سیمین/ رادیو کوچه
این روزها باز خبرهای زلزله تیتر یک فضاهای حقیقی و مجازی شده! چند روز پیش زلزله آذربایجان و پس از آن زلزله تهران و حالا زلزله در شیراز و کرمان و بروجرد و احتمالن شهرهای دیگر …
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
هر بار که زلزلهای رخ میدهد کلی خبر و عکس و اعتراض گسترده میشود و البته در پس آن موجی از نگرانی که به طور معمول هر بار در دل ما ایجاد میشود که این بار اگر زلزله بیاید چه کنیم و یا مثلن زلزله تهران چه فاجعهای را ایجاد میکند؟! هر بار کلی ارایه گزارش و آمار و اطلاعات و بعد این نگرانی مدتی ادامه دارد، همه راجع به آن صحبت میکنند، به فکر چاره میافتند و باز بعد از مدتی زلزله از خاطرها میرود و روز از نو روزی از نو …
این بار در میان تمامی خبرها و مطلبها و عکسهایی که در فضای مجازی منتشر شد، یک فیلم انتشار پیدا کرد که نظرم را به خود جلب کرد. گفت وگوی کوتاه «سهیل توکلی» با شادروان «نادر خلیلی»؛ معمار به نام ایرانی که تمام دنیا او را به واسطهی ایدهی ساخت خانههای مقاوم در برابر زلزله میشناسند. برای من این فیلم شاید تنها مورد امیدوارکنندهای بود که در این میان دیدم البته به جز موج گسترده همدلی که در میان مردم ایجاد شد.
به سراغ سهیل توکلی سازنده این فیلم مستند رفتم که البته پیش از این هم با او گفتو گویی در مورد پروژه خط قرمز او داشتم. او معماری است که حالا اغلب نقاشی میکند و فیلم میسازد و به نظرم مهمترین دغدغهاش ایجاد آگاهی است در مخاطبانش.
ابتدا از او راجع به ساخت فیلم کوتاه «آب، باد، خاک، آتش» و انگیزه انتشارش میپرسم و پس از آن از تحقیقی که پیرامون زلزله طبس؛ شهری که در حدی وسیع سالها پیش دچار زلزله شد، با عنوان پایان نامه انجام داده است.
از او میخواهم به عنوان یک معمار که زلزله یکی از دغدغههایش بوده، بگوید که واقعن چه بایدکرد که از حد حرف زدن و نگرانی در زمینه زلزله فراتر بریم و در عمل چارهای ییاندیشیم و خودمان را نجات بدهیم از این وضعیت و بحرانی که هر بار گریبان مردمان این کشور را میگیرد.
سهیل توکلی میگوید: «نادر خلیلی تا زنده بود فریاد میزد (به خصوص به روستائیان و افراد کم بضاعت) که بیائید با هزینه بسیار کم و با این شیوه معماری طبیعی، مأمن همیشگی و پایدارتان را با دستان خودتان بسازید وهیچ نیازی به کمک دولتهای سودجو هم ندارید اما کسی گوشش بدهکار نبود…
به عقیده من در این عصر شگفتانگیز ارتباطات هر کس در اثر زلزلهای متوسط با شدت ۶.۳ ریشتر کشته بشود خودش مقصر است. برای اینکه من خودم شاهد بودم، نیمی از دهات ایران را با پای پیاده پرسه زدم. مردم نمیخواهند کوچکترین همتی بکنند، به هر روستایی که در ایران سفر میکردم و این حرفها را میگفتم (حتا به طبسیها که در زلزله ۷.۹ ریشتر سال ۵۷ ویران شده بودند و این باعث شده بود پروژه پایان نامه معماری من شکل بگیرد با عنوان «طبس شهری که باید» در جواب «طبس شهری که بود») یا به من میخندیدند یا میگفتند: “ای بابا آن بالا به دادمان نمیرسند.” نمیخواهند دست کم برای جان خود و خانوادهشان آستین بالا بزنند. با چهار نفر ظرف مدت یک یا دو ماه میتوانند یکی از این خانههای طبیعی، ضد حریق و ضد زلزله را داشته باشند و برای همیشه به ریش بلایای طبیعی بخندند. اما این ملت همیشه فقط غر میزنند و پول نفت پول نفت میکنند. واقعن چه کار میشود کرد؟
چند روز پیش یک نفر پرسید تو نمیخواهی نقاشی بکشی برای زلزلهزدگان؟ گفتم مگر کارناوال هست که نقاشیاش را بکشم؟! چنین موضوعی جای نقاشی ندارد واقعن جای تفکر دارد که چرا این بلا مدام در کشور ما تکرار میشود و ما نمیخواهیم دنبال راهحل بگردیم در صورتی که راهحل موجود است. بعد با خودم گفتم الان زمانی است که ویدیوی گفت وگو با نادر خلیلی را از گنجینهام بیرون بیاورم و قسمت کوچکی از آن را در بیاورم و در دسترس مردم قرار بدهم شاید تاثیر بگذارد و مردم بروند و در پی نام ایشان به اطلاعات بیشتری دسترسی پیدا کنند و شاید یک انقلابی در مسکن ایران اتفاق بیافتد. چیزی که باید سالها پیش اتفاق میافتاده …
این ویدیو از یک فیلم بیشتر از یک ساعت، بیرون کشیده شده صرفن به منظور ارایه راهحلی دوباره برای زلزلهزدگان. این سخنانی که در فیلم گفته میشود بارها به زبانهای مختلف در کتابها و فیلمهایی که از وی هست گفته شده. من فقط سعی کردم انتشار جدیدی باشم از صحبتهای او به جهت این که همیشه اعتقاد دارم یکی از بهترین راهحلهای معماری و اسکان سریع و البته دایمی را مهندس خلیلی ارایه دادند و متاسفانه جامعه ایرانی هیچ وقت گوش شنوایی نداشته و دیده نشده. من سعی کردم بخشهایی را در بیاورم ازفیلم که امروز به درد میخورد. حرفهایی که میزنند راجع به این که این راه حل چطور میتواند با وجود ارزان بودن و در دسترس بودن در شرایط امروز به کار برود.»
او با اشاره به حرکتهایی که جدیدن در ارتباط با این طرح صورت گرفته میگوید: «در بعضی مقالهها از ایده آقای خلیلی به عنوان «معماری شنی» یاد میشود که در واقع این درست نیست. شن خاصیت چسبندگی ندارد. دراین ایده از همان خاک منطقه که سرند شده و مرطوب است برای پر کردن کیسهها استفاده میکنند و بهتر است ده درصد سیمان هم به آن اضافه کنند که حاصل بهتر خواهد بود. اما متاسفانه این روزها به اشتباه از شن نام میبرند که اصلن جواب نمیدهد. »
آقای توکلی در بخش دیگری از گفت وگو اشاره میکند: «آیا واقعن جامعه به آن بلوغ رسیده است که به مهندس معمار هزینه پرداخت کند برای مقاوم ساختن ساختمانش؟ ما همیشه در پی راهی هستیم که از زیر بار نظارتها یا پراخت هزینههای اینچنینی فرار کنیم … درست است که دولت وظیفه دارد اطلاعرسانی کند و در این زمینه کاری کند اما اگر دولت کاری نمیکند این خود ما هستیم که باید به فکر باشیم….
… به نظر من مقصر اصلی این اتفاق خود ما هستیم که حاضر نیستیم قدری تلاش کنیم، فکر کنیم. ما گمشدگانی هستیم در خلل و فرجی از تاریخ که پیدا کردنمان نیاز به بیداری تک تک ما دارد. اما آیا ما مردم بیداری هستیم؟! من به عنوان یک انسان امروزی متاسفانه چنین بیداری را در سطح جامعه نمیبینم. در نتیجه ساختمانسازی ما هم بنیه ندارد و چون تکنولوژی نمیتواند در تمام سطوح به دست مردم برسد معماری هم وجود ندارد و در این ساختمان بی روح و بیهویت و بیدانش، فقط یک مقداری مصالح میآید و دست مردم ریخته میشود و بعد هم بر سرشان آوار میشود. شما در شهر طبس که با خاک یکسان شد میبینید که بسیاری از بناهایی هم که دارای اسکلت فلزی بودند ویران شدند و تنها ساختمانهایی که باقی ماندند ساختمانهای گنبدی و در واقع آب انبارهایی بودند که در داخل زمین ساخته شده بودند. »
(سهیل توکلی در پروژه پایان نامه خود بر روی زلزله طبس کار کردهاست و به این نتیجه رسیده که آب انبارها به دلیل داشتن سقف گنبدی شکل، تنها بناهایی هستند که در زلزله طبس سالم ماندهاند.)
او میافزاید: «پیشنهاد من این است که واقعن جست وجوی بیشتری کنیم و با تفحص بیشتری پیرامون خود را نگاه کنیم و هر کدام سعی کنیم که اول به خودمان بعد به خانواده و به جامعهمان کمک کنیم که این مشکل را ریشهکن کنیم و این مشکل چیزی نیست جز «ناآگاهی»؛ نااگاهی در همه سطوح که در معماری به مراتب فاحشتر و دردناکتر است چون نتیجهاش بعد از یک زلزله بسیار دردآور است …»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»