علی انجیدنی / رادیو کوچه
برای یک ملت و یک قوم تکرار یک رفتار، یک طرزفکر، یک نوع بازی برای هزاران سال خیلی زیاد است و باید زمانی برسد که به آنها گفته شود: دیگر بس است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
شاید طرز فکر «تئوری توطئه» و ایده «همه دست شان در یک کاسه است» و تیکه کلام «ما که کاره ی نیستیم» از زمان هخامنشیان (و شاید قبلتر) تاکنون در کشور ایران وجود داشته است. در دوران پادشاهان قدیم که عمدتن تقسیمبندی بسیار غلاظ و شدادی در خصوص مردم و شغلهایشان وجود داشت چون هیچ کس از طبقه فرودست نمیتوانست به ردههای فرادستی ارتقاء پیدا کند (مگر در موارد بسیار استثنائی) نقل صحبتها و شبنشینیهای فرودستان همینها بود که بعدها تبدیل به ضربالمثلهای قدیمی و ماندگار شد.
چون حافظه ایرانیان برخلاف پشتکار آنها در تکرار، بسیار کوتاه مدت است از همین دوران بیست سال اخیر خواهیم گفت که چقدر ایرانیان منتظر منجیاند و چقدر ایرانیان دوست دارند غر بزنند و چقدر دوست دارند خودشان را هیچکاره جلوه بدهند. حتا اگر سالی یکبار هم به آنها خلاف نظریات توطئه گونهشان ثابت شود، باز هم دست از این تکرار مکررات برنمیدارند ، چون این کار به مثابهی بازیای شده است برای تسکین سرخوردگیها و ناکامی هایشان.
حال که طبقهبندی مردم دستخوش تغییرات فراوانی شده و طبقه متوسطی داریم با گستردگی بسیارکه خیلی از فرودستان را هم در خود جای دادهست، دیگر ادامه این وضع سوال برانگیز شده که البته در مورد رهبران این طبقه متوسط گل گشاد، که خودشان را بالاتر از متوسط میدانند، اصرار بر ادامه این روال و تبلیع آن، از درجه سووال برانگیزی به درجه احمقانه بودن ارتقاء یافته است.
خدارو هزار مرتبه شکر که کسی چون احمدینژاد آمد تا تمام لباسهای به ظاهر صلاح و حجابهای این عجوزه رفتاری و افکاری را بر باد دهد و دیگر حجت را بر همه تمام کند. طبقه متوسط دانشگاه رفته و فرهیختگان از دانشگاه رانده شده و مدیران ماضی و همه چیز دانهای همیشه قاضی امروز در بزنگاهی تاریخی قرار گرفتهاند تا برای اولین بار پرسشنامهای را در ذهن خود تهیه کنند تا قبل از هرگونه اقدام انقلابی و انتحاری، یکبار هم که شده، بر اساس منفعت یا مضار پاسخهای این پرسشهای بسیار ساده تصمیم بگیرند. چند پرسش و پاسخهای احتمالی را به عنوان نمونه مرور می کنیم:
پرسش یک: اگر من در انتخابات شرکت نکنم چه چیزی به من و جامعه و یا بالاتر به جهان می رسد؟
پاسخهای احتمالی:
1- حکومت رسوا می شود( دقیقا پیش چه کسی و چگونه؟)
2- وجهه بین المللی حکومت خراب می شود( از این خراب تر هم مگر داریم؟)
3- دلم خنک می شود ( روشهای کم خطرترو کم هزینه تری هم برای خنک شدن دل و جاهای دیگر موجود است )
پرسش دو: آیا در همه حالات و شرایط دست همه در یک کاسه است و هرکه را دلشان خواست انتخاب می کنند؟
پاسخ های احتمالی:
1- بله ، شک نکنید( حتی اگر چندتا کاندیداها به مراکز قدرت متصل باشند؟ اون وقت چه جوری اجازه می دهند حق شان را بخورند؟)
2- بله ،ما که کاره ای نیستیم دیدید سال 88 چی شد؟( سال 88 هرچی شد نتیجه اش همین است که الان یک پرسشنامه داریم چه به آن توجه کنیم و چه نکنیم. ضمنا طرف مقابل ماجرای 88 بیشتر ضرر کرد، موافقید؟)
پرسش سه: اولویت اصلی و فوری الان جامعه ما کدام مورد است؟ اصلاح وضعیت اقتصادی ؟ بهبود امنیت در وجوهی مثل امنیت شغلی ، اجتماعی ؟ آزادی بیان؟
پاسخ های احتمالی:
1- آزادی بیان و توسعه سیاسی اولین اولویت جامعه است( ببخشید برادر محترم ! پرسشنامه مربوط به هموطنان داخل کشور است شما از پاسخ دادن معافید)
2- اصلاح اقتصاد و بهبود امنیت خیلی اولویت دارد ولی خوب باید قبول کردکه این وضع درست نمیشود( شاید شد. شما که می گفتید اصلاحات دویست سال هم طول بکشد عیبی ندارد)
پرسش چهار) آیا با جنگ و دخالت خارجی جامعه چندین قومیتی ما که بغض های فروخورده بسیار زیادی هم دارند اوضاع درست می شود؟
پاسخ های احتمالی:
1- بله ،شک نکنید .در این جامعه باید همه چیز رو خراب کرد واز اول ساخت( ببخشید شما قرار بود جواب ندهید! ضمنا خراب که شد شما می آئید در بازسازی اش مشارکت کنید و آیا تضمین می دهید اصلا درست بشود البته اون وقت باید به جای ایران اسم چند کشور جدا را ذکر کنیم) .
2- شاید بشود اگر نشد امام زمان خودش درست می کند( البته اگر آن وقت دست امام زمان را در کاسه بقیه تصور نکنیم)
از این دست سووال ها و پاسخ ها بسیار است که برای یکبار هم که شده است ایرانی متوسط و غیر متوسط باید بنشیند و آنها را با خود مرور کند.
خدا در قران میگوید سرنوشت هیچ ملتی عوض نمی شود مگر خود بخواهند. حال خدا هم به فغان در آمده است که : ای ایرانیان ! دیگر بس است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»