علی انجیدنی/ رادیو کوچه
دور، دور سفرهای هیات دولت به اقصی نقاط ایران است و بیمارستان ما هم از این نعمت بینصیب نماند. پس ببینید در این سفر چه پیش آمد:
صبح ساعت 5 صبح همه رسیده بودند از رئیس بیمارستان بگیرید تا خدماتیهای شیفت صبح، انگار 8 صبح روز شنبه بود. بیمارستان شلوغ بود و همه آماده اعلام خبر ورود هیات محترم دولت به بیمارستان. رئیس از شب قبل دستور داده بود به جای هر بیمار فقط یک همراه، آن شب هر بیمار بتواند تمام فک و فامیل خود را بر سر بالینش فرا بخواند. پرسنل هم میتوانستند استثنائن آن روز بچههای خود را همراه خود به سر کار بیآورند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
جدا از همه این موارد، طبق اعلام قبلی در روزنامهها و جراید کثیرالانتشار و آگهیهای محلی، از شب قبل از ورود در اورژانس و کلینیک بیمارستان ویزیت رایگان بوده و نوار قلب سه تا صدتومان گرفته میشد و جراحیهای اورژانس و جراحیهای صغیر مثل بخیه، ختنه و برداشتن خال با تخفیف ویژه صورت میپذیرفت. قیامتی برپا شدهبود که نگو و نپرس! بیچاره کودک خردسال را نصف شب آورده بودند تا ختنهاش کنند چون آن شب یارانهاش هدفمند شده بود. طرف دستش بخیه نمیخواست اصرار میکرد که بخیهاش کنند، آن دیگری را بگو که میخواست هرطور شده آن شب بواسیرش را عمل کنند هرچه میگفتند این عمل یک عمل اورژانس نیست به خرجش نمیرفت و میگفت شما فرض کنید من الان از کهریزک فرار کردهام تا اورژانس به حساب آید .
صدا در صدا گم میشد که ناگهان صدای گوشخراشی همه را بر سر جا میخکوب کرد و فشار چند بیمار به بیست رسید. کاشف به عمل آمد جناب رئیس در جای جای بخشها و لابی بیمارستان باند استریو مخصوص قبرستان گذاشته تا هم لحظه ورود را همه متوجه شوند و هم بتوانند صدای رئیسالوزرا را بشنوند.
ناگهان از داخل سالن تاسیسات بیمارستان مثل مور و ملخ آدمهای که خیلی شبیه هم بودند و قیافههایشان نه به بیمار میخورد و نه به همراه بیمار به سمت ورودی بیمارستان گسیل شدند و فریادهای خوشآمدگویی را با شیوه و ادبیات خود سر دادند. تابلوی سکوت پرستاری در سابق خوشگل پشت سر آنها خود نمایی میکرد.
رئیسالوزرا با استقبال رئیس بیمارستان در معیت کابینه خود راس ساعت پنج و سی دقیقه صبح جمعه وارد بیمارستان شد. نقل کردند که طی مسیر چند دقیقهای در ورودی تا سالن کنفرانس بیمارستان به علت ازدحام جمعیت یکساعت به طول انجامید. در سالن کنفرانس رئیسالوزرا درحالیکه لباس سفید بر تن و گوشی پزشکی بر گردن داشت پشت تریبون رفت و به مدت دوساعت و نیم در باب نحوه گرهزدن انواع نخهای بخیه و مسایل عدیده دیگر و نحوه انجام تزریقات سالم در بدن سالم سخنرانی مفصلی ارایه نمودند.
وزیر امور خارجه دربهدر دنبال معدود بیماران خارجی یا همراهان خارج رفته میگشت تا مشکلاتشان را بشنود و حل کند
سپس از وزرا خواستند تا جداجدا به اقصی نقاط بیمارستان بروند و از نزدیک با مشکلات آشنا شده و آنها را حل نمایند برای مثال وزیر آموزش و پرورش رفت تا مشکلات پرسنلی که فرزند محصل خود را به بیمارستان میآورند، حل نماید و وزیر امور خارجه دربهدر دنبال معدود بیماران خارجی یا همراهان خارج رفته میگشت تا مشکلاتشان را بشنود و حل کند و وزیر کشاورزی به وضعیت باغچههای بیمارستان رسیدگی کند و قس علیهذا.
نوبت بازدید رئیسالوزرا از بخشها فرا رسید. ایشان در لباس پزشکی به سر بالین بیماران میرفتند و از آنها احوالاتشان را میپرسیدند. بیماران هم که فکر میکردند دکتر مشاوری بر سر بالینشان آمده است بیماری شان را میگفتند و ایشان هم رهنمودهای لازم را ارایه میدادند، رئیس دفترشان یادداشت بر میداشت و رئیس بیمارستان وارد پرونده میکرد. هر از چندی رئیسدفتر چیزی در گوش ایشان نجوا میکرد و رئیسالوزرا سری به منزله تایید تکان میدادند و وزیری را میخواستند و مصوبهای را صادر میکردند.
نقل است که آن روز 138 مصوبه برای بهبود حال بیماران و امور بیمارستانی صادر گردید و کمیتهای هم متشکل از تمام وزرا برای پیگیری مصوبات تشکیل گردید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»