نامه وارده / سیروس محمودآبادی
«حجتالاسلام ولمسلمین حیدر مصلحی؛
با سلام و تحیات
خبر ضربه کاری سربازان گمنام شما به ششصد خبرنگار که در همایش امامان جمعه اصفهان (حالا معلوم نیست چرا آنجا) عنوان شد، ما را واداشت تا توجه شما را به موضوعات مهمی جلب کنیم، از آنجا که وزارت اطلاعات صندوق انتقادات و پیشنهادات ندارد، لاجرم اینجا خدمتتان عرض میکنیم، باشد که در ضربههای بعدی مورد توجه شما قرار بگیرد.
آخر خیلی زشت است دانشمندان هستهای را روز روشن در پایتخت ایران ترور کنند و سیستم امنیتی معظم جمهوری اسلامی چهارتا آدم بفرستد تایلند مقابله به مثل کنند، همگی جای کار، بروند در کافههای بانکوک با روسپیها عکس یادگاری بگیرند.
ابتدا و با توجه به اینکه سهچهارم خبرنگاران ضربت خورده به گفتهی شما در خارج از کشور به سر میبرند، این عملیات موفقیت آمیز را به حضرتعالی تبریک میگوییم چرا که به نظر، نخستین کار موفق شما در نوع خودش بود.
آخر خیلی زشت است دانشمندان هستهای مملکت را در روز روشن خارجیها در پایتخت ایران ترور کنند و سیستم امنیتی معظم جمهوری اسلامی چهارتا آدم بفرستد تایلند مقابله به مثل کنند، آنها بروند در کافههای بانکوک با روسپیها عکس یادگاری بگیرند، بعد هم یکی از بمبها را در خانه خودشان منفجر کنند، یکی دیگرشان هم موقع پرتاب بمبدستی، جای هدف گرفتن پلیس، نارنجک را بزند به تیربرق که برگردد زیر پای خودش منفجر بشود؛ خب بالاخره آدم ضایع میشود.
ما هم قبول داریم اصلا درست نیست آدم یک کشتی مصالح ساختمانی و پشم شیشه بفرستد نیجریه، بعد این برادران نیجریهای پشم آدم را بریزانند و اعلام کنند پر از اسلحه بوده، هنوز محاکمه آنیکیها تمام نشده، چند تا از سربازان گمنام مقیم شاخ و دم آفریقا را بگیرند بگویند برای جمهوری اسلامی جاسوسی میکرده. خب جاسوس که کارش را درست انجام ندهد، باید به خبرنگار ضربه زد تا بقیه بفهمند رییس توالت عمومی کیست.
خب جاسوس که کارش را درست انجام ندهد، باید به خبرنگار ضربه زد تا بقیه بفهمند رییس توالت عمومی کیست.
اشتباه نکنید، اصلا در مثل مناقشه نیست، ما دستگاه شما را خداینکرده با آبریزگاه مقایسه نمیکنیم. جهت تنویر افکار عمومی عرض کنم که روزگاری، شخصی بدجور فشار بهش آمده بود، دوید سمت یک توالت عمومی برای دفع فشار، دید یک ردیف آفتابه آنجاست. خلاصه یکی را برداشت که برود در خلا. مسوول آن مکان گفت «بگذارش زمین، آن یکی را بردار…» القصه طرف پس از رفع مشکل آمد بیرون، پرسید حالا فرق این آفتابه با آن یکی چه بود؟ مسوول محترم گفت: «بالاخره باید معلوم بشود رییس اینجا کیست؟ پس ما اینجا نشستهایم چغندریم؟»
وزیر اطلاعات محترم جمهوری اسلامی؛
ما با یک حساب و کتاب سرانگشتی متوجه شدیم که برای عملیات وسیع اخیر شما، صدها نیروی مخلص بسیج شدهاند، سایت رادیو کوچه را هک میکنند، برای کارکنان بیبیسی فارسی هر روز شایعه جنسی تخیلی میسازند و یقه فک و فامیل روزنامهنگاران رادیو فردا را در ایران میگیرند. این همه بازجو و آژان و سرباز گمنام و مفقودالاثر و غیره را هم میفرستند تا خدمت صدوپنجاه خبرنگار در داخل کشور برسند، خب ما برای رفع همه این مشکلات، پیشنهادی داریم.
ماههاست در عجبیم که این همه دستهبیل واردشده از اندونزی در این شرایط بحران ارزی به چه درد میخورد؟ به نظرمان رسید اگر در آستانه روز درختکاری به دست این همه نیروی جان بر کف، نفری یک بیل بدهیم، در ساعات کاری روزانه، زمینهای لمیزرع مملکت (البته آنهایی که دست برادران روسای بعضی قوهها هنوز بهشان نرسیده) را بیل بزنند و تند تند درخت بکارند، چند مشکل حل میشود.
از آنجایی که اگر جای مدیران محترم این بخشها «دسته کلنگ» هم بگذاریم، همان کار را انجام میدهد، (بعید میدانم در راندمان فرق چندانی داشته باشیم)، مدیران بخش جاسوسی را بفرستیم زمین بیل بزنند، جایشان دسته کلنگ بگذاریم.
هوای مملکت بهتر میشود. با کاشت درختان میوه و همچنین آبادکردن جالیزها، در این شرایط تحریم مانند کره شمالی به گرسنگی نمیافتیم. قیمت میوه و سبزی پایین میآید و نارضایتی مردم کم میشود. ارزی که بیخود برای دسته بیل خارج کردیم، یک جا به درد میخورد. سوژه هم برای این خبرنگاران غرغرو و فضول کم میشود نمیتوانند تند و تند به «سرویس جاسوسی انگلیس (موسوم به بی بی سی)» گزارش بدهند که در مملکت، مدیریت درست اعمال نمیشود و مردم ناراضیاند.
تازه برادران واردکننده دسته بیل، تشویق هم میشوند، این بار دسته کلنگ وارد میکنند و از آنجایی که به نظر ما در وزارتخانه متبوع شما، بخشهای سوتیای وجود دارند که هی تند و تند جاسوس لو میدهند، و باز از آنجایی که اگر جای مدیران محترم این بخشها «دسته کلنگ» هم بگذاریم، همان کار را انجام میدهد، (بعید میدانم در راندمان فرق چندانی داشته باشیم)، مدیران بخش جاسوسی را بفرستیم زمین بیل بزنند، جایشان دسته کلنگ بگذاریم.
امید است پیشنهاد کاملا جدی، متواضعانه و خاضعانه ما بتواند گرهای از کار فروبستهی نظام مقدس جمهوری اسلامی بگشاید.
والسلام علیکم و رحمتالله»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
تهمورث
همانطور که قبلا هم گفته ام حماسه قلع و قمع ارباب مطبوعات بیشتر بخاطر دیوار بود والا در کاره ای نبود . جنابشان شصت را ضربدر ده کردند و چیزی گفتند . بیاد دارم در حدود چند هفته بعد از انقلاب روزی بحث بر سر تعداد شهیدان راه انقلاب بود و تعداد آنها, تنی چند ارقامی ارائه دادند منجمله مرحوم رهبر حزب ” جاما ” که وزیر بهداشت هم بود اگر حافظه ام اشتباه نکند, ایشان تعداد فکر میکنم شصت و خورده ای هزار را پیشنهاد که با شوخی خنده بجد گرفته شد و حیرت آور اینکه بعد هاهمین رقم در گفته های خمینی وروحانیون دیگر با هزار قسم و آیه ذکر میشد!. حال شما هم این ارقام را ناشی از دل درد خوردن ابگوشت پر نخود بدانید و فقط دماغتان را بگیرید چون خودشان هم میدانند که این بگیر و ببند ها نه ششصد و نه ملیون بلکه به دیوار محمود و اسفندیار است. تا چه راست باشد.