ثمر سعیدی/ رادیو کوچه
آفتاب که غروب میکرد کابوی تنها، ساز دهنی را از جیباش بیرون میآورد و مینواخت. این ساز همدم تنهایی او بود و سکوت بیابان را میشکست. صحنههایی از این دست را در فیلمها زیاد دیده ایم، زمانی که یک ساز کوچک و ساده، احساساتی مانند غم، شادی، آرامش یا اضطراب را منتقل میکند. سازدهنی همهجا حضور دارد، در یک ظهر تابستانی در زمان استراحت کارگران، بین متقاضیان نواختن دست به دست میشود و یا دلتنگیهای ملوانانی را که هفتهها از خشکی دور بودهاند، روی عرشهی کشتی به آوا تبدیل میکند.
در سال 1818 یک نوجوان 16 ساله در آلمان، وسیلهی کوچکی را ساخت که در حقیقت، همان سازدهنی امروزی بود. چند سال بعد این وسیله به عنوان ساز به ثبت رسید و تولید انبوه شد. در اوایل دهه 1860 میلادی اولین محمولهی سازدهنی که ساخت یک کارخانهی آلمانی بود از طریق کشتی به بندرهای آمریکا رسید و به سرعت جای خود را در بین مردم عادی پیدا کرد. چون علاوه بر این که کوچک، ارزان و قابل حمل بود، قابلیت نواختن آهنگهای شاد و ریتمیک و ترانههای غمگین را به صورت همزمان به نوازنده میداد، از این رو سازدهنی با اقبال گستردهای از جانب مردم آمریکا روبرو شد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سیاهپوستان آمریکایی از جمله طرفداران پروپاقرص سازدهنی بودند چرا که قیمت بسیار ناچیزی داشت. علاوه بر آن، ورود سازدهنی به آمریکا همزمان شدهبود با صدور اعلامیهی آزادی بردگان، بنابراین سیاهپوستان که از کار اجباری فراغت یافتهبودند، وقت بیشتری برای پرداختن به موسیقی پیدا کردند. آنها سازدهنی را به تدریج در موسیقیهای جَز و بلوز وارد کردند و اینگونه بود که این ساز کوچک و اعجابانگیز، بیش از پیش شکوفا شد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»