سامشریف/ رادیوکوچه
بیش از 250 میلیون کودک (14_5) که زیر سن قانونی کار میکنند در کشورهای درحال توسعه زندگی میکنند. اگر سن پایان کودکی را براساس پیماننامه کار زیر 18 سال در نظر بگیریم تا سال 2010 حدود 300 میلیون کودک بهجای پرداختن به تحصیل کار میکنند. در ایران نیز به دلایل گوناگون تعداد کودکان کار رو به افزایش است اما آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد هرچندکه وجود بیش از 20 هزار کودک در تهران تاییدشدهاست.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
چندی پیش مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی بهزیستی گفت: «باتوجه به قوانین وزارتکار، سازمان بهزیستی تحت هیچ شرایطی مسوولیتی در قبال برخورد با متخلفان مربوط به کودکان ندارد.» «سیدحسن موسویچلک» با بیان اینکه مسوولیت کودکانکار با سازمان بهزیستی نیست تاکید کرد:« طبق موارد اعمالشده در قانون، کودکان 15 تا 18 سال به کارگران نوجوان اطلاقشده و کار این دسته از کودکان پذیرفته شدهاست و قوانین کار شامل این کودکان میشود.»
کودکان کار در ایران، متولی ندارند و کوکان بیپناه، سرگردان در چرخه قانون و نا هماهنگیهای آن گرفتار میشوند. آری، طفلهای معصوم و بیگناهی که از بیم پسلرزههای اعتیاد والدین و طلاق و فقر، لاجرم رفتارهای شیرین کودکانه را از یاد میبرند و مرگ رویاهاشان را در کف خیابان میبینند.
به رغم این که قانون حمایت از کودکان و نوجوانان سعی در حمایت از کودکان دارد اما هنوز نتوانسته سن کودک را در قوانین به روشنی تعیین کند زیرا طبق این قانون کلیه افراد زیر 18 سال به عنوان کودک محسوب میشوند اما سن کودکی کماکان طبق قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی 9 سال و 15 سال برای دختران و پسران است. طبق ماده 7 این قانون، اقدامات تربیتی که در چارچوب ماده 59 قانون مجازات اسلامی و ماده 1179 قانون مدنی صورت میگیرد، از شمول این قانون خارج است.
بسیاری میپرسند جامعه ایران در سالهای قبل با پدیده کودکان خیابانی مواجه نبود. چه شده که اینک سر هر چهارراه و زیر هر پل، تعدادی بچه درحال فالفروشی، شیشه پاککنی، یا فروش آدامس دیده میشوند؟ آیا طلاق، اعتیاد والدین، مهاجرت یا بیکاری سبب رشد چشمگیر کودکان کارو خیابان شده است؟
«جاوید سبحانی» از اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران معتقد است: «بحث کودک خیابانی را ما نمیتوانیم تنها در حوزه روابط خانوادگی تحلیل کنیم. بحث ما این است که اقشاری از جامعه در تحولات جمعیتی، در تلهای گیر کردند به نام تله جمعیتی فقر. اکثر این بچهها، عضو خانوادههای پرجمعیت هستند. تحولات پس از انقلاب باعث شد که جمعیت خانوادههای فقیر بسیار بالا برود. در دوره بعد این خانوادهها هیچگونه دریافت ایمنی و حمایتی از سوی دولت نداشتند و به حال خود در مکانیسم بازار و تورم رها شدند. این خانوادهها جزو کسانی هستند که پدر یا والدین شان بیکارند یا مشاغل کاذب دارند. هیچ تور امنیتی یا چتر حمایتی برای این خانوادهها وجود ندارد.»
مراکز حمایت کودکان کار در ایران
تعدادی ازNGOها و موسسات خیریه خصوصی که معروفترین آن جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان است. شیوا نظری عضو این انجمن درباره مشکلات این بخش چندی پیش در گفتو گو با پرسه گفتهبود: «مشکلاتی که این NGOها با آنها دست و پنجه نرم میکند از قبض آب و برق و تلفن و اجاره و هزینه کیف و کتاب و لوازم تحریر بچهها بگذریم هر از چند گاهی سر و کله پلیس امنیت پیدا میشود تا هر بار به بهانهای، مجموعه را برای چند روز تعطیل کند. یک بار به بهانه اخطار برای پایان مدت مجوز، یک بار بهخاطر برگزاری کلاسهای مختلط برای کودکان و یا حکم اداره اتباع خارجی در اعتراض به آموزش به کودکان مهاجر و…»
کودکان کار متولی مشخصی درمیان ارگانهای دولتی ندارند
اما این درحالی است که کودکان کار متولی مشخصی درمیان ارگانهای دولتی ندارند. این را دیگر هر کسی که حتی هر از گاهی اخبار مربوط به کودکان کار را دنبال کند، نیز متوجه شدهاست. هر روز گزارشهای زیادی نوشته میشود و درمورد افزایش تعداد کودکان کار در ایران داد سخن سرداده میشود ولی بر خلاف انتظارهایی که از سوی فعالان حقوق کودک وجود دارد، سازمانها و وزارتهایی که به ظاهر باید متولی رسیدگی به امور این کودکان باشند، سکوتی معنادار را در پیش گرفتهاند. اگرچه مسوولان وزارتکار که در واقع مجری قانون کار است و مطابق قانون کار اصولن اشتغال و بهکارگیری کودکان کمتر از ۱۵ سال غیرقانونی محسوب میشود، ترجیح میدهند چندان حرفی از این کودکان به میان نیاورند، ولی این مسوولان سازمان بهزیستی هستند که هراز گاهی سکوتشان را میشکنند. هرچند مسوولان بهزیستی در اظهارنظرهایشان خود را از رسیدگی به کودکان کار مبرا میکنند ولی در مقابل فعالان حقوق کودک، نهادهایی مانند سازمان بهزیستی و کمیته امداد را مسوول رسیدگی به وضع خانوادههای کمدرآمد میدانند؛ به اعتقاد آنها این نهادها باید با دادن امکانات به این خانوادهها از اجبار کودکان آنها به کار جلوگیری کنند.
«لیلیارشد»، عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در این باره به خبر آنلاین میگوید: «درحال حاضر ایران برای حمایت از کودکان کار نهاد و یا شورایعالی وجود ندارد که بتوان با تکیه برآن برای رساندن کودکان به حقوقشان تلاش کرد. ضمن آنکه جامعه ما از دیگر جوامع دنیا در رابطه با مقوله کودکآزاری در وضعیت نابهسامان و یا شاید بحرانی قرار دارد. این کودکان آزار میبینند اما از آنجایی که برای این واژه تعریف درستی ارایه نشدهاست، همواره بحران وجود دارد.»
فزون بر فقر، سوءرفتارهایی که در خانواده با بچهها میشود و داشتن سرپرست نامناسب چون پدر یا مادر معتاد و بزهکار، دلیلی است بر فرار بچهها از خانه. محیط خیابان در درجه نخست برای کودکی که به شکل اعتراضی خانواده را ترک میکند، محیطی است جذاب که آزادی بالقوهای به او میدهد. اما چندی نمیگذرد که کودک در حلقهای از آسیبهای اجتماعی چون افتادن در دام باندهای بزه و انحراف، گرفتار میشود.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»