آدم نشانم بده. انسانی گرم، زنده، معاصر، که من صدای جرجر استخوانم را در او بشنوم. انسانی سرشته به ایمان و رنج منتشر، که تمام اعتبار و درخشش پلاتوی تو بسته به جمال اوست. و بی او بدان که صحنه سیاه است؛ یک غار مدرن، بینور، سرد که اشباح سرگردانی در سِجاف آن بیهوده راه میروند. و آیا نوبت به غارهای مدرن و تیره آغازیان رسیده است؟… خوبِ من! همیشه یکی هست که عاشقانه بخواند.
اکبر رادی – تهران – مرداد 1346
سروش/ رادیو کوچه
souroosh@radiokoocheh.com
روز پنجم دیماه مصادف با سالروز درگذشت اکبر رادی نمایشنامهنویس معاصر ایرانی است. وی روز دهم مهر ماه سال 1318 در رشت زاده شد و پس از خلق آثار بسیار در سن ۶۸ سالگی و پس از مدتها مبارزه با بیماری سرطان درگذشت.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
اکبر رادی فرزند سوم از یک خانواده شش نفره بود. پدرش «حسن» با وجودی که تحصیلات کافی نداشت به 4 زبان زنده دنیا مسلط بود. رادی در خانوادهای نسبتن مرفه دوران کودکی خود را پشت سر گذاشت.
وی از سال ۱۳۳۴ شروع به نوشتن داستان میکند و با آثار صادق هدایت آشنا میشود. یک سال پس از شروع داستان نویسی اولین داستانش با عنوان «موش مرده» در کیهان چاپ میشود و در همین سال است که برای نخستین بار وی با نمایشنامه نیز آشنا میشود و این آشنایی به سبب خواندن نمایشنامهای از شیلر بود.
رادی در سال 1338در مسابقه داستاننویسی مجله اطلاعات جوانان شرکت میکند و در بین ۱۱۴۸ نفر جایزه اول را به خاطر داستان«باران» از آن خود میکند، اما شوق نوشتن نمایشنامه باعث میشود تا یک سال پس از در یافت این جایزه یعنی در سال ۱۳۳۹ اولین نمایشنامه خود به نام «روزنه آبی» را بنویسد.
رادی در سال 1339 به علت ورشکستگی پدر به تهران آمد. فقر به شدت آن روی خود را به رادی نوجوان نشان داد تا جایی که برای تهیه نیاز های اولیه خود دچار سختی فراوان بود.
رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، در سال 1340 با حکم رسمی به شغل معلمی روی آورد.
اکبر رادی در سال1341 به عضویت گروه ادبی «طرفه»در آمد که اعضای آن را اغلب دانشجویانی تشکیل میدادند که سودای انقلابی ادبی را در سر داشتند.
وی در سال 1344 با یکی از هم دنشگاهیهای خود به نام« حمیده عنقا» ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر به نامهای آریا و آرش شد. که فرزند اولش آریا و همسرش هر دو پزشک و آرش فارغ التحصیل رشته کامپیوتر هستند.
اکثر آثار رادی را نمایشنامههای بلند تشکیل میدهند وتنها چند اثر آخر او کوتاه هستند. دیالوگ در آثار رادی بسیار حایز اهمیت بود و شخصیت پردازیها بر پایه آن صورت میپذیرفت که این مهمترین خصیصه نمایشنامه نویسی اکبر رادی عنوان میشد.
پرداختن به موضوعات روز جامعه همیشه بالاترین دغدغه او برای نوشتن بود. شخصیتهایی در باطن معصوم که هر کدام به نوعی استحاله پیدا کردهاند و به قول خودش: « عقربی در درون » ومیکوشید تا درون خسته وخاموش انسان را با تلنگری آگاه سازد.
این نمایشنامهنویس همچنین در مقام استاد دانشگاه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تدریس دروس نمایشنامه نویسی پرداخت و در سال 1373 بازنشسته شد.
اولین و مهمترین اتفاق زندگی رادی آشنایی او با «شاهین سرکسیان» به معرفی احمد شاملو در سال1339 بود . سرکسیان که تسلط کامل بر سیستم استانیسلاوسکی داشت بعد از خواندن «روزنه آبی» و تحسین فراوان رادی جوان تصمیم به اجرای آن گرفت و مصرانه از رادی خواست که جز نمایشنامه چیز دیگری ننویسد.
رادی، نقش آلاحمد و سرکسیان را در زندگی خود بسیار پررنگ و با اهمیت میشمارد
دومین اتفاق موثر در زندگی رادی نیز آشنایی او با «جلال آلاحمد» است و با این که به لحاظ فکری با هم تفاوت زیادی داشتند اما رادی، نقش آلاحمد و سرکسیان را در زندگی خود بسیار پررنگ و با اهمیت میشمارد.
از جمله آثار وی میتوان از «خانمچه و مهتابی»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «هاملت با سالاد فصل»، «تانگوی تخم مرغ داغ ( ارثیه ایرانی)»، «مرگ در پاییز»، «از پشت شیشهها»، «افول»، «صیادان»، «در مه بخوان»، «شب بخیر جناب کنت»، «کاکتوس»، «آهسته با گل سرخ» و «منجی در صبح نمناک» نام برد.
درنهایت اکبر رادی شب پنجم دیماه در سن ۶۸ سالگی و پس از مدتها مبارزه با بیماری سرطان، به دلیل گرفتگی عروق راهی بیمارستان شد و پیش از رسیدن به اتاق عمل از دنیا رفت.
منابع
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»