رضا حقیقتنژاد / رادیو کوچه
«پروردگارا، من استخوانم سست گردیده و موی سرم از پیری سپید گشته، و ای پروردگار من، هرگز در دعای تو ناامید نبودهام.» این دعای منسوب به «زکریای نبی» را دیروز سایت «اکبر هاشمی رفسنجانی» منتشر کرد تا به نوعی جواب انبوه انتقادات اصولگرایان که این روزها به طور مداوم سخن از پیربودن «هاشمی» می زنند را داده باشد. با این وجود، به گفته «مهدی طائب»، برادر «حسین طائب» (رییس سازمان اطلاعات سپاه)، «هاشمی» ده سال بعد میفهمد چه اشتباهی کرده و استخوانهایش زیر ریاست جمهوری خرد میشود.
«مهدی محمدی»، کیهاننویس سابق هم که الان در تیم «سعید جلیلی» حضور دارد، گفته «هاشمی» چهار سال است در انظار عمومی ظاهر نشده، بیاید تلویزیون، در مناظرهها، مردم یک پیرمرد فرتوتی را میبینند که نای راه رفتن هم ندارد. اما پیرمرد فرتوت تنها تصویری نیست که این روزها از «هاشمی» ترسیم میشود. تا سراغ تصویر دوم نرفتهایم، باید بگوییم که مهمترین تصویر است، چون میخواهند جلوه بدهند که به خاطر انتخابات ٨٨، مخالفتش با نظرات «خامنهای»، بچههایش و امثالهم ردصلاحیتش نکردیم، چون از نظر جسمی توان مدیریت ندارد، فاقد صلاحیت شد.
از این که بگذریم، عالیجناب سبزپوش شدن –که هدیه «اکبر گنجی» به اصولگرایان است- هم یکی دیگر از بخشهای هاشمی هراسی است. البته این تازگی ندارد، رسانههای اصولگرا بعد از انتخابات ٨٨ هم بارها نوشتند که «هاشمی» دارد «منتظری ثانی» میشود و کارش به برکناری و حصر میکشد، حالا میگویند دارد «موسوی ثانی» میشود.
تصویر سوم اما به خانواده «هاشمی» بازمیگردد. اینکه «هاشمی» اگر رای بیاورد، رییس جمهوری نیست، این «مهدی هاشمی» است که در عمل، رییس جمهوری مملکت میشود. «فائزه» هم احتمالن معاون اولش میشود، حالا خودتان درک کنید حال اصولگرایان را. تصویر چهارم اما طبق معمول ساخته پرداخته «حسین شریعتمداری» است و به ادعای حمایت آمریکا، صهیونیسم، اپوزیسیون و… از «هاشمی» بازمیگردد.
پنجمین تصویر اما وجه تاریخی دارد و میخواهد ناکارآمدی او را از وجهی دیگر نشان دهد، اینکه در دوره «هاشمی» تورم به اوج رسید، نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی گسترده داشتیم و قیمت دلار چند برابر شد و… «حدادعادل» هم که دیروز رفته با رفقایش در جمعیت ایثارگران جلسه گذاشته، نقبی زده به بخش دیگر تاریخ سیاستورزی «هاشمی» و گفته مجلس ششم را یادت بیاید که اصلاحطلبان علیهات به شدت تبلیغ کردند، گفتیم نرو میدان، رفتی، آخرش نفر سیام شدی و مجبور شدی انصراف بدهی.
یادآوری این خاطره میتواند معنایش این باشد که حالا اگر از خوان شورای نگهبان هم گذشتی، تخریبها هم جواب نداد، در انتخابات کاری میکنیم که مجبور شوی انصراف بدهی و خلاصه مطلب اینکه نمیگذاریم رییس جمهوری شوی، از اصلاح طلبان که کمتر نیستیم. به موازات این، کماکان اصولگرایان روی ردصلاحیت «محسن هاشمی» در انتخابات شورای شهر تاکید میورزند، فعالان سیاسی اصلاح طلب که مختصری مرخصیای دارند را برگرداندهاند زندان، خبرسازی به نقل از «موسوی» و «کروبی» هم شیوع یافته و تهدیدهای امنیتی هم علیه سایرین تشدید شده تا در مجموع فضایی توام با رعب و نگرانی در سراسر کشور ایجاد کند و کسی این امید را نداشته باشد که با آمدن «هاشمی» تغییری رخ میدهد.
این که پیام برای ملت است، پیام آن تصویرها هم که گفتیم، این است که آقاجان خودت انصراف بده، و گرنه ردصلاحیتت میکنیم. اما این پیام خیلی هم قوی نیست. سایت اصولگرای الف دو احتمال دیگر هم داده، اول اینکه «جنتی» و «یزدی» که این روزها بیشتر درباره ردصلاحیتها سخن گفتند، چون میدانند که ردصلاحیت هاشمی از عهدهشان خارج است، به صورت عمومی موضعگیری کردهاند که بعدن جوانهای اصولگرا بهشان گیر ندهد. اتفاق بعدی اما ممکن است اینطوری باشد که «هاشمی» ردصلاحیت شود، «خامنهای» دخالت کند و مثل سال ٨۴، بگوید که معین را به بازی برگرداند، تایید صلاحیت شود و مدیون «خامنهای» شود از همان اول. رهبر جمهوری اسلامی سال ٨٨ در انتخابات هیات رییسه مجلس خبرگان که تندروها قصد داشتند حال «هاشمی» را بگیرند، گفته بود باید حرمت «هاشمی» حفظ شود، آیا الان هم بر همان عقیده است؟
و در صورت وقوع این حالت، «هاشمی» زیر بار حکم حکومتی می رود؟ اینطور که «علی عسگری»، شیخ نزدیک به «هاشمی» گفته، او پس از ثبتنام به ملاقات «خامنهای» رفته، «هاشمی» بارها گفته وقتی میرود پیش «خامنهای»، خیلی صریح و مثل بحثهای طلبگی با هم حرف میزنند. به طور طبیعی دعوای این دو طلبه که الان یک مساله فقهی نیست، انتخاب رییس جمهوری آینده و حتی رهبر آینده است، بنابراین انتظار نداشته باشیم که بحث یکی دو ساعت طول بکشد، این نبرد کشدارتر و پیچیدهتر از این حرفهاست، ولو هر دو پیرمرد فرتوت باشند.
بیشتر بخوانید:
«روز دوم، پروژه کشف کاندیدای آقا»
«روز سوم، وقتی جنتی فرشته نجات میشود»
«روز پنجم، نبرد پیرمردها علیه هاشمی»
«روز ششم، حال بد اصولگرایان همیشه رنجور»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»