مهشبتاجیک/رادیو کوچه
داستان کوتاه به مفهوم امروزین آن در کشورهای مختلفی مانند آمریکا، روسیه و فرانسه آغاز به کار نمود. در کشاکش رمانها و داستانهای بلندی که نوشته میشد، داستان کوتاه پا به عرصه گذاشت.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
به باور برخی از پژوهشگران «دکامرون» اثر بوکاچیو و همچنین قصههای «کانتربری» اثر چاسر را میتوان به عنوان منابعی از داستانهای کوتاه به شمار آورد، اما در حقیقت یکی از اولین کسانی که به عنوان پایهریز و یا به عبارتی مصطلحتر پدر داستان کوتاه محسوب میشود، «ادگار آلنپو» است. در حقیقت نسبت دادن پایهریزی داستان کوتاه به دلیل ویژگیهایی است که پو برای این نوع ادبی تعریف نمود که خود آن را منثور مینامید. پو معتقد بود، داستان کوتاه به نوعی نوشتهی ادبی اطلاق میشود که نخست اندازههای مشخصی داشته باشد، یعنی خواننده بتواند در مدت زمان معین و البته کوتاهی با برآورد یک یا دو ساعت به موضوعی مشخص جلب شود و تنها به همان موضوع واحد بپردازد. واژهی توضیح دهنده و اضافه در داستان موجود نباشد و در نهایت خواننده بتواند پس از خواندن این اثر ادبی آنرا یک اثر کامل بداند. در حقیقت با توجه به خصوصیاتی که «ادگار آلنپو» برای داستان کوتاه برشمرد، داستانهایی که تحت عنوان داستان کوتاه در قرن نوزدهم میلادی نامیده میشدند، از این تعاریف فاصلهای عمده داشتند. در همین زمان که پو مشغول به پرداختن به ساختار یک داستان بود، همزمان دو نویسندهی دیگر با او به نام «گوگول» و «گیدو موپاسان» هم شروع به نوشتن این نوع ادبی نمودند.
در زمان تلاش این افراد برای نوشتن در واقع ساختار این نوع ادبی که بعدها به داستان کوتاه معروف شد، نوشتاری خام و انشا مانند بود که نویسندگان نوشتههای خود را با پند و اندرز میآمیختند و ماجراهای احساساتی را روایت میکردند که خواننده را به همذاتپنداری با خود جلب کنند. پس از مدت زمانی از شروع این پدیده با باسوادتر شدن و تسلط خوانندگان بر امورد ادبیات، نقش اخلاقی داستان کوتاه هم دگرگون شد. در واقع نویسندگان دیگر تنها به روایت، رویدادهای عاطفی نمیپرداختند و با طرحهای سنجیده و هوشمندانه و تاثیرات یکپارچه و واحدی که میگذاشتند روایتهای خود را به پایان میرساندند. بعد از مدتی، خوانندگان طالب داستانهایی شدند که در آنها وقایع روزمرهی زندگی روایت میشد و یا با اتفاقاتی غیرمنتظره به پایان میرسید. پس از این داستانهای پر از طرح و حادثه داستان کوتاه با نویسندهای همچون «شروود اندرسن» به سمت روایت داستانهای کوتاهی از آدمهایی معمولی پرداختند که در واقع به توصیف دقیق خصوصیات انسانی و پیچیدگی روابط انسانی میپرداختند. پس از اندرسن، «ویلیام فاکنر» و «ارنست همینگوی» نیز داستانهایی کوتاه و جذاب با استفاده از شگردهایی نو و به نسبت پیچیده پرداختند که توقعات دوستداران داستانهای کوتاه را به سمت و سوهای دیگری رهنمون نمود. از ویژگیهای داستان کوتاه میتوان به حجم اندک آن در مقابل «رمان»، «داستان بلند» و «داستان نیمه بلند» اشاره کرد. محدودهی معمول داستان کوتاه بین پنج تا پانزده صفحهی کتابی است و به ندرت ممکن است از مرز پنجاه صفحه عدول نماید. در داستان کوتاه کمتر پیش میآید اتفاقات متعددی روایت شود، عمومن یک پیرنگ اصلی دارد که افراد دخیل در ماجرا حول و حوش همان پیرنگ اصلی چرخ میخورند و عمل مینمایند.
از قرن نوزده تا هم اینک در قرن بیست و یکم تغییرات، تحولات و به عبارت جامعتر سیر تکاملی سریعی در داستان کوتاه رخ نموده است که مدیون نویسندگان بزرگ داستان کوتاه است نویسندگانی چون «ایوان تورگینیف، گوستاو فلوبر، لئو تولستوی، آنتوان چخوف، هنری جیمز، جوزف کنراد، او هنری، ماکسیم گورکی، جک لندن، شروود اندرسن، استفن کرین، دی اچ لارنس، فرانتس کافکا، جیمز جویس، کاترین منسفیلد، رینگ لاردنر، ویلیام سامرست موام، ویلیام سارویان، ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر، فرانک تو کانر، آلبر کامو، جیمز تربر، جی دی سالینجر» که هر کدام به سهم خود داستان کوتاه را وارد وادیهای متفاوتی نمودند و شکل و شمایل نویی به آن بخشیدند.
داستان کوتاه همچنین در قرن جدید انواع ادبی دیگری را نیز آزموده است که از آن جمله میتوان به داستانهای کوتاه روانشناختی مینیمالیستی و یا فرمالیستی و ذهنی نیز اشاره نمود. این داستانهای کوتاه در عین اینکه به صورتی ساده روایت شدهاند اما در عین حال جرقهها و جوهرهها و پیچیدگیهای روابط انسانی را نیز در یک پیکرهی مستقل دارند و غالبن مصالح کاری خود را از پیکرهی شخصیتهایشان بیرون میکشند. داستان کوتاه در طول عمر خود فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته است، با اشکال و فرمهای متفاوت ظاهر شده و ابتکارها و ترفندهای گونهگونی را آزموده است تا این توانایی را به دست آورده است که به جایگاه امروزین خود دست بیابد و تازگی و طراوت نوع متفاوتی از روایت را حفظ نماید.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»