اردوان/ رادیو کوچه
پنجم دی ماه 1382 ساعت 5.26 صبح، زلزلهای به بزرگی نزدیک به 7 ریشتر شهرستان بم را در شرق ایران لرزاند.
زلزلهای که در چند ثانیه نزدیک به 26 هزار نفر را در زیر خاک مدفون کرد، یکصد هزار نفر را بیخانمان و حدود پنجاه هزارنفر را مجروح کرد.
زلزله آسیبی طبیعی است که اگر انسان بشناسدش میتواند خسارتهای آن را به حداقل برساند. اما وقتی همیشه بعد از اتفاق به راهکارها میاندیشیم نباید به کاهش صدمات خوشبین باشیم.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در آستانه ششمین سال وقوع این زلزله هستیم . چقدر بم پس از شش سال متحول شده؟ هزینهها و بازسازی چقدر براساس نیازها بوده؟
«مصطفا تاسبندی» کارشناس شهرسازی و ناظر کیفی که سابقه چندساله در نظارت پروژهها در بم دارد در این مورد با رادیو کوچه گفت و گویی دارد:
اردوان: آیا اوضاع در بم پیشرفت کرده؟ فکر میکنید نقص کار در چه بوده که بعد از شش سال هنوز به سامان نرسیده؟
اولین مسئله بحث پیشساختهها بوده که به مدیریت باز میگردد. این که مدیریت چه بودجهای را چه کار کند و بحث زیر ساختها و اولویتبندی است که در اولویتبندی کار کمشده است. بعد از ساخت و اتمام پروژهها پنجاه درصد کاربری آنها تغییر پیداکرد. به عنوان مثال ما دانشکده پرستاری ساختیم، اما به اسم خوابگاه از آن استفاده شد. هزینههای زیادی برای کاربریها شد اما تغییر پیداکرد. اگر خوابگاه میساختیم سریعتر و با بودجه کمتری میساختیم. بحث زیرساختها بحث راهها و جادهها بود که به آنها پرداخته نشد و باعث شد پروژهها طولانیتر شد. ما زیرساخت میخواستیم، آب و برق میخواستیم که ابتدای کار فراهم نشد. بحث مدیریتی باعث اتلاف بودجه شد. وقتی بودجه کم و اشتباهاتی صورت بگیرد، بعضی از پروژهها به انجام نمیرسد. ما بیمارستان میساختیم و رییس مرکز بهداشت میگفت ما نیازی نداریم.
آیا این تیم با شناخت و اشراف به نیازهای مردم این مراکز را طراحی نکردهاست؟
خیر. این علم است و نیاز به متخصص و کار گروهی دارد و ما متخصص در کشور کم داریم. متخصصان از تمام جهات باید بیایند. من نمیدانم چه مدیریتی شده و چه جلساتی بوده آنچه من میبینم اشتباهات زیادی در کار بودهاست. مدیریت بحران کار تخصصی است و نیاز به کار گروهی دارد. ما بیمارستان با جنبههای تخصصی و فوقتخصصی بسازیم درصورتی که پزشک ندارد و به خوابگاه تبدیل میشود. استادیوم با هزینهای حدود بیست میلیارد ساختهشد اما استفاده نمیشود. در شهری که زلزله شده به روانشناس نیاز است.
در نیاز های مردم که به آنها توجهی نشده ، شما به چه چیزهایی اشاره میکنید؟
طرح جامعی که برای منازل شخصی بوده کارآمد نبوده. مردم به خانههای شخصی نیاز داشتند تا استادیوم یا یک کلینیک فوق تخصصی.
بحث جادهها، بازار و اشتغال است. اشتغال مهم بود. کار بازار باید زودتر شروع میشد که دیرتر از همه شروع شد. در آن مقطع بودجه زیاد بود اما صرف کارهای عمرانی شد که برای شهر عادی نیاز بود نه شهر زلزلهزده. شناسایی و غربال اولیه انجام نشد و خانههایی که دوباره ساخته شد باز هم مشکل دارند.
چیزهایی که موردنیاز بوده تهیهنشده و آنهایی که موردنیاز نبوده طراحیشده، چه آسیبهایی به لحاظ اجتماعی یا زندگی بر شرایط مردم وارد کرده؟
کاملن مشخص است .در سرمای زمستان سال 85 صنعت خرما از بین رفت. حدود چهل درصد تولید خرما کم شد و حجم بیکاری بالا رفت.در این زمینه پیش بینی صورت نگرفتهبود.
کارهای فرهنگی میتوانست با بودجه کمی انجام گیرد اما چنین نشد. سطح فرهنگی مردم پایین است. کتاب نمیخوانند،جرم و جنایت افزایش یافته و رفتارهای مردم پرخاشگرانه است و مشخص است که آسیب دیده هستند. میتوانستند با اجتماعات و جشنهایی مردم را شاد کنند اما انجام نشد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»