مهشب تاجیک / رادیو کوچه
بر اساس مطالعات و پژوهشهای گروههای اجتماعی که در سطوح مختلف انجام گرفته است، بیش از نیمی از درخواستهای طلاقها درکشور منشا و ریشهاش به مسایل جنسی برمیگردد. بسیاری از افراد جوانی که با یکدیگر ازدواج کردهاند، در نخستین سالهای زندگی مشترک خود، با توجه به اینکه بنا به دلایل بسیاری از کامجوییهای جنسی محروم بودهاند و یا حتا این احساس را با خود دارند، از ارتباط مشترک جدید خود، احساس لذت نمیکنند. به مروز زمان نسبت به هم سرد شده و از یکدیگر جدا میشوند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
این تحقیقات است که در سالھای گذشته بارھا و بارھا از سوی مراکز و منابع مختلف علمی، آماری و دانشگاھی به عمل آمده است و متاسفانه نتایج بسیاری از آنها موید این نکتهی بارز است که ناکامی در روابط جنسی و زناشویی ریشه در بسیاری از طلاقها و جداییها در کشور است که خود پدیدهی طلاق و سرآغاز مشکلات دنبالهدار اجتماعی و فرهنگی دیگری خواهد شد.
مسئلهی مهمی که در این زمینه باید بررسی شود، این است که چگونه میتوان جلوی این پدیده را گرفت؟ طبیعتن پاسخ به اینپرسش نیاز به یک کار کارشناسی مستقل و علمی دارد و باید که با تحقیقاتی جامع ریشهھای این مشکل شناخته شود و نتایج و حل معظلات آن تبدیل به برنامهریزی و سیاستگذاریھای کلان کشوری شود. یکی از عمده مسایلی که در این زمینه موثر است و به طور تقریبی همیشه نادیده گرفته میشود، مسئلهی آموزش است. عدم آموزش مناسب و صحیح دربارهی مسایل جنسی و مشکلات و معضلات مربوط و همچنین این موضوع که افراد از سنین بلوغ و بحرانهای هورمونی خود با این مسایل درست و به جا آشنا نمیشوند و از همان اوان سوالات بسیاری در ذهن آنها پدید میآید که بیجواب میماند و حتا اگر در تجربههای جسته و گریخته و پنهانی خود بخواهند اطلاعات لازم را کسب نمایند، باز هم به طور کامل موفق نخواهند بود.
خط قرمزھای مصنوعی که این پدیده در جامعهی ما داشته و دارد و تابوسازیهای مفرط، پرداختن به موضوعات جنسی را تبدیل به یک معضل اساسی نموده است و این موضوع سبب شده که به خطا رسانهھا، مراکز آموزشی و حتا کتابها به این موضوع نپردازند. در حال حاضر تنها منبع آموزشی کتابهایی مانند تنظیم خانواده است که بیشتر در ارتباط با جلوگیری از بارداریهای ناخواست بحث میکند تا ارتباطات زناشویی و بین زوجها.
به نظر میرسد در این زمینهها باید دستگاهھای مسوول و فرھنگی در یک ھماندیشی و با اتخاذ یک سیاست مشترک و سازماندھی شده از سنین جوانی و بلوغ دانش آموزان و دانشجویان و ھمهی افراد یک مملکت شروع به آموزش نمایند. اگر این آموزشھا و به خصوص آموزش مسایل جنسی ھمزمان با دوران بلوغ جنسی پسران و دختران در مراکز آموزشی آغاز شود از سویی میتواند جلوی بسیاری از مفاسد و بیماریھای مقاربتی و ایدز را بگیرد و جوانان را از معرض ابتلا به بیماریهای مهلک دور نگه دارد و از سوی دیگر سبب شود تا جوانان با آموزش صحیح اصول روابط در زندگی مشترک خود مشکلات کمتری داشته باشند.
اما اگر این آموزش ھا انجام نگیرد، دچار تداوم شرایط کنونی خواھیم بود که جوانان این آموزشھا را با ارتباط جنسی خارج از خانواده و قواعد اجتماعی میآموزند و کسب این تجربهھا گاهی به قیمت غوطهور شدن در راههایی خطرناک است که صدمات جبرانناپذیری به جسم و سلامتیاشان میزند. از سوی دیگر به این دلیل که این تجربهها با بنیانهای دست انجام نمیگیرد، باز هم ممکن است افراد را دچار سردرگمیهای مفرط کند، به این دلیل که آدمها بنا به خاصیت خود، هزاران بار تجربهپذیرند و هر کس میتواند تجربههای متفاوتی از یک مسئله داشته باشد که لزومن دانستههایی برای اتکا نیست. این آموزشها باید بنیادی و با جزییات و به خصوص در سنین مناسب باشد تا تاثیرات لازم را بر این روابط بگذارد.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»