مهشبتاجیک/رادیو کوچه
«کوبو آبه»، نویسنده، نمایشنامهنویس و عکاس، در ٧ مارس ١٩٢٢ در شهر توکیو در ژاپن بهدنیا آمد.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
او مانند «ساموئل بکت» و «اوژن یونسکو»، در کارهایش حس شوخطبعی ابسورد مانند دارد. تمهای اصلی در کارهای آبه شامل فقدان هویت، بیگانگی، انزوای افراد در یک دنیای عجیب و غریب و نامأنوس و مشکلاتی که مردم در ارتباط با یکدیگر دارند، خلاصه میشود. «کوبو آبه» در توکیو بهدنیا آمد، اما در ماکدن بزرگ شد، در مانچوریای اشغال شده توسط ژاپن، جاییکه در سال ١٩٢۵ با خانوادهاش به آنجا رفتند.
پدرش یک طبیب و از اعضای یک مدرسهی پزشکی بود. در سنین جوانی، آبه به ریاضیات و جمع کردن حشرات علاقمند بود. شاید سالهای طولانی زندگی در خارج از ژاپن و زندگی فرهنگی معاصر با آن، او را به سمت مطالعهی فیلسوفهای غربی مثل هایدگر، یاسپرس و نیچه سوق داد.
در سال ١٩۴١ آبه به ژاپن رفت و در سال ١٩۴٣ وارد دانشگاه توکیو شد تا ادامه تحصیل بدهد و پزشک شود. او که به سبب بیماری تنفسی از خدمت سربازی معاف بود، در طول جنگ به مانچوریا بازگشت. پس از بازگشت به وطن، درسش را ادامه داد و در ١٩۴٨ فارغ التحصیل شد، با این شرط که هرگز طبابت نکند. او هم برای اینکه از طبابت معذور بود، به عنوان یک نویسنده شروع به فعالیت نمود. او به عضویت یک گروه آوانگارد به نام «گروه شب» درآمد. در واقع آنها یک اتحاد آزاد بودند بین نویسندگان، فیلسوفان و طبقهی روشنفکر که سردمدار آن نویسندهای به نام «هامارا کیوترو» بود.
آنها معتقد به آمیختن تکنیکهای سوررئالیسم با ایدئولوژی مارکسیست بودند. آبه در واقع اولین کتابش را در سال ١٩۴٣ نوشت.
نوشتههای او اغلب رسمی و پرمایه بود و منعکس کنندهی تمایل و شیفتگیاش به ایدهها بود تا تکنیکهای سبک. نویسندههای مؤثر در پیشرفت هنری او عبارت بودند از «ادگار آلن پو، ساموئل بکت، راینر ماریا ریلکه و فئودور داستایفسکی.» در سال ١٩۴٧ مجموعهای از اشعارش را با هزینهی خودش منتشر کرد. در ١٩۴٨ ، اولین رمانش با عنوان «تابلویی در انتهای خیابان» منتشر شد که داستان یک معتاد به افیون است. او در دههی ۵٠ به حزب کمونیست ژاپن پیوست. در سال ١٩۶٢ بهخاطر مقالات انتقادیاش نسبت به حزب که تاحدی در نتیجهی سفرش به مجارستان، چند ماه قبل از شورش ملی علیه حکومت کمونیست در ١٩۵۶ بود، از حزب اخراج شد. در سال ١٩۶١ آبه بههمراه بیست و هفت شخصیت ادبی دیگر، مخالفت خود را با سیاستهای استالینیستی حزب کمونیست اعلام کردند.نمایشنامهها و رمانهای آبه با مشاهدات ساکن و تکنیکهای آوانگارد شناخته میشوند. شخصیت اصلی داستان، پروفسور کاتسومی، یک برنامهی کامپیوتری ایجاد کرده که بچهها را از لحاظ ژنتیکی برای زندگی در دریا سازگار میکند.
همچنین کامپیوتر دریافته است که کاتسومی با این پیشرفت، مخالفت خواهد کرد و بچهی بهدنیا نیامدهاش در لیست کسانی است که تنفس در آب را تغییر میدهند. با مرگ «میشی ما یوکیو»، آبه مقام نمایشنامهنویس اصلی ژاپن را کسب کرد. او چندین بار نامزد دریافت جایزهی نوبل در ادبیات شد، ولی هیچوقت آن را دریافت نکرد. «کنزابورو اوئه» از دوستان آبه بود. او عقیده داشت رمانهای آبه خیلی بهتر و فراتر از رمانهای خود او و به بزرگی کارهای کافکا و فاکنر هستند. «اوئه» که در سال ١٩٩۴ برندهی جایزهی نوبل شد، اما این جایزه را حق آبه میدانست نه خودش. آبه در ٢٢ ژانویه ١٩٩٣، در سن ۶٨ سالگی، بر اثر سکتهی قلبی درگذشت، درحالیکه مشغول نوشتن آخرین رماناش «مرد پرنده» بود که پس از مرگ او در سال ١٩٩٣ منتشر شد. غیر از کتاب «زن در ریگ روان»، کتاب دیگری نیز به فارسی از او برگردانده شده است که نام اصلیاش «آن سوی خم جاده» است و شامل ١٢ داستان کوتاه میباشد که توسط انتشارات مروارید در ایران منتشر شده است.
منبع: سایت ادبیات ما
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»