احمد هاشمی
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
حرفه مترجمی از جمله مشاغلی است که همزمان با گسترش ارتباطات بین جوامع بشری و بهویژه پس از آغاز دوران بازرستاخیز و رنسانس در اروپا، توسعه فزاینده ای پیدا نموده و در قرون و دهههای اخیر شعبهها و زیرشاخههای تخصصی متعددی بر آن افزوده شده و جایگاه خود را در میان مشاغل حساس و کلیدی تحکیم نموده است به طوریکه در دنیای امروز تصور جهانی بدون این حرفه امری غیرممکن مینماید. بر طبق رتبهبندی بینالمللی سختی مشاغل، مترجمی از جمله مشاغل سخت، سنگین و پراسترس به حساب میآید که به همین دلیل، شاغلان در این حرفه مشمول برخی امتیازات از قبیل بازنشستگی زودهنگام میشوند. ولی شرایط حاکم بر ایران و ویژگیهای حکمرانان کنونی آن این پیچیدگی، اضطراب و سختی را مضاعف و دوچندان مینماید که در این مجال اختصارا به این پیچیدگیها پرداخته خواهد شد.
ویژگیهای ترجمه جمهوری اسلامیپسند
به عنوان مترجم وزارت خارجه جمهوری اسلامی که چند سالی در امر ترجمه به زبانهای انگلیسی و ترکی استانبولی برای دولتمردان و مسوولین را در پرونده کاری خود دارد مایلم به گوشهای از مصائب و مشکلات مضاعفی که افراد دخیل در امر ترجمه با آنها دست و پنجه نرم میکنند اشاره کنم. در مترجمی از نوع جمهوری اسلامی آن، یک چارچوب متصلب و مجموعه قوانین نانوشتهای وجود دارد که مترجمان در حین کار آنها را یاد گرفته، بدانها خو گرفته و ملکه ذهن خود نمودهاند و آنها را در عمل به طور ناخودآگاه و غیرارادی اعمال میکنند که ذیلن به چندی از آنها میپردازم:
آزاداندیشترین در دستگاه دیپلماسی
بدور از هر گونه پیشداوری، لازم میدانم قبل از هر چیز اشاره کنم که همکاران اداره ترجمه از لیبرالترین، شریفترین و آزاداندیشترین کارمندان وزارت خارجه جمهوری اسلامی هستند و برای اینکه همکاران و مسوولین آن بخش از وزارتخانه مورد آزار و اذیت احتمالی مسوولین واقع نشوند دراین نوشتار، از ذکر جزییات، مصداق و مثال معذور خواهم بود ولی بهطور کلی میتوانم بگویم که آنها به شدت تحت فشار هستند تا قلب واقعیت کنند و ترجمه جمهوری اسلامی پسند (اصطلاحی که در بین همکاران رایج است) ارایه کنند و همچنان که ورزشکاران صلح دوستمان که مجبور میشوند از رقابت در مقابل همتایان اسراییلیشان امتناع کنند مترجمان هم در این دیار، آزادی عمل ندارند.
ایدئولوژیک بودن
همانند تمامی رژیمهای حکومتی خودکامه، شخص محور و ایدئولوژیک، در ساختار جمهوری اسلامی، امر ترجمه و شخص مترجم نیز بهسان تمامی امور دیگر، نمیتواند عاری از بار ایدئولوژیک و یا به اصطلاح مکتبی باشد و همیشه این تعهد است که بر تخصص چیرگی و دست بالا را داشته و در صورت نیاز و ضرورت میتوان تخصص را در قربانگاه تعهد قربانی نموده و به مسلخ کشید. به عنوان مثال اگر در یک سخنرانی در یک اجلاس به اصطلاح بینالمللی در تهران یک مدعو از کشور زامبیا، گامبیا و یا گینه بیسائو، که با ادبیات سیاسی حاکم بر ایران آشنایی ندارد و یا به هر دلیلی مایل است واژه «اسراییل» را – ولو برای محکومیت آن کشور- به زبان بیاورد این واژه می باید به عنوان غده سرطانی خاورمیانه، فلسطین اشغالی، رژیم اشغالگر قدس، رژیم غاصب و اشغالگر قدس، رژیم سفاک و خونآشام صهیونیستی و از این قبیل ترجمه شود. به عبارتی تا مادامی که خود واژه اسراییل را بهکار نبرده باشیم در ترجمه و حتا تفسیر و تاویل این واژه، آزادی تام و تمام داریم. مثال دیگر اصطلاح «بهار عربی» است که از جمله واژگان ممنوعه در قاموس جمهوری اسلامی است و بنده شخصن به یاد دارم که از بهکار بردن این واژه اکیدا منع شدم. «بیداری اسلامی» اصطلاحی است که بهجای واژه مصطلح و شناخته شده «بهار عربی» بهکار میرود.
کنار گذاشتن اصل امانت در ترجمه
در دستگاه جمهوری اسلامی، امانتداری در ترجمه را باید به بوته فراموشی سپرد. همچنانکه در بند بالا اشاره شد در یک حکومت ایدئولوژیک ترجمه نیز باید ایدئولوژیک و مکتبی باشد. بنایراین نمیتوان به امانتداری و دقت در ترجمه توجه و اهتمام نمود. مثلن اگر در یک منبع غربی در مورد طالبان و یا القاعده اصطلاح تروریست بهکار برده میشود به عنوان مترجم مکتبی و ارزشی باید آنرا به شورشیان یا گروه القاعده یا شبهنظامیان طالبان تبدیل و ترجمه کنیم و یا تکلیف شرعی و قانونی و مکتبی ما ایجاب میکند از دولت فلسطین به مرکزیت راماله به اسم گروه فتح و از حماس به عنوان دولت قانونی فلسطین نام ببریم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»