محبوبه / رادیو کوچه
نوزدهم بهمن مصادف با سالروز درگذشت سیاوش کسرایی از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران است. کسرایی یکی از شاگردان نیما بود و در زمینه سیاست نیز فعالیت داشت. او که پس از کودتای 28 مرداد 1332 ممنوع القلم شده بود اشعار خود را با نام مستعار به چاپ میرساند.
…جنگل هستی، تو ای انسان
جنگل، ای روییدهی آزاد!
بیدریغ افکنده روی کوهها دامان
آشیانها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمهها در سایبانهای تو جوشنده
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو، خدمتگر آتش
سربلند و سبز باش ای جنگل انسان
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سیاوش کسرایی در سال 1305 خورشیدی در شهر «هشت بهشت اصفهان» متولد شد. او در دوران خردسالی همراه با خانوادهاش به شهر تهران آمدند و در این شهر ماندگار شدند. سیاوش سرودن را از کودکی آغاز کرد.
وی یکی از شاگردان نیما بود که علاقه خاصی نیز به وی داشت. کسرایی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز میپرداخت. به همین دلیل گروهی او را «شاعری مردمی» مینامیدند.
از شاهکارهای او میتوان به منظومه آرش کمانگیر اشاره کرد که از لحاظ اجتماعی به سبک حماسهسرایی نوشته شده و شعر «غزل برای درخت» آن از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارد. داستان آرش کمانگیر که ریشه در فرهنگ باستانی ایران دارد، از سرنوشت ملتی صحبت میکند که بر محور جانبازی یک تن و نیز بسیاران دیگر تعیین میشود.
بخشی از شعر سیاوش کسرایی در منظومه آرش کمانگیر:
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش
رقص شعلهاش
در،هر کران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست
کسرایی سرانجام، ناگزیربه مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگیاش را دور از کشورخود ابتدا در کابل و سپس در اتریش وشوروی گذراند.
در نهایت سیاوش کسرایی در 19 بهمن سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.
در زیر به برخی از آثار کسرایی اشاره شده است:
آرش کمانگیر، خون سیاوش، سنگ و شبنم، چهل کلید، تراشههای تبر، پیوند، هدیه برای خاک، مهرهی سرخ و هوای آفتاب
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»