سحر مهدیپور
به مناسبت برگزاری جشن نوروز 1391 توسط پناهندگان و پناهجویان ایرانی در ترکیه گزارشی توسط خانم «سحر مهدیپور» تهیه و تنظیم شده که این گزارش در پی آمده:
سهشنبه 21مارس 2012، اولین روز فروردین ساعت شش تا یازده شب جمع کثیری از پناهندگان و پناهجویان ایرانی در ترکیه گرد هم آمدهاند تا سال 1391 را در کنار هم به سور بنشیند.
کلام نخست را مجریان برنامه «نیره بشارتمهر» و «امیر شفیعی» آغاز کردند.
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وان مواعید که کردی مرود از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دل می دادت
شگفت است… آن هنگام که پیر حافظ شناس غزل حافظ را میخواند, باورمان نشد که چه هویدا بود راز دل برای حافظ شیرین بیان. اینک سخن از حافظ است باید بگویم.
حافظ از بزرگترین غزلسراهای ایران زمین است و اگر اغراق نکنیم از برترین شاعران جهان… اگر برای ادب و شعر ایرانی ۴ ستونی را در نظر بگیریم، میبایست یکی از آن ستونها را به خواجه شیراز اختصاص دهیم. او استاد غزل است.۳ ستون دیگر آن: حماسه فردوسی، سهل و ممتنع سعدی و عرفان مولانا جلالالدینرومی. سخن در اینجا از غزل و غزلسرای مشهور این مرز و بوم است. بزرگان و عامه مردم برای زیارت کتابش وضویی میگیرند و به دیوانش تفالی میزنند و مرادشان را در غزلیات جاودانهاش میخواهند و بر سفره هفتسین هر ایرانی جای دارد. آری او حافظ است. حافظ شیرینسخن. حافظقرآن: ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری.
پس از آن گروه موسیقی دیار «دیار میرسیدی»، «پیشوا میرسیدی» و «هادی ترابی» با نواختن تار و تنبک و آواز آذری غنای به جمع بخشیدند و مجری برنامه نیره بشارتمهر در این خصوص بیان داشتند:
چه بدبخت است سرزمینی که ساز و آواز نداشته باشد و چه خوشبخت هستیم که در دیاری چشم به دنیا نهادهایم که مملو از رنگ و ترانه و آواز بوده است.
بخش دیگری از برنامه به گفتههای «شورانگیز خانم زینب زارع» از دیگر پناهجویان ایرانی در ترکیه اختصاص داشت که با بیانی سلیس حقایق تلخی بیان کردند :
چرا نوروز بایست برایمان مهم باشد؟
بی گمان نوروز جشن ملی ماست و بایست افتخار کنیم که نوروز جشنی است که قرنهای دراز بر همه جشنهای جهان فخر فروخته و میفروشد. نوروز مختص خود ما ایرانیان است. نه از جایی به ما به ارث رسیده و نه به زور به تقویم ما وارد کردهاند. نه یک جشن سیاسی است و نه یک قرارداد تجاری. جشن طبیعت است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب. روز جوشش اقاقیا و شکفتن شکوفها. خود شاهد هستیم، جشنهای دیگری که با تهاجم و کشتوکشتار وارد سالشمار مردمان ایران زمین کردند غالبن انسانها را از مزارع و دشت، کوچه و بازار جدا کرده و زیر سقفها و پشت درهای بسته به حبس میکشند. در فضایی که گرمایش مصنوعی است، روشناییاش مصنوعی است. گلهایش مقوایی است, معطر با اسانسهای مصنوعی. اما نوروز دست ما را میگیرد و از زیر سقفها، درهای بسته و از دود خفه آلود شهرها و فضای غم گرفته خانهها میکشاند و به دامن آزاد و بیکران طبیعت میکشاند. گرم از بهار میشویم، روشن از آفتاب، آراسته با شکوفه و سبزه و معطر از بوی باران، بوی خاک. به قول استاد بزرگ شریعیت: «نوروز تنها فرصتی برای آسایش، تفریح و خوشگذرانی نیست، نیاز ضروری جامعه ماست. خوراک حیاتی ملت ماست».
بخش دیگری از برنامه به سخنرانی خانم «گلاویژ گودرزی» (نماینده بنیاد نیکوکاری نوروز) اختصاص داده شده بود که وی بیان داشتند: «بنیاد نیکوکاری نوروز یک بنیاد مستقل و مردمی است که با کمکهای مردمی اداره میشود و فارق از هر نوع نژاد و رنگ و مذهب و عقیده خاصی تمامی پناهجویان ایرانی در اقصی نقاط گیتی که نیاز به حمایت دارند را پوشش میدهد. متاسفانه شرایط حال حاضر پناهجویان ایرانی در یونان و ترکیه و پاکستان و هند بسیار اسفبار است و نبود ساپورت مالی پناهجویان و نبود کار و هزینههای بالای خوردوخوراک زندگی پناهجویان را دستخوش حوادث ناگواری میکند. بنیاد نوروز دست تنهاست و نیاز به حمایت سازمانهای دیگری نیز میباشد. اما تا آنجا که در توان بوده این بنیاد پناهجویان را تنها نگذاشته است. در وحله اول بیماران، کودکان و زنان، سالخوردگان در ارجحیت هستند و بعد از آن دیگر پناهجویان. بیماران بسیاری (دیابتی، قلبی، کلیوی، پوستی) زیر پوشش بنیاد نیکوکارای نوروز هستند اما خیلی از بیماران به علت عدم آگاهی و یا هر دلیل دیگر با بنیاد نوروز تماس نگرفته و هر آن ممکن است جانش در معرض خطر قرار بگیرد.
در بین حاضرین هنرمند خردسالی «اریسا خلج» با حرکات آکروبات و نمایشی خود انگشت حیرت را برای حاضران به ارمغان آورد. بخش دیگری از برنامه اختصاص به هنرنمایی و آواز بیبدیل خانم «پوپک» و نوازندگی آقای «پندار» بود. نغمه ساز خنیاگر و آواز اساطیری پوپک جمع پناهجویی را به فضایی ایرانی مبدل ساخته بود.
مسابقاتی هم برای حاضران در جشن در نظر گرفته شده بود که آقای «مهرداد نادری» وظیفه اجرای آن را به عهده گرفته بودند و هنرمند دیگری «علی چایچی» با اجرای بینظیر خود «حاجی فیروز» ساعاتی غم فراق و بلاتکلیفی و انتظار را از پناهجویان ستاند و شادی و سرزندگی را برای آنان به ارمغان آورد. پایان مراسم طبق هر جشن دیگری پذیرایی از مهمانان «شیرینی، میوه و شام» و رقص و پایکوبی و شادی بود و این چنین پناهندگان و پناهجویان به دور از وطن نوروز 1391 را جشن گرفته تا به یاد داشته باشند که نوروز جشن ملی است و نبایست مشکلات سبب شود که غافل از جشنها و آیینهای ملی خود باشند.
این مراسم به همت شورای نمایندگان انجمن حمایت از پناهجویان ایرانی «آرش شریفی»، «ساناز ایزدی»، «ساسان مهری»، «صلاحالدین عزیزیان»، «سیروان عنایتی»، «سید خدرمیرسیدی« و «حمید فرخی» و به پشتیبانی و حمایتهای بیدریغ بنیاد نیکوکاری نوروز برگزار گردید.
روابط عمومی انجمن حمایت از پناهجویان ایرانیـترکیه(نوشهیر)
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
TAGS: ایرانی, پناهندگان و پناهجویان, ترکیه, جامعه, جشن نوروز 1391, رادیو کوچه, سحر مهدیپور, عکس ها, گزارش