سیمین/ رادیو کوچه
این روزها اندک اندک صدای گامهای بهار به گوش میرسد و هرچندکه زمستان با تمام قدرت برای ماندن مقاوت میکند و دلش نمیخواهد به این زودی جای خود را به بهار بدهد اما روزهای تقویم خبر از آمدن بهار را میدهند.
نوروز برای ما ایرانیها و بسیاری از مردمان در برخی کشورهای دیگر، هر سال شور و حال خاصی با خودش به همراه میآورد و در هر شرایطی که باشیم به هر حال آمدنش اندکی وضعیت ما را دگرگون میکند. حالا خواه این دگرگونی از ترافیکهای فشرده و گرانی بازار باشد یا از خانه تکانی و آراستگی و تغییر در خانهها و گاهی هم از مهمترین تحولی که باید باشد، در دلها …
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این روزها که میشود همهی باورهایمان را در چیدن سفره هفت سین متجلی میکنیم و با نشستن سر این سفره کلی از ناکامیها و ناامیدیهایمان را تبدیل به آرزوهایی سرشار از امید برای سال نو میکنیم.
در کنار تمامی کارهایی که در آستانه سال نو انجام میدهیم از خانهتکانی و خرید و آماده کردن سبزی پلو ماهی و رشته پلوی شب عید و آجیل و شیرینی و ادوات پذیرایی از میهمانان، خود چیدن سفره هفت سین حال و هوای خاص خودش را دارد. در کمتر خانهای هست که این آئین اجرا نشود و سفره هفت سینی حاضر نباشد؛ حالا هر فردی با هر امکاناتی که دارد و سلیقهای که نشان میدهد و نقطه نظری که نسبت به آن دارد …
زمانی که داخل ایران هستی همهی آن چیزهایی که برای سفره هفت سین لازم داری فراهم است و به تازگی جهانیان هم یاری میکنند تا سفره هفت سین داری کنیم و بازار اقلام وارداتی هفت سین از سبزه و سیب و تخم مرغ آن هم از نوع چینی فراهم شده و شاید سال دیگر هم سمنو و سنجد به لطف دوستان مهیا باشد و «عمه لیلا» ی بنده خدا دیگر زحمت پختن سمنو را به خودش ندهد!
اما وقتی خارج از وطنی ماجرا کمی تفاوت دارد. گاهی وقتها بستگی به منطقهای که زندگی میکنی، یک چیزایی رو پیدا نمیکنی و مجبور میشوی سفرهی هفت سینت را نصفه نیمه بچینی هر چند که البته این سالها به مرحمت گستره حضور ایرانیها حتا در شمالی و جنوبیترین نقاط کره خاکی، تقریبن هر چیزی را میشود در فروشگاههای ایرانی یافت.
امروز با گامهای بهار همراه شدم و به میان چند تن از هموطنانمان در مناطق مختلف رفتم و از حال و هوای آنها که در تدارک آمادهسازی هفت سین بودند پرسیدم.
دوستی از انگلیس با یک حال و هوایی شاید مثل آسمون همیشه ابری این جزیره، این طور میگوید:«یافتن جزئیات هفت سین مشکلی نیست و میتوان از فروشگاههای ایرانی تهیه کرد اما حس هفت سین و نوروز نه از درون میآید نه قابل خریدن است. برای دخترم هم در کادو گرفتن خلاصه میشود. چطور میشود چیزی را که با تمام وجود برایش دلتنگیم به صورت حقیقی جلوه اش بدیم؟!»
و هموطنی از آن سوتر دنیا، از قلب شهر تورنتو میگوید: «این مراسم هیچ گاه اون حال وهوای ایران را برای ساکنان غربت نخواهد داشت اما در تورنتو قبل از نوروز بازارهایی ایجاد میشود که میتوان تمامی سینهای هفت سین را تهیه کرد. همچنین بازارهای خیریه که از سبزه تا تخممرغ رنگی و شیرینی که توسط بانوان ایرانی تهیه شده در آن عرضه میشود. در کنار آن رستورانهای ایرانی از شب تحویل سال تا اخر هفته برنامههای نوروزی دارند وتمامی این بازارها و رستورانها بهانهی خوبی است که دور هم جشن بگیرند نوروز را هر چند که برای من هیچ گاه اون حال و هوا نبوده و نخواهد بود و امیدوارم که بتوانیم تمام ایرانیان به زودی در ایران جشن بگیریم نوروز را.»
اما هفت سین چیدن فقط کار بانوان نیست. وقتی در کشوری دیگر غریب و دور از خانواده باشی مجبور میشوی که خودت در تدارک هفتسین باشی و البته شاید هم ترجیح بدهی بدون چیدن سفره هفت سین همچنان با یاد خانواده سر کنی لحظه سال نو را.
اما زندگی در یک آب و هوای استوایی در شهری مثل کوالالامپور گاهی شرایط دیگری را برای چیدن سفره هفت سین فراهم میکند. اینجا به طور معمول سبزه سبز کردن کمی دردسر دارد و نمیشود آن را به روال همیشه سبز کرد و راه و روش خاص خودش را میطلبد. یادم میآید سال نخستی که اینجا بودم تصمیم گرفتیم که برای هفتسین یک آئین سنتی نوروز که به طور رسمی برگزار میشد، سبزه سبز کنیم. کلی سلیقه به خرج دادیم و یک قالب بته جقه براش آماده کردیم و چند دونه مختلف به کار بردیم تا سبزه چند رنگی داشته باشیم اما غافل از این که اینجا سبزهها خیلی زود سبز میشوند و از بین میروند و خلاصه حاصل کارمان شد یک سبزه کهنه و پژمرده در لحظه سال تحویل و اگر دور اندیشی دیگر دوستان با تجربه نبود سال نو را بی سبزه آغاز میکردیم.
یادمان باشد که فرهنگ ما به این آئینهای زیبا زنده است به خصوص اگر جایی دور از وطن زندگی میکنیم؛ آئینهایی که باید سال به سال در برپانگاه داشتن آنها به زیباترین و گویاترین شیوه بکوشیم … یادمان باشد که هویت وطنی ما نه در کلام ما که در آنچه عمل میکنیم نمود مییابد … و یادمان باشد میتوان سنتها وآئینها را با نگاهی نو پاس داشت …
خلاصه این که سبزه سبز کردن هم اینجا عالم خودش را دارد اما به هر حال هر کسی به فراخور توانایی و نوع نگاهش یک جوری این مشکل را حل کرده است.
دوستانی گیاه سبزی را به جای سبزه بر سر سفره میگذارند و برخی دیگر معتقدند: «برای هفت سینی که معانی آن به پاسداشت طبیعت باز میگردد و بر خلاف آئین کریسمس که درختیرا میبرند و تزئین میکنند، ما ایرانیها نه تنها هیچ گیاهی را قطع نمیکنیم بلکه چیزی را می رویانیم و بر سفره میگذاریم و در واقع به طبیعت احترام میگذاریم اما تنها چیزی که با این مساله در تضاد است گذاشتن ماهی در تنگ بلور بر سر سفره است که معلوم نیست از کجا به این آئین افزوده شده است؟!»
و در این میان بعضیها هم زیاد خودشان را به دردسر نیانداختند و کلن یک هفت سین وطنی سفارش دادند.
به هر روی همهی اینها را گفتم و شنیدیم که تاکید کنم این سفره هفت سین چیدن هم از آن دسته مهارتهای زندگی است که هر ایرانی باید دانش کافی در مورد آن داشته باشد. از آن مهارتهایی که نهتنها به شخصیت و هویت فرهنگی هر فرد کمک میکند بلکه هویت ملی اورا هم ارتقا میبخشد.
یادمان باشد که فرهنگ ما به این آئینهای زیبا زنده است به خصوص اگر جایی دور از وطن زندگی میکنیم؛ آئینهایی که باید سال به سال در برپانگاه داشتن آنها به زیباترین و گویاترین شیوه بکوشیم … یادمان باشد که هویت وطنی ما نه در کلام ما که در آنچه عمل میکنیم نمود مییابد … و یادمان باشد میتوان سنتها وآئینها را با نگاهی نو پاس داشت …
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»