اینک زمین را میستاییم؛
زمینی که ما را در بر گرفته است.
ای اََهورهمَزدا !
زنان را میستاییم.
زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند
و از بهترین اَشَه برخوردارند، میستاییم.
اوستا – یسنا ۳۸ – بند ۱
بهارک نوسنده وبلاگ «شباهنگ» مینویسد: «کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از 3 قرن پس از میلاد- که از 20 قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است.
فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان «روز عشق» به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است. سپندارمذ لقب ملی زمین یعنی گستراننده، مقدس و فروتن است. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند.
در باور ایرانى مرد داراى قدرت مردانگى و تفکر و خردورزى بیشترى است، در برابر آن زن نیز داراى مهر ورزى، عشق پاک، پاکدامنى و از خودگذشتگى فراوان ترى است که هر یک از این دو به تنهایى راه به جایى نبرده و حتى روند پویایى گیتى را هم به ایستایى مى کشانند. اگر مردان بدنه هواپیماى خوشبختى اند، زنان موتور آن اند که پیکره بى موتور و موتور بى بدنه هیچ کدام به تنهایى به اوج سعادت نمى رسند بلکه ذره اى حرکت و جنبش هم برایشان ناممکن است.
اشوزرتشت خوشبختى بشر را وابسته به میزان دانش و خرد انسان مى داند نه جنسیت و قومیت و رنگ و نژاد و از دیدگاه وى همه انسان ها _ همه زنان و مردان _ داراى حقوق برابرند. او دختران را در گزینش همسر آزاد شمرده و عشق پاک و دانش نیک را دو معیار اصلى مى داند و خوشبختى همسران جوان را در زندگى زناشویى در این مى داند که هر یک بکوشند تا در راستى از دیگرى پیشى جویند.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است. جشن سپندارمذگان یا اسفندگان، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مردگیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی به کار رفته است.
گردیزی در کتاب زینالاخبار نیز درباره واژه «مردگیران» اشاره کرده است که از این جهت این جشن را مردگیران میگفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمیگزیدند.سپندار مذگان جشن زمین و گرامیداشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا میکردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه میدادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت میکردند. »
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
مرضيه
بی خودی قصه نبافین سپندارمزگان تعریفی شما کجاست و واقعیت های تاریخی مثل بستن آب بر زن مرده زا و حایض
و ریختن شاش گاو درون رحم او و گاهن نوشیدن آن کجا
هامون
سلام،ممکنه بفرمایید این مطلب را از کجا و از چه منعفی بدست آورده اید؟لطف میکنید اگر به من کمک کنید.با تشکر.هامون
مرضيه
http://www.mghaed.com/lawh/memoirs/ahuramazda.htm
هامون
من نمیدونم،چرا همین که میگن عن،فارسها میگن من؟به محض اینکه چیزی میشنوند که خوب و پسندیده است زودی دست بکار میشن و یه چیزی رو جعل میکنند و به تاریخ خودشون نسبت میدن.و بدیهای خود را ندیده به دیگرا نسبت میدهند.زهی حجالت.
هامون
سلام،ممکنه بفرمایید این مطلب را از کجا و از چه منبعی بدست آورده اید؟لطف میکنید اگر به من کمک کنید.با تشکر.هامون
مرضيه
سلام،ممکنه بفرمایید این مطلب را از کجا و از چه منعفی بدست آورده اید؟لطف میکنید اگر به من کمک کنید.با تشکر.هامون
http://www.mghaed.com/lawh/memoirs/ahuramazda.htm