مادی‌گرایانه‌ی جهان و آن تحولی است که به احتمال فراوان زیر نفوذ عقاید خارجی پیدا شده بود.

……………………………………

اگرچه برخی از محققان بر این نظرند که کیش «زروانی»، سنتی است که به دوران پیش از زردشت تعلق دارد، اما این نظریه نیز رواج دارد که آیین «زروانی» در دوره هخامنشی بر اثر نفوذ عقاید بابلی پدید آمده است.

……………………………………

برتری اهورامزدا بر دو ایزد «مهر» و «اپم‌نپات» در آیین پادشاهی ایرانی، با روی کار آمدن «داریوش اول» هخامنشی هم‌زمان است. همان‌گونه که «دوشن گیلمن» (ایران‌شناس بلژیکی) اشاره کرده است، «احتمالن کوروش بزرگ به تبع مادها، ایزد مهر را ستایش می‌کرد،…

……………………………………

در «اوستا» (کتاب مقدس زردشتیان) در بخش «فروردین یشت» آمده است که چون «زردشت» زاده شد، دو ایزد «مهر» و «اپام نپات» وظایفی مشابه یافتند: «از این پس، مهر فراخ‌چراگاه، فرمان‌روایان کشور را نیرو بخشد و آشوب‌ها را فرونشاند.

……………………………………

در بین پادشاهان کیانی «لهراسب» شخصیتی است که نام او به معنای «دارنده‌ی اسب تیزرو» است و تنها یک بار در اوستا آمده است و در گات‌ها نشانی از او نمی‌یابیم. در شاهنامه فردوسی، او از نژاد «فریدون» است و بزرگان و پهلوانان در آغاز با انتخاب او موافق نیستند..

……………………………………

«پهلوانان اسطوره‌ای ایران» «پهلوانان اسطوره‌ای ایران»– بخش سوم

در متون دینی زرتشتی فرزند «کی‌قباد» نخستین پادشاه کیانی، «کی اپیوه» نام دارد و فرزند او «کی‌کاووس» است، اما در شاهنامه فردوسی و روایت‌های بعدی، کی‌کاووس را فرزند کی‌قباد دانسته‌اند.

……………………………………

«پهلوانان اسطوره ای ایران» «پهلوانان اسطوره ای ایران»– بخش دوم

آن‌گونه که در قسمت‌های پیشین این برنامه بیان شد، در میان پادشاهان پیش‌دادی پس از «فریدون» پادشاهی به «منوچهر» رسید. او پس از آن‌که کین نیای خود «ایرج» را از «سلم» و«تور» ستاند، پس از مرگ فریدون و پس از یک هفته ماتم و سوگ‌واری به نقل از شاهنامه فردوسی….آمده است.

……………………………………

در میان شخصیت‌های اسطوره‌ای در سنت کهن ایران، نام‌داران و قهرمانانی وجود دارند که نمی‌میرند و هنگامی که زمان معمول زندگی‌شان به سر می‌رسد یا به خواب می‌روند و یا در جایی پنهان می‌مانند و در هنگام لازم و در زمان «فرشگرد»(دوران بازسازی جهان) به یاری بزرگان دین و مردم می‌شتابند.

……………………………………

«اسطوره سیمرغ»

«سیمرغ» یا «مرغوسئن» که به مرغ «وارغن» نماد ایزد «بهرام» مشهور است، در اساطیر ایران پیشینه‌ای گسترده دارد. در اوستا «سئین» (سئنه) آمده است و در پهلوی «سن مورو». سیمرغ در اوستا و نیز «بندهشن» مرغی‏ است ایزدی و موجودی‌ است خارق‌العاده و شگفت…

……………………………………

«نیروهای شرور در جهان‌بینی ایرانیان باستان»

متون ایرانی برای خواننده شکی درباره طبیعت هراس‌انگیز و شوم جهان دیوی باقی نمی‌گذارند ولی این جهان به ندرت با همان بیان روشنی که دنیای بهشتی بیان شده، توصیف می‌شود.

……………………………………

«اسطوره گرشاسپ»

«گرشاسپ»، قهرمان جوان گیسو دراز گرز به دست، یکی دیگر از قهرمانان اژدهاکش بزرگ باستانی ایران است. وی نیز هم‌چون «فریدون» ایزد به شمار نمی‌آید و از این رو زردشتیان او را نیایش نمی‌کنند، بلکه فقط برای او با نیت خاصی قربانی می‌کنند.

……………………………………

«اسطوره فریدون و اژدها»

«اژدها» در اساس هیولایی افسانه‌ای است که به طور معمول به صورت سوسمار یا مار غول‌پیکر فلس‌دار، با بال خفاش‌مانند، نفس آتشین و دم نوک‌تیز مجسم می‌شود. اگرچه در اساطیر مختلف، اژدها صورت‌های متفاوتی یافته است، همواره در اساس، آن را ماری در نظر آورده‌اند.

……………………………………

«اسطوره هوم یا گیاه زرین»

واژه «هوم» که در زبان اوستایی «هومه» (haoma)و در هندی باستان «سومه»(soma) خوانده می‌شود، خدایی است که سلامتی و قدرت می‌دهد و فرزندان و محصولات پر برکت را تامین می‌کند.

……………………………………

«اهمیت ایزدبانو آناهیتا در ایران باستان»

نام «اردوی سورا» به معنی «رود نیرومند» با صفت دیگر این ایزدبانو یعنی «آناهیتا» به معنی «بی عیب» از منابع اوستایی شناخته شده است. منابع یونانی نیز از ایزدبانویی با نام «اناتیس» یاد می‌کنند و او را با ایزدبانوهای «آرتمیس» و «آفرودیت» یکی می‌انگارند.

……………………………………

«خدایان آناهیتا و بهرام»

«اردویسورا آناهیتا»، خدای تمام آب‌های روی زمین و سرچشمه اقیانوس کیهانی است. او ارابه‌ای چهار اسبه از باد، باران، ابر و تگرگ را می‌راند. او به عنوان منبع باروری (زندگی) مورد احترام است، نطفه همه نران و زهدان همه مادگان را پاک می‌کند و شیر را در سینه مادران تطهیر می‌گرداند.

……………………………………

«خدایان خورشید و آتش»

ستایش و پرستش خورشید در میان اقوام باستانی متعددی وجود داشته و در برخی از این فرهنگ‌ها نشانه‌های این اعتقاد هنوز باقی مانده است. در بین‌النهرین ایزد خورشید، «شاماش» نام داشت که در دستش تیغه‌ی اره‌ای را نگاه می‌داشت و سوار بر گردونه‌اش به سوی باختر می‌راند.

……………………………………

«خدایان و دیوها در تفکر ایران باستان»

«تیشتر» از خدایان دیگری است که با یکی از پدیده‌های طبیعی یعنی باران ارتباط دارد، اما مفهوم دوگانه‌گی در شخصیت این خدا وجود ندارد. وی نیروی نیکوکاری است که در نبردی کیهانی با «اپوشه» (اپوش)، دیو خشک‌سالی که تباه کننده‌ی زندگی است،‌ درگیر می‌شود.

……………………………………

 «خدایان و دیوها در تفکر ایران باستان»

در اندیشه ایرانیان باستان همیشه نوعی دوگانگی جای داشته است: تعارض میان خوب و بد. این‏ شیوه تفکر، هسته‌ی اصلی و زیربنای اندیشه‏‌ای آیین‌های ایران باستان را نیز تشکیل می‏‌دهد.

……………………………………

«اسطوره هوشنگ و تهمورث»

چنین به نظر می‌رسد که در ایران باستان چندین روایت در مورد نخستین شاه وجود داشته است. زیرا علاوه‌ بر جمشید دو شخصیت دیگر نیز به عنوان نخستین پادشاه معرفی شده‌اند : «هوشنگ» و «تهمورث» .

……………………………………

 «اسطوره کیومرث»

خستین انسان در اسطوره های ایرانی، به صورت مردی هم‌چون خورشید با قامتی به بلندای چهارنای و پهنایی برابر با قامتش تصور شده است. نام این نخستین انسان یا پیش نمونه، که «اهورامزدا» وی را از روشنی بی‌پایان ساخت.

……………………………………

 «اسطوره‌ی جمشید»

اسطوره های ایران به دلایلی در پی انتقال شان لطمه دیده اند، و بازسازی تصویر کامل آنان دشوار است، در این میان اسطوره ی «جم» اسطوره ای است که به مجموعه عقاید دوران هند و ایرانی تعلق دارد.

……………………………………

 «هفت اقلیم»

«هفت اقلیم» موجود در «اوستا» و کتاب‌های پهلوی را نباید به مثابه‌ی هفت اقلیم نیمه افسانه‌ای هندوها قلمداد کرد هرچند که برخی از باستان‌شناسان ایرانی و ایران‌شناسان بزرگ شرقی و غربی چنین نظری ندارند.

……………………………………

«آفرینش کوه‌ها و دریاها»

ایرانیان باستان جهان را گرد و مانند بشقابی تصور می‌کردند، در نظر آنان آسمان فضای بی‌پایان نبود، بلکه جوهری سخت هم‌چون صخره‌ای از الماس بود که جهان را مانند پوسته‌ای در بر گرفته بود. زمین در حالت اصلی و دست‌نخورده‌ی خود هم‌وار بود.

……………………………………

«امشاس‌پندان»

«امشاس‌پندان» در واقع جلوه‌های اهورامزدا به شمار می‌آیند و هرکدام از آن‌ها دشمن مستقیمی در میان دیوان دارند. امشاس‌پندان عبارت‌اند از: «سپندمینو»، به معنی روح فزونی‌بخش و مقدس، که نماد اصلی اهورا‌مزدا و روح و اندیشه‌ی او به شمار می‌آید.

……………………………………

«اسطوره آفرینش در ایران باستان»

آن‌گونه که بیان شد، «اهریمن» در نخستین نبرد با «اهورامزدا» سه هزار سال مدهوش بود. پس اهورامزدا، آفرینش مینوی هستی را صورت مادی بخشید و از گوهر بنیادین خود که روشنی بود، «آخشیجان» را آفرید و به ترتیب، آتش، باد، آب و خاک یکی را از دیگری زایاند.

……………………………………

 «اسطوره آفرینش در ایران باستان» – بخش نخست

بر اساس «گات‌ها»، اهورامزدا هم آفریننده روشنایی و هم تاریکی است. بر اساس کتاب «بندهشن» که پس از ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالف اهورامزدا و زاینده‌ی بدی‌ها را «اهریمن» (انگره مینیو) معرفی می‌کند که نص صریح گات‌ها است.

……………………………………

«اسطوره‌های ایرانی در دوره هخامنشی»

عمده‌ترین منبع شناخت خداشناسی ایرانی، «اوستا» یا همان سروده‌های زرتشتی است. منابع متاخر دیگر «بندهشن» و «دینکرد» است. کهن‌ترین بخش اوستا که به خود زرتشت منتسب است، «گات‌ها» است.

……………………………………

«اسطوره‌های عیلامی»

از آغاز هزاره دوم پیش از میلاد از الهه دیگری، به نام «کری ری شا»  (Kiririsha) «بانوی بزرگ»، در یک متن جادویی عیلام قدیم که از بین‌النهرین به‌دست‏ آمده است و نیز در نام‌های خاص، نام برده شده است.

……………………………………

 «اسطوره‌های عیلامی»

در قسمت پیشین درباره‌ی نخستین اقوام و تمدن‌های ساکن در ایران مطالبی مختصر بیان شد. از میان این اقوام باید به عیلامیان توجه ویژه‌ای نشان داد. در اواخر هزاره چهارم قبل از میلاد قومی با نام عیلامیان، «تمدن عیلام» (Elamite civilization) را در جنوب غربی ایران شامل خوزستان، فارس و قسمتی از کرمان امروزی بنا نهادند. امروزه فرهنگ عیلام در سده‌های 12 و 13 پیش از میلاد، «عیلام میانه» نامیده می‌شود و از نیمه ابتدای هزاره اول پیش از میلاد با نام دوره «عیلام نو» شناخته می‌شود.

……………………………………

 «تاریخ‌شناسی ایران باستان»

اسطوره‌ها، آینه‌هایی هستند که فرهنگ ملت‌ها را از زمان‌های گذشته تا به حال در دست‌رس ما قرار می‌دهند و افکار بلند و منطق گسترده‌ی مردمانی ناشناخته ولی اندیش‌مند را به ما منتقل می‌کنند. ما چه اندازه از اسطوره‌ها که بن مایه‌های فرهنگی‌مان هستند آگاهی داریم؟

……………………………………

«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»

|

TAGS: , , ,