مهشبتاجیک/رادیو کوچه
خشونت علیه زنان پدیدهی است که در آن زنان به علت جنسیت خود مورد صدمات احتمالی که شامل خشونتهای فیزیکی، جنسی، روانی یا حتا آموزشی است، قرار میگیرند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این پدیده صرفنظر از اینکه در محیط عمومی یا خصوصی صورت بگیرد، خشونت تلقی میشود. خشونت علیه زنان تجلی رابطهی نابرابر قدرت میان مردان و زنان است که به اشکال متفاوت بروز میکند و دامنهی بسیار وسیعی را در برمیگیرد. از خشونتهای آشکار بدنی تا اشکال پیچیده و پنهانی که به صورت خشونتهای جنسی و روانی و در نهایت حذف زنان از بیشتر عرصهها و به نوعی حبس آنان صورت میگیرد. خشونتهای علیه زنان اغلب پشت درهای بسته انجام میپذیرد و مواقعی که موضوع تجاوز به حقوق آنها به میان میآید، احساس شرم و خطوط قرمزی که تحت عناوین نجابت و خانومانگی تعریف شده است، مانع از آشکار شدن خشونتها میشود. واکنشهای زنان به خشونتها بیشتر انفعالی و از طریق پنهانسازی و در مرحلهای پیشرفتهتر خودکشی آنان بوده است.
زنان در سراسر دنیا با عریانترین شکل ضرب و شتم، ارعاب، تحقیر، تحمیل و اجبار روبهرو هستند. قتلهای ناموسی، ازدواجهای اجباری، توهین و تحقیر و بیکاری و فقر تنها بخشی جزیی و البته عینی از خشونتهای علیه زنان است. برای مثال در قتلهای ناموسی زنان از سوی متعرضین و بیگانگان مورد تجاوز و خشونت قرار میگیرند و از سوی دیگر از طرف پدر و یا بستگان نزدیک به دلیل جرمهای دخیل نبوده کشته و یا به ازدواجهای اجباری مجبور میشوند.
این خشونتها بارها به جراید عمومی کشیده شده است و افکار عمومی را برای برههای کوتاه تحتتاثیر خود قرار داده است و پس از چندی دوباره به گذار فراموشی سپرده شده تا راه برای متعرضین و خشونتهای بعدی بازگذارد. سربریده شدن دخترک هفت ساله توسط پدرش تنها به این دلیل که پدر تصور میکرد که دایی کودک به او تجاوز کرده است، آمنه دختر بیست و چندساله که مورد اسیدپاشی عاشقش قرار گرفت، چاقو خوردن دختر جوانی سرپل مدیریت، خودسوزی دختران مریوان و هزاران مورد آشکار و پنهان دیگر که خشونتهای علیه زنان را تعریف میکند. در این میان یکی از مهمترین و پایهایترین دلایلی که این خشونتها دامنهی گستردهای پیدا میکند و مدام میماند و دست آخر آماری دهشتناک ارایه میشود، عدم موفقیت سازمانها و همچنین قوانین کشورهاست که بر حقوق انسانی زنان تاثیر گذارده و آنها را در مقابل خشونتهای جاری شده آسیبپذیر مینماید. وضعیت فعلی آمار ارایه شده در سراسر جهان حاکی از این است که سازمانهای دفاع از حقوق زنان نتوانستهاند، در بهبود شرایط امروزی زنان موفق باشند. آن هم درست در زمانی که در کشورهایی با بنیانهای مذهبی و سنتی هنوز قوانین دست و پاگیری وضع میشود که زنان را در معرض آسیبهای جدیتری قرار میدهد.
چندی پیش دخترک خردسال بیسوادی به نام سحرگل که در دوازده سالگی برای ازدواج فروخته شده بود، با آثار شکنجههای دردناکی به روی بدنش به بیمارستانی در باغلان منتقل شده است. پس از مدت کوتاهی مسببین این مساله آزاد شدهاند.
آزادی آنها به خاطر قانون جدیدی است که از شهادت خویشاوندان علیه یکدیگر جلوگیری میکند.* فعالان حقوق بشر در مورد تجاوز جدید به حقوق زنان افغانستان پس از آنکه قضات و دادستانها اجازهی آزادی زودهنگام محکومان شکنجهی ظالمانهی عروس خردسال را صادر کردند، هشدار دادند و قانونگذاران سنتگرا به شدت بر قانون جلوگیری از شهادت خویشاوندان علیه یکدیگر اصرار دارند. اگر این تلاش موفقیتآمیز باشد تغییرات کوچک که در لایحه پیگرد جنایی وجود دارد مانع از آن خواهد شد که به بسیاری از موارد خشونت علیه زنان در دادگاههای افغانستان رسیدگی شود و ممکن است حتا جرایم به دادگاهها نرسند. هم زمان با کاهش محکومیت محکومان در تلاش برای قتل عمد سحر گل، این لایحه از این جهت موجب نگرانی میشود که حقوق زنان هم از طرف قانونگذاران و هم از طرف قضات مورد تجاوز قرار میگیرد. واقعیت مسلم این است که تنها دولت میتواند، مسوولیت این قبیل موارد و پیگیری و به مجازات رسیدن متهمین را دنبال کند. اما با تصویب این لایحه پیگرد خشونت خانگی علیه زنان را به طور تقریبی غیرممکن خواهد ساخت. این اتفاق چند هفته پس از آن رخ داد که نمایندگان مجلس از تصویب قانون پایان خشونت خانگی علیه زنان جلوگیری کردند به این دلیل که مفاد این قانون علیه ازدواج خردسالان و ازدواج اجباری غیراسلامی است. همچنین نمایندگان مجلس در آخرین لحظه یک تغییر پنهانی در قانون انتخابات دادند که سهم کرسیهای مجلس که به زنان اختصاص داده شده بود، حذف شد.
*منبع: خانه ی امن
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»