سیمین/ رادیو کوچه
داشتم با خودم فکر میکردم اگر قرار باشد برای سالی که قرار است از راه برسد نام و موضوعی تعیین کنیم چه چیزی بهتر از سال آگاهی میتواند باشد. سالی که در آن تلاش کنیم هوشیارانهتر تصمیم بگیریم، آگاهانهتر عمل کنیم و نگاهی نو به اطرافمان داشته باشیم… در این میان بخت با من یار شد و با خبر شدم که هنرمند هموطنی برای انجام پروژهی خاص خودش که در راستای ایجاد آگاهی است با نگاهی نو، در مالزی به سر میبرد و این فرصتی بود برای من تا گفت وگویی با او انجام بدهم.
با برنامه امروز من همراه باشید با گفت وگویی شنیدنی با «سهیل توکلی» بر «روی خط قرمز»:
بخش نخست:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
بخش دوم:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
نام سهیل توکلی برای بسیاری از هموطنان به جهت ویدئو نقاشیهای ویژه او که در روزهای پس از انتخابات 1388 ایران انتشار یافت، نامی آشناست.
او که فارغالتحصیل رشته معماری است و چندسالی است که به آمریکا مهاجرت کرده و ساکن نیویورک است، به نقاشی روی آورده و احساس میکند که میتواند از این راه پیام خود را انتقال دهد و مجموعهای از ویدئو نقاشیهای او که همسو با جنبش اعتراضی مردمی ایران است، حاصل تلاش او در این زمینه است.
[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=CkJPue8ba1s[/youtube]
اما این روزها از آن ویدئوهای اعتراضی دیگر خبری نیست و آن چه به عنوان حاصل کارهنری او میبینیم ویدئوها و عکسهایی است از پروژهای با عنوان «روی خط قرمز». هرچند که به اعتقاد من او اساسن یک معترض است و شاید یکی از آرامترین معترضانی که دیدهام …
همیشه نگاه معماران به زندگی و هنر را ستودم و خرسندم که گفت وگویی دیگر به گنجینه گفت و گوهای من با معماران اهل هنر و سفر با نگاهی متفاوت، افزوده میشود. اطمینان دارم که شما هم از این گفت وگو لذت خواهید برد:
سهیل توکلی که سفر خود را از یکم دسامبر ۲۰۱۱ آغاز کرده و تا ۱۱ مارس ۲۰۱۲ به مدت صد و یک روز ادامه داده است، این سفر را پایان نامهای برای فعالیت نقاشی میدانی خود که چند سالی است که در شهر نیویورک انجام میدهد، میداند.
او در زمینه اختصاص دادن «صد و یک» روز به این سفر می گوید که عدد «صد« به نشانه کثرت است و «یک» روز بعدی یعنی این که سفر همچنان ادامه دارد …
این هنرمند معمار روی خط قرمز را با سفر به دو کشور آغاز کرده است: کشور مراکش (مغرب) در شمال غربی آفریقا و کشور الزی در جنوب شرق آسیا و در هر کشور به یازده شهر و روستا گام نهاده است. او از انتخاب این کشورها برای سفرش چنین میگوید:
«چون پروژه من جنبه نقد اجتماعی دارد ترجیح دادم کشورهایی را انتخاب کنم که دریافت ویزا برای ایرانیان آسان است با امکاناتی ساده که هر کسی به راحتی به آن دسترسی داشته باشد و بتواند خود را در آن موقعیت قرار دهد…. من فقط میخواهم بگویم دید را باید عوض کنیم… با وجودی که این یک پروژه بینالمللی است اما من مردم خودم را در پس آن میدیدم و می خواستم به آن ها بگویم که اگر در داخل ناراضی هستید چندروزی بیایید بیرون،کمی شهامت را تجربه کنید و به تمرین خلاقیت بپردازید… »
[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=BUjEhJQep5o&fb_source=message[/youtube]
او با تاکید بر این که «جور دیگر باید دید» میگوید:«میشود خلاقیت را در سادهترین جاها پیدا کرد. پیرامون ما سرشار از چیزهای نو هست اما ما آنها را نمیبینیم و دچار کسالت و روزمرگی و افسردگی میشویم که یکی از معضلات جامعه بشری امروز است…»
وی با بیان این که تمام سلولهای وجودش آگاهی رسانی را فریاد میزند، میافزاید: «من نمیخواهم از این به بعد با نقاشیهایم امید به کسی بدهم بلکه قصد آگاهی دادن دارم …
بسیاری از هنرمندان فکر میکنند باید دنیا را تغییر بدهند ولی من فکر می کنم باید «دید» دنیا را تغییر داد و این کار انجام شدنی است.
سهیل توکلی در پاسخ به ان سوال که چرا دیگر نقاشی ویدئوهای اعتراضی خود را ادامه نداده است میگوید: «من آدم سیاسی نیستم اما در آن زمان مردم در میدان بودند من هم به میدان آمدم اما امروز مردم توی میدان نیستند من هم نیستم! من فقط حامی مردم بودم در نقاشیهایم و امروز بودن من در میدان جای سوال دارد. من اکنون با نقاشی نکشیدنم اعتراض خود را نشان میدهم…»
او معتقد است: «تکرار کار را بیارزش میکند. کار باید مثل تولد باشد و باید برای این زایش دلیلی وجود داشته باشد…
من بیشتر خودم را یک منتقد اجتماعی میدانم از طریق هنر و حتا «روی خط قرمز» نیز یک انتقاد اجتماعی است.
اما چرا خط قرمز؟ خط قرمز خطی است در حد فاصل بین دو دنیای امنیت و خطر یعنی زمانی که روی خط قرمز گام برمی داری باید حواست را جمع کنی. راه رفتن روی خط قرمز تمرینی است برای هوشیاری، برای ایجاد خلاقیت ناب. تا در محدوده امن باشی نمیتوانی این هوشیاری را تجربه کنی و خلاقیت شکوفا نمیشود. خلاقیت همیشه در محدودیت شکوفا میشود در غیر این صورت جنبه بازاری پیدا میکند. اما آن خلاقیتی که ناب است از اینجا میآید که در یک جایی باشی که در عین حال که از خودت مخافظت میکنی یک چشماندازی را از آن مسیر ارایه میدهی و یک نوع مشق یا چلهنشینی جدیدی را تقدیم میکنی به مخاطبان، به مردم به دوستانت و به کسانی که میخواهند آن را بدون قضاوت ببینند و هر کسی میتواند روش خودش را داشته باشد. من روش خودم را صادقانه در اختیار همه گذاشتم که ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد و چه نتایجی خواهد داشت و تجربیات سفر من در این صد و یک روز جمعبندی میشود و از من یک فرد دیگری میسازد.»
او با تاکید بر این که در این سفر خاطرات بسیاری بر ذهن او نقش بسته، حضور در میدان اصلی مراکش را در تمام طول روز و دیدن رویدادی که در آن در حال شکل گرفتن بود را یکی از بهترین خاطراتش میداند که حاصل آن ویدئویی دیدنی است با نگاهی متفاوت به ان نقطه از شهر و اتفاقات آن.
[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=suKWDbbqzmY&fb_source=message[/youtube]
سهیل توکلی که در این سفرها با کودکان بسیار همراه بوده و قرار است نمایشگاهی از آنان در آینده برگزار کند، میگوید: « دلم میخواهد با بچهها کار کنم چرا که آنها مثل کاغذ سفید هستند و شاید بتوان قدری از این آگاهی را به آنها چشاند.»
او که میرفت تا در درون پیلهای که از تجربیات سفر خویش فراهم کرده لختی را بیاساید تا با بالهایی زیبا و به وسعت پرشش روزی از آن خارج شود و زیباییهای انرژیدهنده را به تصویر بکشد، میگوید: «دنیا خسته است از دیدن زشتی، یکی از نقاط منفی اینترنت این است که تمامی زشتیها را نشان میدهد و مردم فکر میکنند دنیا خراب شده در حالی که دنیا همیشه همین بوده و ما این زشتیها را نمیدیدیم. خوب است که بیاییم یک جریان درست کنیم که زیباییها را بکشیم بیرون و این کمک میکند واقعن به این که حداقل دید بچهها تغییر کند و آنهای دنیای متفاوتتری بسازند شاید آنها دنیای زیباتری بسازند تا این که ما به آنها تحمیل کنیم که چه بسازند…»
و کلام آخر او: «کلام آخری وجود ندارد ولی من آرزو دارم دنیایی ببینم با آدمهایی که در لحظه زندگی میکنند و آگاهانه زندگی میکنند. دنیایی ببینم که پر از سوال باشد مردم باید سوال کنند. ما تنها واژهها را تکرار میکنیم اما آنها را نمیفهمیم و این سوال اولین گام برای بیداری است و نتیجهاش بسیار تاثیرگذار در دنیای آینده خواهد بود که همه چیز معنی پیدا میکند.
یکی از دلایلی که مردم سوال نمیکنندو هرچه به آنها میگویند تکرار میکنند این است که معنا و محتوا ارزشش را از دست داده و مردم بیشتر درگیر «فرم» هستند. اگر ما بتوانیم راهی بیابیم که معنا و محتوا را به دنیای اجتماعیمان بیاوریم آن وقت میتوانیم دنیای جذابتر، شادابتر و باصفاتری بسازیم…»
ویدیوی سی و سوم:
[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=WE1Ykl2tB5o[/youtube]
سهیل توکلی در صفحه فیس بوکش چنین نوشته است: «در صد و یکمین روز سفرم در «روی خط قرمز» به خانه بر میگردم. با کوله باری از تجربه و خاطره از کازابلانکای مراکش تا کوهستانهای گنتینگ مالزی. چه تجربه بزرگی بود این سفر استثنایی. گذر از شهرها و روستاهایی که به خط قرمز خوردند، تنگه جبل الطارق با چشماندازی از سواحل جنوب اسپانیا، شفشاون آبی و افسانهای، کوچههای تنگ و تاریک فاس با آن خوراکهای خوشمزهاش، نقاشی در میدان بی نظیر جامع الفنا مراکش، ورزازتی که طعم خوش زواره و نطنز را برایم زنده کرد. تینزیت کوچک با آن اتوبوسهای قراضه بامزهاش، گم شدن در خاک و خلهای تافراوت، آگادیر شیک و مدرن که شاهد خستگی و بیخوابی مفرطم بود، الصویره سفید و خلوت با آن نقاشی دیواریهای زیبایش و آن ساحل صخرهای… و اما از مالزی…. کوالالامپور مدرنی که اگر دیر میجنبدم و ترکش نکرده بودم آبروی خط قرمز را خدشهدار کرده بود و ۱۲ شهر و روستای این سرزمین زیبا که این تجربه را کامل کردند. از سفر روی خط قرمز فیلم کوتاه قابل تماشایی خواهم ساخت و نقاشیهای میدانی در حضور مردمش را به معرض نمایش قرار خواهم داد. با یک جمله سفر روی این خط پرماجرا را به پایان میبرم. «وقتی پای تجربه کردن وسط است هیچ چیز زیباتر و باشکوهتر از زندگی نمیشود.»
… و سفر هم چنان ادامه دارد …
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
Erickchaby
wh0cd8527205 cost of viagra