نازی حسامی/ رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
یکی از دوستانم چند هفته پیش میگفت که دو سه سالی است خانوادهاش را که در ایران هستند، ندیده و دلش خیلی برای آنها تنگ شده. پرسیدم که چرا به دیدنشان نمیروی؟
فکر میکنید دلیل اصلیاش چه بود؟ مشکل سیاسی برای بازگشت به ایران؟ مخالفت همسرش؟ مشکلات شغلی؟ نامناسب بودن شرایط فرزندانش؟ ناتوانی در خرید بلیط؟… خیر. مشکل ایشان این بود که باید برای همه اعضای خانواده شامل پدر و مادر، خواهران و برادران و فرزندان آنها، سوغاتی میخرید. آن هم نه سوغاتیهای معمولی چون همه مشکلپسند و اهل استفاده از برندهای آنچنانی بودند!
اول به نظرم حرفش خندهدار آمد اما کمی که صحبت کردیم فهمیدم واقعن این هم برای خودش مشکلی است. خانوادهاش عادت داشتند حتا اگر در نبودِ او سفری میکردند برایش سوغات بیاورند و حالا این بنده خدا مجبور بود تلافی کند. هزینه تهیه سوغاتیها، چندین برابر هزینه بلیط و خرجهای معمول سفر بود و او هر طور حساب میکرد نه میتوانست این هزینه را بپردازد، نه شرمندهگی را تحمل کند!
در نتیجه دو سه سال بود که به خانه پدری نمیرفت و ترجیح میداد آنها اگر امکان و فرصتی دارند به دیدنش بیایند.
این رسوم دست و پاگیر در میان ما ایرانیان کم نیست. رسومی که گرچه به ظاهر شیرین هستند اما گاهی شیرینیهای زندگی را به کام ما تلخ میکنند یا اصلن نمیگذارند به بخش شیرین برسیم!
این رسوم همه جای زندگی ما را گرفتهاند. از پیشنیازهای مراسم ازدواج گرفته تا بچهدار شدن و سربازی رفتن و ختنه کردن و سفر کردن و خلاصه هر بخشی، رسوم ویژه خودش را دارد.
اما در مورد سفر، رسمی که کمی دست و پاگیر است، همین داستان سوغاتی است. همه ما از گرفتن سوغات و هدیه خوشحال میشویم، اما چرا به این رسم می گوییم دست و پاگیر؟
برای شخصی که به منظور تحصیل به خارج از کشور سفر کرده، این مسئله، یک مشکل به حساب نمیآید، چرا که اصولن کسی از یک دانشجو، انتظار سوغات و هدیه ندارد. اما در مورد کسانی که برای زندگی طولانی مدت به خارج از کشور میروند یا مسافرانی که برای تفریح سفر میکنند، لزوم مهیا کردن سوغاتی میتواند به یک مشکل بدل شود.
این مشکل هم برای خانوادهها و هم برای شخص مهاجر وجود دارد.
شخص مهاجر و دردسر سوغات
مهاجرانی که بعد از مدتی تصمیم می گیرند به دیدار خانواده هایشان در شهر و زادگاه خود بروند، در خرید سوغات،با چند مسئله عمده مواجه هستند.
اول: هزینه بالای خرید. این موضوع هر چهقدر دایره خانواده بزرگتر باشد جدیتر است. بهخصوص اگر شخص مهاجر یا افراد خانواده او نسبت به کیفیت اجناس هم حساسیت و وسواس داشته باشند.
دوم: سختی انتخاب. گذشت زمان و دور شدن افراد از یکدیگر، قطعن بر تغییر سلیقه و نظر افراد در موضوعات مختلف اثر میگذارد. مهاجری که مدتی را در کشوری که دارای فرهنگ متفاوت است گذرانده خودبهخود سلیقهاش کمی متحول میشود و از سبک پیشین فاصله میگیرد. ایجاد این فاصله، انتخاب سوغات و هدیه را بنا بر سلیقه هدیه گیرنده، سخت میکند. چرا که حتا اگر مسافر، سلیقه او را به یاد آورد نمیداند که آیا نظر و سلیقه وی در این مدت ثابت مانده است یا خیر؟ بنابراین خیلی وقتها با وجود حساسیت زیادی که مسافر به خرج میدهد، هدایای او چندان مورد توجه هدیه گیرنده واقع نمیشود.
سوم: اضافه بار. اگر مهاجر قصد سفر طولانی مدت به کشور خود را داشته باشد، به طور قطع، نیازمند بردن وسایل بیشتری خواهد بود. از سوی دیگر، کسانی که خانوادههای پرجمعیت دارند، باید به فکر جا دادن سوغات آنها در بار محدود خود باشند که این هم گاهی دردسرساز میشود.
چهارم: خرید سوغات برای رفع تکلیف. این کاری است که معمولن کسانی که برای گردش به کشوری مسافرت میکنند انجام میدهند و همینطور کسانی که برای زیارت میروند. این گروهها خود را موظف میدانند که دست خالی نیایند و درعین حال خریدن سوغات هم برایشان مشکل است. در این جا «رفع تکلیف» بهترین توصیفی است که میتوان برای عمل آنها ارائه داد. یعنی خریدن سوغاتهایی که خودشان هم میدانند به کار هدیه گیرنده نمیآید و صرفن برای ادای وظیفه است. انجام این کار، جدای از تحمیل هزینه به مسافر، ایجاد احساس ناخوشایندی را هم در پی دارد ناشی از این که هم او و هم هدیه گیرنده میدانند که این فقط یک «رفع تکلیف» است.
خانواده مهاجران و دردسر سوغات
این فقط مهاجران نیستند که موقع بازگشت به وطن، دچار این مشکلات میشوند. خانوادههایی که برای دیدار آنها به کشور خارجی میآیند، در بازگشت به ایران دچار معضل خرید سوغات برای اقوام و آشنایان میشوند. این مشکل از چند جهت است:
صرف زمان: خرید و انتخاب سوغات برای سایرین نیازمند جستجو و گردش بسیار است که میتواند زمان را از کارهای مهمتر بگیرد. گاهی حتا مسافرانی که وقت زیادی ندارند، ناچارند گزینه اجباری خرید را به جای دیدن مکانهای توریستی انتخاب کنند تا به تکلیف «خرید سوغات» عمل کنند.
درگیری ذهنی: کسانی که خود را موظف به انجام فریضه «سوغات بردن» میدانند، خودبهخود در طول مدت سفر خود و تا زمانی که از خرید سوغات فارغ شوند، این مسئله برایشان یک درگیری ذهنی جدی است. دایم دارند از خود میپرسند که حالا برای فلانی چه بخرم؟ برای آن یکی چه؟ باید مراقب باشم هدیههایشان همسان باشد یا مال آن یکی بهتر باشد. باید مراقب باشم پولم کم نیاید و افکاری از این دست.
داستان هزینههای سنگین خرید سوغات و اضافه بار هم که درد مشترکی است میان همه مسافران و مهاجران که پیشتر به آن اشاره کردیم.
البته با گسترش سفرهای خارجی در ایران، در سالهای اخیر و افزایش آمار مهاجران به خارج از کشور، این رسم تا حد زیادی تعدیل شده و برخی شروع به رفتارهای ساختار شکن در این رابطه کردهاند و سعی دارند این رسم را به طریق ور اندازند. اما هنوز کم نیستند کسانی که خود را مکلف به رعایت رسم «سوغات بردن» میدانند. خلاصه آن که برای چنین کسانی این بخش همیشه جزو دردسرهای درمانناپذیر سفر است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»