محمد/رادیو کوچه
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
در تاریخ پر فراز و نشیب چند صد ساله اخیر ایران، همیشه علاوه بر این که تضادهایی میان مردم وجود داشته بدون استثنا در صدر و حاکمیت نیز تضادهای رفتاری و سیستم حکومتی نیز مشاهده میشده است. در کنار شاهان فردی وجود داشته که متفاوت از آنها و توجه بیشترش به مردم و رعایت عدالت بوده است تا به نظام مشخص و حفظ و تداوم پادشاهی مطابق رسوم معمول، عمومن هم این فرد خیلی رابطه خوب و مداومی با پادشاه نداشته است مطابق روایات، حال نمیدانم این تاکید تاریخی، بهواقع بوده است و یا کمی اغراق در آن وجود دارد چه این که اگر حتا تا به تاریخ قبل از اسلام نیز برگردیم در کنار «نوشیروان»، «بوذرجمهر» را میبینیم و یا «حسنک وزیر» در کنار «محمود سلجوقی»، «شیخ بهایی» و «شاه عباس»، «امیر کبیر» و «ناصرالدین شاه» تا بیاید همین شاه و «مصدق» خودمان و در نهایت «خاتمی» و «خامنهای» و برسد به «احمدینژاد» و خامنهای.
با یک مطالعه سریع و کمی دقت متوجه خواهیم شد که افراد دوم همیشه مردمیتر و یا بقول امروزیها دموکراتتر بودند. شاید این فرمولی بوده که بر پایه آن حکومت بقا و حفظ و پایداری خودش را تضمین میکرده است
اوه نه، به سرعت علم مخالفت بر ندارید، کمی صبر کنید، قرار گرفتن نام خاتمی و یا به خصوص احمدینژاد در این سیاهه، صرفن بر مبنای تقارن تاریخی است. کمی که برنامه پیش رفت منظور من را بیشتر متوجه خواهید شد
با یک مطالعه سریع و کمی دقت متوجه خواهیم شد که افراد دوم همیشه مردمیتر و یا بقول امروزیها دموکراتتر بودند. شاید این فرمولی بوده که بر پایه آن حکومت بقا و حفظ و پایداری خودش را تضمین میکرده و همیشه در کنار آدم بد داستان یک آدم خوب هم قرار میگرفته که به قول معروف چرخه «درام» کاملتر شود. با این مقدمه کوتاهی که حضورتان عرض شد میرویم به زمان حال، این مقدمه را در نظر داشته باشید تا ببینیم در اوضاع کنونی چه خبر است.
از ابتدای نظام جمهوری اسلامی و در زمان تدوین قانون اساسی اول، بحث بر سر نظام حکومتی اسلامی و یا نظام ریاستی و یا پارلمان محور برای آینده ایران پس از انقلاب ۵۷، بوده است. که در نهایت ملغمهای از همه اینها یعنی نظامی بر پایه حکومت و حکم اسلامی ولی فقیه، پارلمان و ریاست جمهوری با وجود نخست وزیر تعیین و حاکم شد. در گذر زمان آن چه که دست خوش تغییر شد حذف نخست وزیری بود، به این معنا که عملن تکهای از نظام دموکراتیسم کنده شد اما به جایگاه حکومتی ولایت فقیه تعرضی که نشد بلکه محکم تر شد و شد ولایت مطلقه فقیه
پس از شروع دوره جدید رهبری در ایران و حضور «هاشمی رفسنجانی»، مدتی بدون تقابل خاصی کارها پیش رفت، اما با بزرگترشدن فرزندان آنها بود که جنگ قدرت در معجون نظام حکومتی ایران شکل جدید خود را پیدا کرد و همان فرمول قدیمی قرار گرفتن آدم خوب در کنار آدم بد دست مایه کار افراد تازه بدوران رسیده برای ترسیم منحنی قدرت در آینده کشور شد. فرزندان هاشمی تلاش بر این داشتند که از پدر خود به عنوان فردی که مردمیتر و در تلاش برای سازندگی ایران و رفاه مردم میباشد در کنار رهبری و شخص خامنهای، چهرهای بسازند که در آینده نزدیک به کارشان بیاید، و شاید این جا بود که خشتی کج نهاده شد چه این که بواقع هاشمی رفسنجانی چنین چهرهای نبود و در این قالب به هیچ زور و فشاری نمیگنجید.
با گذر زمان و آشکارتر شدن بعضی واقعیات نوبت به محمد خاتمی رسید. حال دیگر رسمن و عملن چهره دوم در کنار صاحب قدرت اصلی در کشور، خود را معرفی و عیان کرده بود، خاتمی و خامنهای به همراه هم این «درام» را پیش میبردند، اما این بار پردهای دیگر در انتظار نمایش بود. به همراه آزادیهای نسبی که در فضای اجتماعی و سیاسی ایران ایجاد شد، موجی از جوانان و اندیشمندانی که کمتر در دوران جمهوری اسلامی فرصت حضور داشتند به فعالیت پرداختند، حاکم برتر، آن چنان محو قدرت خویش بود که بظاهر این فرمول قدیمی را هم دیگر مناسب نمیدید و تمامیت قدرت را برای خود میخواست، این بود که پرده آخر نمایش آغاز شد. حذف دموکراسی حتا در حد و میزان نمادهایش.
آنچه که در ضمیر ناخودآگاه مردم ایران دارد نقش میبندد، کم رنگ شدن مفاهیمی است که در دنیا به عنوان نماد حکومت مردم بر مردم دارای قداستی مدنی است، این اتفاق بصورت کاملن خواسته شده و برنامه ریزی شده دارد در کشور اتفاق میافتد
با روی کار امدن احمدینژاد خواسته و یا ناخواسته حملات بیشتر به سمت ریاست جمهوری نشانه رفت، و با گذر زمان نیز بیشتر شد، غافل از این که به هر حال این جایگاه نه از آن حکومت بلکه متعلق به مردم است. در حال حاضر ارکان مربوط به دموکراسی در ایران بازیچه و شوخی شده است در دست چه تمامیت خواهان و چه آزادی طلبان، در این جا به هیچ عنوان قصد نیست که از عملکرد احمدینژاد دفاعی صورت پذیرد، آنچه که در ضمیر ناخودآگاه مردم ایران دارد نقش میبندد، کم رنگ شدن مفاهیمی است که در دنیا به عنوان نماد حکومت مردم بر مردم دارای قداستی مدنی است، این اتفاق بصورت کاملن خواسته شده و برنامه ریزی شده دارد در کشور اتفاق میافتد، حذف فرمول قدیمی و این بار به آرامی جایگزین شدن یک نفر یا یک جای گاه که تمامی قدرت را در دست دارد و همه ما هم در حال کمک به سرعت بخشیدن انجام این رویداد هستیم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»