مهشبتاجیک / رادیو کوچه
در برنامهی پیشین در مورد منشها و رفتارهای مستبدانه و تفکرات آزاد به صحبت نشستیم. تفاوتهای این نوع از تفکرات با یکدیگر و مرزهایی که هر جامعهای برای تعریف نورمها و هنجارها دارد. به این منظور که نوعی از رفتارها و کنشها که ممکن است در جامعهای نورم و هنجار محسوب شوند، چه بسا در جامعهای دیگر به عنوان ناهنجار، غیر متعارف و حتا ضداخلاقی به حساب آیند.
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
بعضی از جوامع ممکن است نوع خاصی از رفتارها را غیرطبیعی به حساب آورند، اما نسبت به غیرطبیعی بودن رفتارهایی متفاوت از نورمها که افراد در جوامع از خود بروز میدهند حساسیت کمتری نشان دهند، مگر آنکه آن نوع رفتار متفاوت باعث آسیب زدن به نورمها شود و حقوق طبیعی افراد دیگر را مورد تجاوز و تعدی قرار بدهد. با این تفاصیل جوامعی هم هستند که خط قرمز هنجارهایشان محدود است و حتا نسبت به رفتارهایی که به کسی آسیب نمیزند و یا طبیعیترین حقوق اولیهی افراد آن جامعه هست هم واکنش نشان میدهند.
در جوامعی که با منش دیکتاتوری اداره میشوند و خطوطی که قوانین و عرفها برای افراد آن جامعه مشخص مینمایند و مرزهای گستردهای ندارد باید که همهچیز تحت نظر یک چشم کل اداره شود، اقلیتهای آن جامعه در معرض آسیب و خطرات بیشتری هم قرار میگیرند. به این صورت که که اقلیتهای متفاوت برای احقاق حقوق اولیهی خود به ناچار وارد مبارزه میشوند و حکومتها هم همیشه با این ترفند که این منش و رفتار اخلاق اجتماعی را تهدید میکند رو در روی آنان قرار میگیرند. برای پاسخ به چونین استدلالی باید گفت که افراد یک جامعه افراد متفاوت و گوناگونی هستند که همیشه نظرات آنان در مورد مختصات اخلاق اجتماعی و مرزهای آن با یگدیگر همخوانی ندارد و اخلاق و فرهنگ جریانات سیالی هستند که با تحولات یک جامعه و همچنین رشد آن جامعه تغییر میکنند. بنابراین ما با یک پدیدهی ثابت سروکار نداریم که بتوانیم همیشه به آن متکی باشیم. در یک جامعه اقلیتهای متفاوتی هستند که برخوردهای گوناگونی با آنان میشود. دانشجویان المپیادی و یا ورزشکاران در اقلیت هستند، منتهای مراتب برخوردی که با آنان میشود و رفتارهایی که در ارتباط با آنان هنجار تعریف میشود، حقوق اولیهی آنان را سرکوب نمیکند. حالا اگر همین اقلیت در گروه اقلیتهای جنسی و یا قومی قرار بگیرند، به دلیل همان مرزهای اخلاق اجتماعی و بیقدرتی در حق آنان تبعیض میشود. در صورتیکه این گروهها درصد زیادی از یک جامعه را تشکیل میدهند. اقلیتهای قومی از ابتداییترین حقوق خود که شامل استفاده از زبان و گویش در آموزشهایشان هستند و اقلیتهای جنسی از یک زیست نورمال محروم هستند و درصورت معترض بودن به وضعیت خود به عنوان یک مخل نظم اجتماعی مجازات میشوند.
به عبارت دیگر در بعضی از جوامع اقلیتها مجموعهای هستند از افرادی که تحتستم واقع شدهاند. آنها ناگزیرند بر پایهی منافع مشترک، که به طور عمومی شامل زیست انسانی آنها میشود و به دست آوردن حقوق اولیهشان اتحاد و همبستگی خود را به نمایش گذاشته و به این ترتیب سعی کنند در مقابل قدرت اکثریت و غالب مقدار مشخصی از قدرت را به دست بیاورند. گاهی این دفاع از حقوق و همبستگی تنها منجر به نمایشهای سمبلیکی میشود که محدود است اما به مرور زمان دستاورد آن قدرتی هرچند نامحدود برای این است که حضور خود را در جامعه یادآوری نمایند و بیعدالتی سیستم و قوانین را به چالش بکشند.
در جوامعی که با منش دیکتاتوری اداره میشوند و خطوطی که قوانین و عرفها برای افراد آن جامعه مشخص مینمایند و مرزهای گستردهای ندارد باید که همهچیز تحت نظر یک چشم کل اداره شود، اقلیتهای آن جامعه در معرض آسیب و خطرات بیشتری هم قرار میگیرند
به طور مثال کارناوالهایی که اقلیتهای جنسی در کشورهایی با منش دموکراسی به اجرا میگذراند و یا در کشورهایی با سیستم مستبدانهتر فعالیتهای زیرزمینی که این گروهها برای معرفی خود انجام میدهند. زمانهایی حقوق اقلیتها از طرف اکثریت هم نادیده گرفته میشود و رفتارهای مستبدانهی حکومتی به اکثریت جامعه هم تسری مییابد. آنها حتا با حکومت مخالفخوان هستند اما حقوق اقلیتها را نمیپذیرند. استدلال آنها برای عدم پذیرش این گروهها نفی آنها به عنوان اقلیت است. بدین معنی که اقلیت را یک گروه فرضی در نظر میگیرند که این گروهها و خواستههایشان شاملش نمیشود. اما در نهایت این واکنشهای حتا به ظاهر روشنفکرانه و یا خشونتهایی که حکومت بر اقلیتها روا میدارد به این مفهوم است که این افراد دارای موجودیت و اعتبار هستند که تمام سعی بر این است که نادیده گرفته شوند. به نظر میرسد که ایجاد بنیادها و مراکز حمایتی هر چند مخفی برای جمعآوری و ثبت خشونتهای دولتی و غیردولتی بر علیه تمام اقلیتها به منظور جلب افکار و حمایتهای عمومی و همچنین تشویق این گروهها برای دستیافت به حقوق اولیهی خود ضروری است. این امر حتا باعث میشود آماری از مشکلات و مصایب این گروهها به وجود بیاید که بتواند در مرزهای بینالمللی و جلب حمایت جامعه جهانی موثر باشد. باید این امر را در نظر داشت که تنها راه اصلاح این روند در جوامع دیکتاتوری فعالیتهای پایهای در همان مکان و توسط افراد درگیر با این شرایط است. هر شروعی به نظر سخت و دردناک و انجام ناپذیر میرسد اما تغییرات نیاز به زمان و جلب حمایت دارد که به طور حتم اطلاع رسانی و آموزش از پایهایترین و ابتداییترین این تلاشهاست.
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»