مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
ندا ناجی/ مدرسه فمینیستی
تبعیض… لغتی که امروزه بسیار شنیده میشود و علاوه بر آن، محور بسیاری از تلاشهای مدنی از جمله مبارزات فعالان حقوق زنان است. تبعیضهای موجود بین زنان و مردان در جامعه، غالبن توسط سیاستهای نادرست دولتمردان تشدید میشود. در هر قشر از افراد جامعه، این تبعیضها منشأ منحصر به خود را دارند و گاه با دلایلی مذهبی و گاه با تفاوتهای فزیولوژیکی، روانی و احساسی توجیه میشوند. نمونهای از این تبعیضها که با تفاسیری از متون دینی توجیه میشود، نابرابری ارث و دیه زن و مرد است که اصلاح آن باید در قوانین مدنی و جزایی انجام گیرد. توجیه دیگر برای اعمال تبعیض میان زنان و مردان، تکیه بر تفاوتهای فیزیولوژیک میان دو جنس است، اما متاسفانه یکی از عوامل عدم پیشرفت در مقابله با آن، بخشی از خود زنانی هستند که از این تبعیضها استقبال میکنند و یا بهتر بگویم بر آنها صحه میگذارند.
در این میان یکی از سیاستهایی که برای بهبود شرایط و سرعت بخشیدن به روند برقراری تعادل در برخی از کشورها اعمال میشود، تبعیض مثبت است که البته چنین سیاستهایی به صورت موقت اعمال میشود. به این صورت که با دادن امتیازاتی ویژه به گروهی از افراد، پیشرفت آنان سریعتر انجام میشود. در ایران نیز از برخی تفاوتها که برابری خواهان منتقد آن هستند با همین عنوان یاد میشود. از این دست تبعیضهای به اصطلاح مثبت میتوان به کوتاه بودن طول ساعت کاری زنان نسبت به مردان، دادن مرخصی طولانی زایمان به زنان و ساخت بوستانهایی منحصر به زنان اشاره کرد.
در بررسی تبعیض مثبت در ایران باید ابتدا به این سوال پاسخ داد که هدف از این سیاستها، پیشتازی زنان در چه زمینههایی است؟
برخی از مدافعان این سیاستها، رسیدگی بیشتر زنان به زندگی خانوادگی و به تبع آن باز ماندن از اشتغال و زندگی اجتماعی را هدف این سیاستها میدانند و این بدین معناست که حضور زنان در خانواده مهمتر و مرجح است به حضور در جامعه. برخی نیز به همین شکل این سیاستها را نوعی تشویق برای بچهدار شدن زنان میدانند. آنان شرایط فرهنگی را به عنوان دلیل اعمال این سیاستها بیان میکنند که میتوان تفکر جداسازی زنان از جامعه را در چنین استدلالهایی دید. در واقع در این سیاستها به جای اصلاح فرهنگ و همسو ساختن زنان و مردان، به پاککردن صورن مسئله و جدایی آنان پرداخته شده است.
اما چنین سیاستهایی پرسشهای بسیاری را برمیانگیزد از جمله آن که آیا به بهانه اعطای امتیاز به زنان، به گونهای با محدود کردن محیط و تماس و فعالیتهای زنان، عقب ماندن و پسرفت حاصل نمیشود؟
«خانمها مقدم هستند» نمونهای از بارزترین این تبعیضهاست که اغلب به بهانه احترام، در میان عموم رواج دارد. حال آنکه خواسته ما زنان تقدم و آمدن مردی از پشت سرمان مانند سایه نیست، بلکه ما میخواهیم دوش به دوش مردان حرکت کرده و با وجود تفاوتها، از حقوق یکسان برخوردار باشیم
و پرسش دیگر این است که آیا از مثالهای یاد شده، میتوان به عنوان امتیاز یاد کرد؟ و آیا به راستی نتایج حاصل شده، پاسخگوی محرومیتها در دیگر حیطهها خواهد بود؟ و بالاخره آن که آیا کم رنگ کردن نقش زنان، تنها نتیجه حاصل شده از این گونه سیاستها مانند دیگر تبعیضها به بهانههای متعدد نیست؟
طرفداران این نوع از تبعیضها، نه تنها آنرا انکار نمیکنند بلکه از آن به عنوان وسیلهای برای رفاه زنان و عین برابری یاد میکنند. به علاوه آنان بر لزوم تبعیض مثبت و دارا بودن منفعتاش برای زنان تاکید دارند و از سوی دیگر با نادیده گرفتن خواست جامعه زنان یعنی برابری تمام و کمال زنان و مردان اعمال آنچه خود درست میپندارند به طولانی ترشدن مسیر برابری دامن میزنند.
«خانمها مقدم هستند» نمونهای از بارزترین این تبعیضهاست که اغلب به بهانه احترام، در میان عموم رواج دارد. حال آنکه خواسته ما زنان تقدم و آمدن مردی از پشت سرمان مانند سایه نیست، بلکه ما میخواهیم دوش به دوش مردان حرکت کرده و با وجود تفاوتها، از حقوق یکسان برخوردار باشیم.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»