مهشبتاجیک/رادیو کوچه
تصویر و درک از بدن و تجسم و پذیرش آن به نوعی تبلوری از شرایط اجتماعی است که فرد را احاطه نموده است و بدن در آن بالیده شده است.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
شرایط اجتماعی حاکم، میزان اهمیت یک بدن و اینکه فرد خود جسمانیاش را چگونه درک کرده باشد تعیین میکند. از این رو بررسی بدن و صحبت دربارهی آن در واقع یک نگرش چند بعدی است که میتوان به عنوان تصویری از بدن به ویژه در مورد شکل ظاهری آن تعریف نمود. تصویر بدن به طور معمول بر حسب پیچیدگیها و بعدهای آن توصیف میشود. در اصل میتوان بدن را به عنوان یک تجربهی هشیار یا ناهشیار انسانی که توسط عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی و زیستی یک فرد تشکیل میشوند، مفهومسازی نمود. زمانیکه ما در مورد بدن خودمان صحبت میکنیم در واقع ادراکی است که ما از چگونگی حرکات، اندازهها، سیما و نمود بدن خود داریم و اینکه احساسات ما نسبت به این خصوصیات چگونه است. بدن ما در دو عنصر از طریق خودمان داوری میشود. ابتدا نگرش ارزشگذرانهای است که ما نسبت به این هویت موجود داریم مانند میزان رضایتی که از بدن خود داریم و دیگری سرمایهگذاری است که ما در ظاهر خود داریم.
از دههی هشتاد میلادی در جوامع غربی پدیدهی نارضایتی از بدن و ظاهر فیزیکی شروع به شیوع و گسترش کرد. در واقع نارضایتی و عدم پذیرش تصویر بدن که به طور عمومی تبلیغات و رسانهها از مسببین اولیهی آن بودند. همان تبلیغاتی که زنان باریک اندام و مردان عضلانی را به عنوان ایدهآلی از تصویر بدن تعریف کردند. این تصاویر ارایه شده پس از مدتی توسط افراد جامعه شروع به درونی شدن نمود و آنها شروع به آغاز به تلاش کردند تا خود را به تصاویر ارایه شده نزدیک کنند. اما ناتوانی بخش قابل توجهی از زنان و مردان در دستیابی به بدن ایدهآل منجر به عدم رضایت و همچنین تلاشهای بیهودهای مانند استفاده از وسایل جانبی و راهکارهای آسانتر از رژیمهای سخت و ورزش شده است که ابتلا آنان را به انواع بیماریها و آسیبهای جسمی و روانی افزایش داده است. این نارضایتی به دلیل نگاههای مردسالارانه به طور عمومی در زنان بیشتر به چشم میخورد. البته مردان جوان نیز به بدن ایدهالی میاندیشند که آنها نیز با عدم مدیریت و راهکارهای نامناسب به بدن خویش آسیب وارد میکنند، اما زنان در این فرایند در معرض خطرات بیشتری هستند. پژوهشهای انجام شده نشان از این دارد که نارضایتی از بدن در بین زنان به مراتب بیشتر از مردان است. به این دلیل که مناسبات اجتماعی به گونهای طراحی شده بود که به زیبایی زنان اهمیت بیشتری از مردان داده میشد.
زنان همواره از طریق جذابیتهای جسمی و جنسی و زیباییهای ظاهریشان مورد ارزیابی قرار میگیرند. در این زمینه تواناییها و موفقیتهای اجتماعی زنان در اولویت دوم و یا چندم واقع میشود و به این طریق برداشتها به تصاویر متفاوتی از برداشتهای جنسیتی از تصاویر بدن منجر میشود.
به این طریق که تصویر بدن را پدیدهای متاثر از جنسیت دانستند که زنان و مردان آموزش میبینند که تا بدنهایشان را به طور متفاوتی ادراک نموده و ویژگیهای متفاوتی را در بدنشان ارزشمند و ایدهآل ببینند. در تربیت شدن افراد برای برخورد با تصاویر بدنشان، زنان به گونهای تربیت میشوند که به بدنشان به عنوان کالایی متمایز به لحاظ زیباییشناختی نگاه کنند، اما در سوی دیگر مردان اینگونه آموزش میبینند که توانایی و عملکرد و قدرت بدن مهمتر از زیبایی است.
به همین دلیل زنان عمومن تصویری از نازیبایی نیز به همراه موارد زیباییشناختی از بدن خود دارند که این مساله منجر به نارضایتی فزایندهای در آنان میشود، زمانیکه بدنشان از بدن ایدهآلیشان فاصله دارد. زنان در این برداشتها پیامدهای روانی و جسمی خطرناکی را تجربه میکنند. در مقایسهی تصاویر بدن و برداشت و میزان رضایتمندی از کودکی سرمایهگذاریهای بیشتری به نسبت پسران روی بدن دختران میشود اما میزان رضایت در تصویر بدن در زنان کمتر است. در مقایسه با مردان، زنان بیشتر به ظاهر و بدن خود اهمیت میدهند، از رژیمهای غذایی سختتری پیروی میکنند، به کلینیکهای زیبایی میروند و به طور دایم دنبال راههایی برای پیشگیری و یا درمان اضافه وزن خود هستند. حتا در مرحلهای جلوتر مبادرت به ورزش هم برای مسالهی کنترل وزن و یا درمان چاقی انجام میشود، زمانیکه این فعالیتها بدون طیبخاطر و دستیافتهای مورد نظر انجام شود، باز هم میزان رضایتمندی را از تصویر ارایه شدن از بدن کاهش میدهد. با گسترش و شیوع میزان نارضایتی از تصاویر بدن در کشورهای مختلف باید به دنبال دلایل این موضوعات بود تا به فهمی عمیقتر با کشف وجوه افتراق و اشتراک پیامدهای احتمالی این پدیده رسید. زیرا سالانه زنان و مردان جوان بسیاری در معرض آسیبهای جدی و جبرانناپذیری هستند که این عدم رضایت از تصویر از بدن بهوجود آورده است.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»