فرزانه روشن/ رادیوکوچه
خبرهای رسیده از بازداشتگاههای جمهوری اسلامی، از عزم دستگاه قضایی، برای اعدام تعدادی از دستگیرشدگان روز عاشورا حکایت میکند. دادستان تهران بارها تاکید کردهاست که افرادی که در روز عاشورا دستگیر شدهاند، محارب هستند و در میانشان تعدادی از بهاییان هم بودهاند که بنابر گفته مقامات نظام، به مقدسات مسلمانان توهین کردهاند و از مرکزیت بهاییان که مقرشان در اورشلیم و اسرائیل است، دستور داشتهاند تا آشوب به پا کنند و جمهوری اسلامی را سرنگون سازنند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
آنچه رسانههای جمهوری اسلامی در مورد بهاییان تکرار میکنند، البته بیشتر همین وصف بهایی برای تعدادی از معترضان است و به نظر میرسد، مسوولان امنیتی به این نتیجه رسیدهاند تا با پیش کشیدن این تابوی قدیمی، همین بهاییبودن را دلیلی برای اعدام بدانند و زحمت اقناع افکار عمومی را به قاضیان نظام اسلامی ندهند. پس از وقایع روزعاشورا نیز وزارت اطلاعات در اقدامی ضربتی، تعدادی از چهرههای بهایی را که در همه این 30 سال تحت نظر حکومت اسلامی زندگی میکردند، بازداشت کرد و میتوان انتظار داشت، اعترافات این عده به زودی از تلویزیون دولتی پخششود.
رخوردهای خونبار با بهاییان سابقهای به قدمت پیدایش بهاییگری در ایران دارد
برخوردهای خونبار با بهاییان سابقهای به قدمت پیدایش بهاییگری در ایران دارد. دراواسط قرن نوزدهم «محمدعلی باب» در پی زمینهسازی برخی از علمای شیعه که از سالها قبل تبلیغ میکردنند: «امام دوازدهم شیعیان به زودی زود، ظهور خواهدکرد»، مدعی شد با امام زمان مرتبط است و بعد از آن هم ادعا کرد که خود امام زمان است. فقر و انتظار مردم ایران آنچنان بود که این دعوت باب با استقبال مواجه شد و علمای شیعه آن روزگار را به شدت برانگیخت و عاقبت باب و بسیاری از پیروانش پس از یک شورش چندساله اعدام شدند، اما جنبش با بیه علیرغم سرکوب شدید از بین نرفت و پس از آن «بهااله» از میان باییه برخاست و ظهور باب را زمینهای برای ظاهرشدن خود دانست.
جنبش «بابیه» در زمان قاجار با شوری مذهبی همراه بود اما بنابر نظر برخی از تاریخنویسان، در این جنبش کسانی بودند که میخواستند حکومت قاجار را براندازند و نوعی اصلاحات غربی و مدرن را آغاز کنند. پس از باب هم اقلیتی از پیروان او با رهبری شخصی به نام صبح ازل، با هدف سرنگونی قاجاریه مبارزاتی را آغاز کردند که ناکام ماند و این عده به همان سرنوشت باب دچار شدند.
بهااله که فرقه بهاییت کنونی پیروان او هستند از همان ابتدا از این نزاع قدرت کنار کشید و فرقه بهاییت که پیروانش در همه دنیا پرا کنده شده بودند با این تئوری که دین میبایست الفت ایجاد کند، سعی کرد با حکومت در هرجای دنیا که باشد، همزیستی کند.
فرقه بهاییت در دوران پهلوی با مشکلی مواجه نبود. بنا بر ماهیت سکولار رژیم پهلوی، بهاییان در ایران آزادانه به مناسک مذهبی خود میپرداختند و در ادارات دولتی و ارتش به فعالیت داشتند. گرچه بنابر حساسیتهای مذهبی، رژیم پهلوی سعی میکرد در مناصب حساس بهاییان را به کار نگمارد و این فرقه را ترویج نکند.
علمای شیعه البته چنین نظری نداشتند و بهاییان همواره به عنوان مرتد مطرح بودند و بهاییت یک فرقه ضاله مطرح میشد. در زمان مشروطه هم علمای مشروطهخواه، مانند شیخ فضلاله نوری، مشروطهخواهان را بهایی میخواند وخونشان را مباح میدانست.
«احمد کسروی» درکتاب تاریخ مشروطه بارها از کشتار بهاییان، تنها به دلیل بهاییبودن یادکردهاست. مبارزه با بهاییت از سوی علمای شیعه در تمام دوران پهلوی به گونه مستمر و متمرکز در جریان بود. یکی از عالمان شیعه به نام شیخ «محمدحلبی»، انجمن حجتیه را بنا کرد تا با تبلیغات بهاییان مبارزه کند.
با وقوع انقلاب اسلامی، آیتالهخمینی از همان ابتدا به بهاییان روی خوشی نشان نداد و در قانون اساسی نیز، هیچ حقی برای این فرقه در نظر گرفته نشد. فشار شدید بر بهاییان و مباحبودن خون ایشان که به تصریح از سوی روحانیان تندرو مطرح میشد و با سکوت آیتالهخمینی تایید میگرفت، کار را به جایی رساند که در سالهای ابتدایی انقلاب، بخش بزرگی از جمعیت بهاییان از ایران گریختند و گروهی از بهاییان هم بازداشت و اعدام و حتی ترور شدند.
در سال شصت و حاکمیتیافتن کامل هواداران آیتالهخمینی، بیت اعظم بهاییان ایران، نامی که بهاییان بر مرکزیت خود نهاده بودند، در بیانیهای تمامی فعالیتهای خود را متوقف کرد و منحل شد. بااین حال وزارت اطلاعات در تمام سالهای بعد بهاییان را به صرف بهاییبودن، دشمن جمهوریاسلامی میدانست و مثلث «فراماسون،صهیونست و بهایی»، آنچنان در تبلیغات نظام، کتابها و روزنامهها و البته صدا و سیما القا میشد که به نظر میرسید اصولا نظام اسلامی حق حیاتی برای بهاییان قائل نیست. بهاییان ایران از امکان تحصیلات عالیه محروم بودند و در ادارات دولتی هم استخدام نمی شدند. مناسک مذهبی هم ممنوع بود. درهمین دهه هفتاد بود که خانه «محمدعلی باب» در شیراز که یکی از اماکن مقدس بهاییان بود تخریب شد.
با ریاستجمهوری محمدخاتمی اوضاع برای بهاییان قدری مساعد شد، آنها میتوانستند بدون اینکه به دینشان اقرار کنند در دانشگاهها درس بخوانند و دراین مورد که پیرو چه دینی هستند، سکوت کنند.
اما باروی کارآمدن محموداحمدینژاد اوضاع به همان دوره دهه شصت بازگشت. دولت احمدینژاد با عقاید متعصبانه درباره امام دوازدهم شیعیان، اصولن بهاییان را تاب نمیآورد و باز بگیر و ببندها آغاز شد.
هرچه هست جمهوری اسلامی این روزها با در معرض اعدام قراردادن متهمان بهایی، جنبش اعتراضی و رهبران آن را وادار به موضعگیری میکند
هرچه هست جمهوری اسلامی این روزها با در معرض اعدام قراردادن متهمان بهایی، جنبش اعتراضی و رهبران آن را وادار به موضعگیری میکند. این موضعگیری اگر به دفاع از جان بهاییان باشد، البته خوراک خوبی را برای رسانههای حکومتی فراهم میکند تا جنبش را به بهاییگری متهم کنند و احساسات عامه را که به این فرقه حساسیت تاریخی دارند بر انگیزد.
اما گویا شرایط کاملن تغییر کردهاست، آیتاله منتظری به عنوان یک فقیه مسلم چندین بار در فتاوی خود تصریح کرده که بهاییان از حقوق شهروندی مثل تمام ایرانیان برخوردارند و حتی با این صراحت مطرح کرده است که آنها به سبب ایرانی بودنشان حق آب و گل دارند. گرچه آیتاله فقید بر این نکته هم تصریح کرده که بهاییت را دین نمیداند و فعالیت تبلیغی ایشان را نمیپذیرد. به هر ترتیب فتاوی آیتاله منتطری راه را برای رهبران جنش سبز باز کرده تا بتوانند با ادله دینی از حقوق بهاییان دفاع کنند.
تغییرات جامعه ایران و نوع نگاه بسیاری از ایرانیان به مذهب هم در صد و پنجاه سالی که از پیدایش بهاییت میگذرد، دگردیسی بزرگی را تجربه کرده و شاید افکار عمومی ایران حالا به این نتیجه رسیده باشد که بنابر اصول اعلامیه حقوق بشر انسانها فارغ از رنگ و نژاد و دینی که دارند، مستحق زندگی و عدالت و برابری هستند.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
heshmatollah
zolm (h- bahaallah )azzolm ahady nmigozarad zolm hich waght paydar nist
JimmiXzSq
QTuzfy http://www.LnAJ7K8QSpkiStk3sLL0hQP6MO2wQ8gO.com