رادیوکوچه
«بابک تختی» در روز وشب می نویسد:
فرمان خیلی وقت پیش صادر شده بود: زمانی که شعبان بیمخ کارگردان فرموده بودند هزینهی اصلاحطلبی باید بالا برود. این درسی بود که سرکوبگران به مدد ترس به خوبی آموختند. هر اعتراضی حتی راهپیمایی در سکوت هم پاسخی نداشت جز گلوله. اگر امروز دو جوان بیگناه دیگر را با بی شرافتی تمام به خاک انداختند و خانوادهاشان را در ماتم فرو بردند، گویا در نظر دارند پنج زندانی دیگر را پیش از بیست و دو بهمن به اتهام محاربه از بین ببرند. این خشونت که فقط با چنگیز مغول نسبت میتواند دانشته باشد حکایت از منجلابی میکند که صاحبان قدرت در آن گرفتارند: «ترس از پاسخ گویی آنچه که تا به امروز کردهاند.»
هشت سال اصلاحطلبی با همهی دستاوردها و هزینههایش، حضور شگفتانگیز مردم در انتخابات دهم ریاست جمهوری نتوانست به آقایان بفهماند که این بیان انزجار مردم است به متمدنانهترین شیوه. اما این گروه که نسب به فاشیستیترین نیروهای تاریخ بشر میبرد با هر عقبنشینی جریتر شده و بیرحمانهتر عمل میکند. درست زمانی که به نظر میرسید مذاکراتی در میان است و نیروهای معتدلتر در پی راهی برای برون رفت از این بحران هستند، کسانی آتش در کورهی جوخههای اعدام میدمند، کاری که سالها بود دست کم در ظاهر استفاده نشدهبود، اگر هم نظری بر حذف فعال سیاسی یا اجتماعی بود میان قاچاقچیان و جانیان یا با صحنه چینی که تصادف به نظر آید،از میانشان میبردند. عاشورا همچنین کردند، از چهل نفری که گفته میشود جان خود را در آن روز از دست دادهاند سرکوب گران مسوولیت حتی یکی را هم به عهده نگرفتند. اما حالا به قول خودشان میخواهند اتمام حجت کنند. امروز دیگر همهی داراییشان را روی دایره ریختهاند: بچرخ تا بچرخیم.
چیزی که بدیهی است و تردیدی به آن راه ندارد تصمیم مردم برای تغییر است. حکمرانان نیز باید به این تغییر تن دهند، چه بخواهند چه نخواهند
چیزی که بدیهی است و تردیدی به آن راه ندارد تصمیم مردم برای تغییر است. حکمرانان نیز باید به این تغییر تن دهند، چه بخواهند چه نخواهند. اما بحث سر خشونت است. اصراری در کار است که مردم را وادار به اعمال خشونت کنند که نتایج جبرانناپذیری برای خود آقایان خواهد داشت اگر انگشتی که باید ماشه را بچکاند به تردید بیافتد.
در کتابهای تاریخ خواندهایم که وقتی شاه قاجار تنباکو را به ثمن بخس به اجنبی داد، جنبشی در گرفت و مصرف دخانیات حرام شد، کار آنقدر جدی بود که حتی اهل خانه هم قلیان را برای شاه قدر قدرت چاق نکردند چرا که ضد خدا و میهن بود.
حالا که امروز در مقایسه با آن روز از جامهی رعیتی به در آمدهایم و ملتی شدیم و به قول رئیس دفتر رئیسجمهوری دولت حاکم، «خدا در ماست که معنی پیدا میکند،» زنان و بچههای باغیرتی در خانهی این آقایان یافت نمیشود تا زندگی را برایشان جهنم کند؟
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»