سروش / رادیو کوچه
soroush@koochehmail.com
بیست و چهارم دی ماه مصادف با سالروز درگذشت محمد قاضی از مترجمان برجسته دوره معاصر ایران است. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او ۶۸ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است. او بیشتر از زبان فرانسه به فارسی ترجمه میکرد. محمد قاضی در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۷ با ترجمهی دورهی کامل دن کیشوت از شاهکارهای ادبیات جهان موفق به اخذ جایزهی بهترین ترجمهی سال از دانشگاه تهران شد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
محمد قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد زاده شد. پدرش میرزا عبدالخالق، امام جمعه مهاباد بود.
او درپنج سالگی پدر خود را از دست داد و مادرش نیز پس از مرگ همسر، محمد و تنها خواهرش را ترک کرد و با یکی از خوانین منطقه به نام «فیض الله بیگی»، ازدواج کرد. محمد، دوران کودکی را تحت سرپرستی مادر بزرگش در روستای «چاغرلو» گذراند ولی از هفت سالگی به مهاباد رفت وتحت سرپرستی قاضی علی، قرار گرفت.
محمد قاضی آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد شخصی بهنام آقای گیو، از کردان عراق، آغاز کرد.
او خود در اینباره میگوید: «تحصیل زبان فرانسه در مهاباد آن زمان گناه کوچکی نبود. مردم آن عصر هنوز آنقدر خرافاتی و کهنهپرست بودند که تحصیل زبان ملتهای غیر مسلمان را مجاز نمیدانستند. من میبایست ماهی ۵ تومان حقالتدریس میدادم که نداشتم و هیچ روزنهی امیدی هم نبود. نمیدانم التماسهای معصومانهی من باعث شد که گیو، دلش نرم شود و مرا رایگان بپذیرد یا خود او میترسید که اگر این شاگرد را هم رد کند کمکم زبان فرانسه فراموشش شود»
قاضی در سال ۱۳۰۸ با کمک عموی خود میرزا جواد قاضی که از آلمان دیپلم حقوق گرفتهبود و در وزارت دادگستری آنزمان کار میکرد، به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. وی تحصیلات دانشگاهی را در تهران در رشته حقوق در سال 1318 به پایان رسانید.
او همزمان با تحصیل در دانشگاه تهران، در اداره بایگانی وزارت امور خارجه به صورت پاره وقت مشغول به کار گردید و پس از به پایان رساندن خدمت سربازی همزمان با ورود متفقین به ایران و فرار رضا شاه، در اداره بودجه اقتصادی وزارت دارایی به کار پرداخت. در اداره تصفیه املاک واگذاری به سمت رییس دفتر دکتر رضا کاویانی مدیر کل کارگزینی وزارت دارایی منصوب گردید و بعد از آن مامور اداره جیره بندی قند و شکر و چای تهران شد. همچنین چند ماهی نزد دوستش محمد علی مفرح در بانک صادرات کار کرد و پس از آن به عنوان مترجم در شرکت کامپاکس نزد آقای انوشیروان به فعالیت پرداخت.
وی علاوه بر کارهای اداری به شعر گفتن و ترجمه نیز می پرداخت ولی خود اومعتقد بود که «من پیش از پرداختن به کار ترجمه، شعر هم می سرودم, اما صادقانه این احساس به من دست داده بود که من هر چه شعر بگویم، هیچ وقت یک شاعر طراز اول نخواهم شد، این امید را داشتم که اگر بهترین مترجم نیز نشوم روزی در صف مترجمان خوب و عامه پسند قرار خواهم گرفت و من مترجم خوب و بنام بودن را بر شاعر بد بودن ترجیح میدادم.»
قاضی در تابستان 1345 به اتفاق برادران مادریش سفری به اروپا کرد که در این سفر به یاد ماندنی او با نویسنده مشهور آن زمان، بزرگ علوی که در برلین زندگی میکرد، ملاقات نمود.
در فروردین سال 1342 قاضی با دختری گیلانی به نام فاطمه ازدواج کرد ولی او همیشه وی را ایران صدا می کرد. چهار ماه بعد در تیرماه سال 1342 برای معالجه قلب همسرش عازم لندن شد و این عمل با موفقیت انجام شد ولی پزشکان از انجام عمل دیگری بر قلب همسرش در آینده خبردادند که حداقل میبایست با یک فاصله چند ساله از عمل اول انجام میگرفت، در سال 1347 برای انجام عمل دوم آماده اعزام به لندن بود که همسرش بدرود درگذشت.
در تابستان 1345 به اتفاق برادران مادریش سفری به اروپا کرد که در این سفر به یاد ماندنی او با نویسنده مشهور آن زمان، بزرگ علوی که در برلین زندگی میکرد، ملاقات نمود.
قاضی در سال ۱۳۵۴ به سرطان حنجره و از دست دادن تارهای صوتی دچار شد و بازنشسته شد. در طول سالهایی که به مشاغل مختلف مشغول بود به شعر گفتن و ترجمه میپرداخت. نخستین ترجمه قاضی، کلود ولگرد اثر ویکتور هوگو در سال 1317 منتشر شد.
سرانجام محمد قاضی در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۷۶ در بیمارستان دی در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
با آنکه او در تهران و در محله عباس آباد زندگی میکرد اما بنا به درخواست بستگان و دوستانش او را در مهاباد دفن کردند. در فروردینماه سال ۱۳۸۶ خورشیدی از تندیسی به بلندی چهار متر از محمد قاضی در کوی دانشگاه مهاباد پردهبرداری شد
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»