رادیو کوچه
روز گذشته وزارت اطلاعات ایران طی اطلاعیه همکاری، کمک مالی یا ارتباط در هر سطحی را با شصت سازمان بینالمللی ممنوع اعلام کرد.
در فهرست وزارت اطلاعات مراکز فرهنگی، دانشگاه و بنیادهای خیریه جهانی به چشم میخورد.
در اطلاعیه وزارت اطلاعات، این سازمانها سهیم در براندازی قلمداد شدهاند. این وزارت خانه اشاره کردهاست که بیش از هشتاد سازمان غیردولتی خارجی در ایران فعالیت میکند.
گفتو گوی امشب اردوان روزبه با «مهران براتی» تحلیلگر سیاسی در آلمان است. براتی در این گفتو گو به این موضوع میپردازد که آیا جریانهای اعتراضی در ایران چقدر از جانب سازمانهای خارج از ایران پشتیبانی میشوند.
این گفت و گو را از این جا بشنوید:
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
وزارت اطلاعات ایران اعلام کرده که شصت بنیاد و موسسه خارجی در جنگ نرم بر علیه ایران سهیم هستند .اگر شصت سازمان در حال جنگ بر علیه ایران هستند ،به طور قطع مربوط به چند روز گذشته نیست .چرا این بیانیه دیروز منتشر شده؟
مهرانبراتی:«تعداد زیادی از افرادی که متعلق به نظام یا طرفدار نظام یا از درون هستند و یا از اصلاحطلبان نظام بودند، جزو مخالفین همواره با این نهادهایی که اسم بردند، یا مصاحبه داشتند و یا در کنفرانسهای آنان شرکت میکردند. تاکنون رسم بر این بوده که وقتی رفتوآمدی میشد آنان را به وزارتاطلاعات میبردند و سوالاتی میپرسیدند و پاسپورت آنها را در فرودگاه میگرفتند. اما یک روش معینی نسبت به این افراد و چگونگی شرکتشان نداشتند. آنان افرادی بودند که به زندان رفته بودند و یا حبس تعلیقی داشتند و علیرغم این با اینکه وزارت اطلاعات میدانست به کدام کنفرانس میروند، به خارج میآمدند و میرفتند و این یک وسیله اطلاعاتی بود و ابزاری بود برای کسب اطلاعات از آنچه که در دنیای فکری بهخصوص در اندیشکدههای غربی (تینگتنگها) نسبت به ایران میگذرد و یا آنچه که سیاستمداران غربی که در این نوع کنفرانسها شرکت میکردند چه نظری درمورد مسایل ایران ابراز میداشتند و از طریق سوال و جوابهایی که از باز آمدگان میکردند این اطلاعات را بدست میآوردند. ولی گویا اکنون روی سخن آنها کمتر به این موضوع است که مخالفین در این کنفرانسها شرکت میکنند و توجه اصلی آنها به اصلاحطلبان دینی است که در این اواخر بخصوص در رسانهها گفتو گوی زیادی داشتند و بسیاری از اطلاعاتی را که در داخل نمیشد به ایران داد، از طریق رادیو فردا یا رادیو زمانه پخش میکردند. به همین دلیل میخواهند جلوی آن را بگیرند .این گفتهای است از وزارت اطلاعات اما ما در قانون مصداقی برای آن نداریم و احتمالن اکنون قانون جدیدی وضع خواهند کرد.
با توجه به این بیانیه تقریبن میتون گفت هر نوع ارتباط با سازمانهای خارجی در ایران منع شدهاست. آیا شما این را به عنوان روش جنگ یا جنگافزار در نظام حاکمیت میبینید؟و از این پس هر کسی با چنین شرایطی میتواند متهم باشد؟
هیچ حکومتی نمیتواند ضعف و ترس خود را از ملت و مردم و خود بیشتر از این نشان دهد .این هیچ نقطه قوتی برای حکومت نیست چون خود افراد شریک در حکومت در این کنفرانسها شرکت میکردند و این مساله عجیبی نیست و در ادامه همان سیاستهایی است که برای ایجاد ترس و رعب و وحشت در میان مخالفان در پیش گرفتند. من فکر نمیکنم زیاد موثر باشد و قول میدهم علیرغم تمام اینها در همین روزهای آینده گفت و گو با بعضی از این رسانهها در داخل ادامه پیدا خواهدکرد. البته به نظر میآید روی سخن اینها بیشتر با کسانی است که رهبران این جنبش سیاسی سبز بودند. چه از طریق اصلاحطلبان و چه از طریق نیروهای سکولار در ایران میخواهند مانع گفتوگوی اینها با مردم شوند، چون رسانهی دیگری در اختیار نیست ولی رسانههای دیگری پیدا میشوند که در لیست ممنوعیت نیستند و گفتوگوها با آنها انجام میگیرد باز آنها هم به این لیست اضافه شوند. این کار تا بینهایت ادامه پیدا خواهدکرد. این روشی نیست که برای سرکوب این حرکت یا جلوگیری از تماس و همفکری به درد حکومت بخورد. بارها گفتیم که ما یک سرنوشت ایرانی نداریم بلکه یک سرنوشت جهانی داریم .سرنوشت ایران و جهان به هم گرهخورده و به همین دلیل کاملن درست بوده که ایرانیان در کنفرانسها و تینگتنگها شرکت و تبادلنظر کنند، ایده بگیرند و ایده بدهند و این قابل جلوگیری نیست. سرنوشت مشترک ما را به آن سویی خواهد برد که از هیچ طرف سانسوری عملی نخواهد بود.
فکر میکنید نوک حمله پیام وزارت اطلاعات ایران به سمت کیست؟ به دلیل اینکه از یک طرف اشاره به دستگاههایی نظیر دانشگاههای آمریکایی میکند و از طرفی دیگر سایتی مانند جرس را جزو گروه برانداز و وابسته به خارج میدانند. آیا فکر میکنید موضوع و روی صحبت این بیانیه بر روی سازمانهایی است که حمایت میکنند و یا سدی است بر علیه کسانی که از قبل برای دستگیری، برخورد و مواردی از این دست شناسایی شدهاند؟
بله بیشتر سدی است برای جلوگیری از تماس کسانی که قبلن شناسایی شدهاند و مورد نظر آنها هستند و بیشتر مربوط به متشخصین جنبش سبز میشود و کمتر متوجه کسانی است که ناشناخته در این کنفرانسها شرکت میکردند.در سالهای گذشته نزدیک پانصدنفر از وبلاگ و روزنامهنویسان، سیاستمداران و افراد مختلف جامعه ایران از نظر فیلم و تاتر و دنیای عدم، در کنفرانسهای جهانی شرکت کردند. روی سخن اصلی به کسانی است که در این جنبش سبز نقشی دارند و برای جلوگیری از تماس آنها با مردم و جهان این تصمیم گرفته شده.
آقای براتی میخواهم تحلیل مستقیم شما در ارتباط با این سوال را بدانم که آیا به نظر شما واقعن جریانات داخل ایران با حمایت سازمانهای خارجی و حمایتهایی که ممکن است مالی، سطحی و غیره باشد ، انجام میشود؟
هیچ یک از نهادهایی که در ایران در این حرکت شرکت داشتند حتی به اندازهی نیمدلار آمریکایی هم از جایی نه پولی گرفتند و نه شخصی به اینها پولی میدهد. توجه اصلی آقای اوباما از زمانی که رییسجمهور شدند به این بود که به نوعی با حکومت موجود در ایران کنار بیاید و از هرگونه حرکتی که باعث شود از عادی سازی روابط جلوگیری کند، خودداری کند. به همین دلیل تمام تماسهایی که قبلن در حمایت از این حرکتهای مدنی در ایران داشتند را قطع کردند. کشورهای اروپایی هم همینطور. من هیچ فرد و هیچ نوع نهاد مدنی در ایران و در اروپا را نمیشناسم که به این حرکت در ایران از نظر مالی یا لوجیستیکی و تبلیغاتی کمکی کند. آنقدر جوانان، زنان و مردان ما صاحب ایدههای درخشان هستند که نیازی به کمک از بیرون ندارند. این در سنت ما هم بوده و هر حرکتی که بخواهد رنگ ملی بگیرد همیشه در سنت ایران بوده و از اینکه نوعی وابستگی مالی یا ایدئولوژیکی و عقیدتی به خارج دشته باشد، خودداری میکند. اگر تاثیرگزاری بوده از نظر فکری، فرهنگی و فلسفی بوده که به این در دنیای اندیشه نمیتوان وابستگی گفت.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»