خبر / رادیو کوچه
نرگس محمدی، نایبرییس کانون مدافعان حقوق بشر که در وضعیت وخیم جسمانی در زندان زنجان دوران محکومیت خود را میگذراند، در نامهای به جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، نسبت به شرایط نگهداری خود در بند جرایم عادی این زندان اعتراض کرده است.
به گزارش رسانههای حقوق بشری، وی در این نامه آورده است: «به دلیل حضور در میان بیش از 50 زن قاتل، محکومان به اعدام (مواد مخدر) و جرایم فساد اخلاقی با بیماریهای خطرناک و حتا زنان غیرمتعادل خواهان انتقال خود به بند زندان سیاسی زندان اوین شدام.»
نرگس محمدی در این نامه خطاب به دادستان تهران، با اعلام اینکه از زمان ورود به زندان زنجان، با «شرایط وحشتناکی که قادر به نوشتن و توصیف آن نیست»، دست به گریبان بوده، ادامهی این وضعیت را به منزلهی «مرگ تدریجی» خود دانسته که «مسوولیت آن با مسوولان پروندهاش» است.
بیشتر بخوانید:
«عدم توجه به نیاز فوری درمانی نرگس محمدی»
متن کامل این نامه در پی آمده است:
به نام خدا
جناب آقای عباس جعفری دولت آبادی
دادستان محترم انقلاب تهران
به استحضارمی رساند اینجانب نرگس محمدی دارای محکومیت ۶ سال حبس تعزیری هستم و در تاریخ ۲/۲/۹۱ توسط مامورین وزارت اطلاعات در منزل بازداشت شدم. ازتاریخ ۲/۲/۹۱ تا ۲۷/۲/۹۱ در سلولهای بازداشتگاه ۲۰۹ امنیت زندان نگهداری شدهام البته به مدت کمتر از ۲۴ساعت به بند عمومی نسوان در اوین منتقل شده و دوباره به بازداشتگاه ۲۰۹ اوین بازگردانده شدم. طی این مدت ۳ بار خدمت حضرتعالی نامه نوشته و نسبت به نگهداری خود به عنوان فرد محکوم در بازداشتگاه ۲۰۹ اوین اعتراض کرده و تقاضای مصرانه برای انتقال به بند عمومی نسوان را داشتهام. درتاریخ ۱۹/۲/۹۱ملاقاتی با جناب آقای رشته احمدی داشته و اصرار به انتقال به بند عمومی نسوان داشتم و حتی نامهای مبنی بر انتقال به بندعمومی نسوان را نیز به اتفاق امضا نموده و در خدمت ایشان قرار دادم و همواره تاکید داشتهام که نگهداری فرد محکوم در بازداشتگاه امنیتی خلاف قانون میباشد و من باید بر اساس قانون به بند عمومی نسوان منتقل شوم. هرگز نه به طور شفاهی و نه کتبی درخواست انتقال به هیچ شهرستانی از جمله زنجان را نداشتهام.
ساعت ۶صبح ۲۷/۲/۹۱ ماموران من را از خواب بیدار کرده و با چشم بند داخل ماشین نشاندند. بیخبر از همه جا در طی مسافت طولانی متوجه شدم که از تهران خارج میشوم و در دادسری زنجان متوجه شدم که وارد شهر زنجان شدهام.
ادعا شده که نرگس محمدی خود تقاضای انتقال به زندان زنجان نموده که کذب محض است. ادعا شده که من به دلیل بیماری درخواست انتقال به شهر زنجان کردهام که به این وسیله به عرض میرساند:
۱- اینجانب نسبت به انتقال غیرقانونی خود به بند جرایم عادی نسوان در زنجان به شدت معترضم و درخواست میکنم هرچه سریعتر نسبت به انتقال اینجانب به بند عمومی نسوان (محل نگهداری زنان با محکومیت با جرایم غیرعادی در اوین) اقدام لازم مبذول فرمائید.
۲- لازم به ذکراست که من در صحت و سلامت کامل در تاریخ ۲۰/۳/۸۹ وارد بازداشتگاه اوین شدم و در ۱۰/۴/۸۹ با بیماری خطرناک اعصاب و روان آزاد و به بیمارستان منتقل شدم. پس از مراقبتهای متعدد پزشکی با مصرف روزانه ۱۸ قرص از بیمارستان ترخیص شدم و اکنون حداقل ۱۱ قرص روزانه استفاده میکنم که پس از بازداشت اخیرم این تعداد قرص هم بیماریام را کنترل نمیکند و بیماریام شدت پیدا کرده است. اکنون من در میان بیش از ۵۰ زن قاتل، محکومان به اعدام (مواد مخدر) و جرائم فساد اخلاقی با بیماریهای خطرناک و حتی زنان غیرمتعادل (به لحاظ روانی) هستم که از زمانی که وارد بندشدهام تاکنون جز اضطراب و ناآرامی و ترس که لحظه به لحظه موجب تشدید بیماریام میشوند چیزی ندیدهام. پرونده پزشکی و نظرپزشکان متخصص و معالج بنده حکایت از این موضوع دارد که بیماری من با تشدید اضطراب رابطهای مستقیم دارد و این درحالی است که از زمان ورود به این بند با شرایط وحشتناکی که قادر به نوشتن و توصیف آن نیستم، دست به گریبانم. وارد کردن چنین استرسهایی به من معادل خوراندن جامهای زهر کشندهای است که لحظه به لحظه به از بین رفتن من کمک میکند.
مصرا و موکدا اعلام میکنم که چنین رفتار و اقدامی با من در واقع مرگ تدریجی من است که مسوولیت آن با مسوولین است. مسوولان محترم که پرونده پزشکی من را کاملا در اختیار دارند آگاهند که نگهداری من در محیط پراضطراب زندان به ویژه بندجرائم عادی (قتل، اعدام، مواد مخدر و…) شرایطی که بنابه مصالح عمومی جامعه از گفتن آن سرباز میزنم، نوعی کشتن عمد است که مسوولیت مستقیم آن برعهده آنان میباشد. امیدوارم بنا نباشد که همچون شهادت هاله سحابی و هدی صابر که گفته شد به علت گرمای هوا و اعتصاب غذا بود! حادثه دیگری البته به ظاهر طبیعی رخ دهد که به این ترتیب اعلام میکنم، نه تنها طبیعی نخواهد بود بلکه تشدید بیماری یا بروز هر حادثه ناگوار دیگری در ایـــــــــن شرایط برای من کاملا عامدانه است.
۳- منزل مسکونی من و مهمتر از هر چیز پزشکان معالج و متخصص بنده (مغز و اعصاب، اعصاب و روان، ریه، قلب، زنان) در تهران هستند و این درحالی است که به دلیل تحت معالجه و مراقبت بودن، حداقل هر ۲ ماه یک بار میبایست به پزشکانم مراجعه نمایم، چرا که سوابق پزشکی من در اختیار ایشان است و تحت معالجه و مراقبت آنها هستم و انتقال غیرقانونی من به زنجان این امکان را از من سلب کرده که خسارت و عوارض آن برای من غیرقابل جبران است و چنین اقدامی، عملی غیرانسانی است.
۴- علی و کیانا، فرزندان ۵ سالهام در زنجان زندگی نمیکنند و به ناچار هر هفته میبایست برای ملاقات با مادر، حداقل ساعتهای طولانی مسافت زیادی را تا زنجان طی کنند که این مسئله هم برای فرزندان کوچک من و هم خانم رحمانی (مادر همسرم) امری دشوار و شاید در گرمای تابستان و سرمای زمستان غیرممکن شود که این خود فشار روحی و روانی شدیدی برای یک مادر در حبس است.
جناب آقای دادستان شرایط فوق به اضافه مسائلی که امیدوارم از نزدیک بتوانم با جنابعالی در میان بگذارم، شرح حال یک مادر و یک زن هموطن شماست که به امید عدالت مینویسد و چشم به راه است. امیدوارم در اسرع وقت شرایطی برای اعزام بنده نزد پزشکان معالجم فراهم آید تا بیش از این سلامتیام را از دست ندهم و امکان آزادی من فراهم آید.
باسپاس فراوان
نرگس محمدی
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»