پیرو روشهای کاری رادیو کوچه که مبتنی بر انتشار مطلب با هدف اطلاع رسانی و گسترش تعامل فرهنگی و اجتماعی بین گروههای مختلف فکری است چندی پیش مطلبی تحت عنوان «کمپانی اطلس، مسالهی جدایی طلبی و طرح گسترش لیبرالیسم» به قلم «شادیار عمرانی» در تارنمای رادیو کوچه منتشر شد. این نوشته موجب طرح برخی سوالات و هم چنین نظرها از سوی «بنیاد پژوهشهای اقتصادی اطلس» شد. در راستای ایجاد فرصت های برابر و هم چنین گسترش تعامل عین پاسخ این بنیاد به قلم «رضا انصاری» مدیر برنامه فارسی این بنیاد مندرج میشود.
جنابِ آقایِ اردوان روزبه،
سردبیرِ محترمِ رادیو کوچه،
سلام،
از طرفِ خودم و بنیادِ پژوهشِ اقتصادیِ اطلس، از پاسخِ شما که توضیحِ جانشینِ اجراییِ شما را همراه داشت، تشکر میکنم. به علاوه، از دعوتِ شما به انتشارِ پاسخِ ما در رسانۀ شما نیز سپاسگزار ام. اما ترجیحِ ما همچنان این است که به جایِ دامن زدن به این بحث در حوزۀ عمومی، نظرِ شما و جانشینِ اجراییِ شما را به خطایی که به باورِ ما مرتکب شده اید، جلب کنیم، و طلب کنیم که شما خود اقدامِ مقتضی را انجام دهید. گمانِ ما بر این است که انتشارِ چنین مطلبِ بیپایهای، تنها یک خطایِ اصلاحشدنی توسطِ رسانۀ شما بوده است، و نه سیاستِ رسانهایِ شما و بخشی از استراتژیِ کسبوکارِ رادیو کوچه. اقدامِ مقتضیِ مدیریتِ رادیو کوچه به گمانِ ما بهسادگی حذفِ فوریِ این مطلب از رویِ سایت، بازگرداندنِ آن به نویسنده، درخواست از نویسنده به حذفِ اطلاعاتِ خلافِ واقع در آن، و اعمالِ نظارتِ مؤثر توسطِ سردبیر برایِ اطمینان از پیرایشِ گزارش از ادعاهایِ خلافِ واقع است – البته اگر بعد از پیرایشهایِ اساسی چیزی از این نوشته باقی بماند، یا شما همچنان علاقهمند به انتشارِ آن باشید- به همراهِ یک عذرخواهیِ ساده از کسانی که در این مطلب نام برده شده اند. اما اگر توضیحِ بنده از اقناعِ شما ناکام ماند، و قضاوتِ شما همچنان بر این باقی ماند که انتشارِ این مطلب کارِ درستی بوده است، آنگاه لطفاً متن همین نامه را، از صدر تا ذیلاش، به همراهِ توضیحِ اضافۀ خودتان، برایِ روشنگریِ خوانندگانِ رادیو کوچه منتشر بفرمایید.
متوجهِ توضیحِ شما و جنابِ جانشینِ اجرایی هستیم که این عبارت در ذیلِ مطلبِ نهمِ مرداد ماه 92، با عنوانِ «کمپانیِ اطلس، مسألۀ جداییطلبی، و طرحِ گسترشِ لیبرالیسم» به قلمِ شادیارِ عمرانی، نویسندۀ رادیو کوچه، درج شده است که «نوشتۀ فوق میتواند نظرِ نویسنده باشد و الزاماً نظرِ رادیو کوچه نیست»، اما از قرارِ معلوم این جمله ذیلِ همۀ پستهایِ رادیو کوچه درج شده است، از جمله ذیلِ پستهایِ حضرتعالی که سردبیرِ رادیو کوچه هستید.
به هر حال، این هم سنتِ عجیبی است در رسانههایِ اینترنتیِ فارسیزبان که حتی مطلبِ سردبیر منعکسکنندۀ نظرِ آن رسانه نیست.
این سخن که این مطلب «الزاماً نظرِ رادیو کوچه نیست»، و این سخن که «بنا بر پرنسیبهای کوچه، سانسوری در آن صورت نمیگیرد» به هیچوجه قانعکننده نیست، چه اصولاً اعتراضِ ما به دیدگاهِ رسانۀ شما یا دیدگاهِ شخصیِ نویسندۀ شما دربارۀ موضوعاتِ مختلف از سیاستهایِ دولتی ایالاتِ متحده گرفته تا اندیشۀ لیبرالیسم و سازمانِ اطلس نیست، که هر چه که باشد محترم است؛ اعتراضِ ما به مطالبِ خلافِ واقع و غیرمستندی است که به ما نسبت داده شده است، و ما معتقد ایم که مایۀ زیانِ معنویِ ما بوده است.
ظاهراً نویسندۀ شما متوجه نبوده است که اگر شخصی یا رسانهای مطلبی حاویِ اطلاعاتِ غلط دربارۀ دیگری منتشر کند که متضمنِ افترا باشد، و آبرو و اعتبار او را خدشهدار کند، هنوز مسئولیتِ اخلاقی و مسئولیتِ حقوقی برقرار است، و صرفِ ذکرِ اینکه آن سخن نظرِ شخصی بوده است، رافعِ مسئولیت نیست.
انتظار میرود شما به عنوانِ یک روزنامهنگارِ باتجربه که مدیریتِ یک رسانۀ حرفهای را بر عهده دارید به جنابِ نویسنده یادآوری بکنید که چه در ترکیه که ظاهراً محلِ سکونتِ نویسندۀ شما است، و چه در ایالتِ مریلند در ایالاتِ متحدۀ امریکا که بنیادِ غیرانتفاعی کوچه که ظاهراً رادیو کوچه را اداره میکند، در آن ثبتِ قانونی شده است، آزادیِ بیان هنوز آنچنان مطلق و موسّع تفسیر نمیشود که از افترا و آسیب رساندن به آبرو و اعتبارِ دیگران با انتشارِ اطلاعاتِ خلافِ واقع به طورِ کامل جرمزدایی شده باشد.
(البته دربارۀ اینکه بنیادِ کوچه ادارهکنندۀ رادیو کوچه است، من نمیتوانم هنوز مطمئن باشم، چون در صفحۀ رسمیِ «دربارۀ ما» در سایتِ شما اطلاعی دربارۀ شخصیتِ حقوقیِ شما موجود نیست، و عجیب این است که اطلاعاتِ رسمیِ شما دربارۀ خودتان از ویکیپدیا نقل شده است. نسبتِ احتمالیِ بنیادِ کوچه با رادیو کوچه اطلاعی است که جستجویِ سادۀ گوگل مرا به آن دلالت کرده است.)
مطلبِ موردِ بحث، به گفتۀ جانشینِ اجراییِ حضرتعالی، پس از آن اجازۀ انتشار یافته است که نویسنده به درخواستِ جانشینِ اجرایی مستنداتِ گزارشِ خود را ارائه کرده است و «انتشارِ دیرهنگام» هزینهای بوده است که رادیو کوچه برایِ این حرفهایگریِ خود پرداخته است. بنده بسیار مشتاق هستم بدانم که چه مستنداتی در اختیارِ ایشان، و حضرتعالی، قرار گرفته است که از نظرِ رادیو کوچه برایِ تأییدِ ادعاهایِ فراوان و بزرگِ نویسنده کفایت میکرده است.
حال میروم سرِ محتوایِ این گزارش/تحلیل که احتمالاً نویسندهاش تصور میکند آن را به سبکِ روزنامهنگاریِ تحقیقی نوشته شده است، اما به باورِ ما، به سیاقِ بولتننویسیهایِ ایرانی نوشته شده است.
امید دارم به اینکه بتوانم شما را قانع کنم که مطلبی که منتشر کرده اید نقض این قانون حاکم بر رادیو کوچه است که خود وضع کرده اید و میگوید که «مطلب نباید حاوی اطلاعات نادرست، خبر غیرموثق یا گزارشهای تاییدنشده و شایعات باشد، رعایت بیان حقیقت و ارائه مطالب به دور از هرگونه جهتگیری هدف ما است.»
مطلب قسمتِ اول از یک سری گزارشها است که نویسنده قولِ انتشارِ آن را داده است، و طیِ آن قرار است وی نقشِ «کمپانیِ اطلسِ معروف» و «کمپانیهایِ اقماری» آن را در ترویجِ همزمانِ جداییطلبی، ناسیونالیسمِ قومی، و لیبرالیسم در منطقۀ خاورمیانه و جهان ارائه کند.
گزارش/تحلیل آغاز میکند با نسلکشیها و نقشِ آشکارِ ایالاتِ متحده و همپیمانانش در «حمایت از خودمختاریِ قومی و جداییطلبیِ اقوام». نویسنده در ادامه سه هدف را برایِ ایالاتِ متحده شناسایی میکند:
1) گسترشِ لیبرالیسم؛
2) «تشکیل انجمنها و سازمانهای جوانان، حمایت مالی آنها و تربیت آنها در نظام فراگیر دانشگاهی در رشتههای مرتبط به سیاست و اقتصاد و آموزش لیبرالیسم» به نوشتۀ ایشان به منظورِ تربیتِ یک نیروی جدید پرشوری که به عنوان «ستون پنجمی برای روزی که تغییر نظام آن حکومتها به نظامهایی حامی منافع خود سازمان میدهد»؛
3) «افزایشِ مخاصمات بینِ اقوام» با ارائۀ «کمکهای نظامی و فروش تسلیحات»؛
در ادامه میفرمایند که:
«یکی از کمپانیهای بزرگی که در راستای گسترش هر سه هدف به طور سیستماتیک قدم برمیدارد، بنیاد پژوهشهای اقتصادی اطلس یا همان کمپانی اطلس معروف است.»
علاقۀ نویسنده به واژۀ «کمپانی» بسیار جالب است، شاید ایشان گمان میبرند که در قرنِ بیست و یکم یک سازمانِ بزرگِ استعماری نظیرِ «کمپانیِ هند شرقی» را کشف کرده اند، و از این رو بنیادِ پژوهشِ اقتصادیِ اطلس را کمپانی میخوانند. استفادۀ ایشان از صفتِ «معروف» برایِ کمپانیِ اطلس نیز مغالطۀ بسیار موذیانه و ظریفی در خود دارد، که شاید جانشینِ اجراییِ شما را هراسانده باشد از اینکه در یافتنِ اعتبارِ ادعاهایِ ایشان کنکاشِ بیشتر کنند.
شاید حق با ایشان باشد و تحلیلِ ایشان درست باشد که این اهدافِ سهگانۀ اهدافِ دولتِ ایالاتِ متحدۀ امریکا است. این بحثِ دیگری است. اما مستندِ ایشان چه بوده است که «کمپانیِ اطلسِ معروف»، به قولِ ایشان، ارتباطی با دولتِ ایالاتِ متحدۀ امریکا داشته است، چه برسد به اینکه درگیرِ پروژۀ اهریمنی «افزایشِ مخاصمات بینِ اقوام» به منظورِ زمینهسازی برایِ نسلکشی باشد؟
از کسی پوشیده نیست که گسترشِ لیبرالیسمِ کلاسیک، و تربیت و حمایت از نیروهایی که بتوانند سازمانهایِ مردمنهاد را در اقصا نقاطِ جهان برایِ ترویجِ اندیشههایِ آزادیخواهانه تأسیس و رهبری کنند، رسالتِ بنیادِ پژوهشِ اقتصادیِ اطلس است.
اما آیا ایشان نمیداند که حکمِ نسبتِ خلافِ واقع دادنِ فعالیت در راستایِ «افزایشِ مخاصمات بینِ اقوام»، «به طورِ سیستماتیک» به یک سازمانِ خصوصی با حکمِ نسبت دادنِ همان ادعا به سیاستمداران و دولتها از نظرِ حقوقی فرق میکند؟ آیا ایشان نمیداند که در سنتِ حقوقیِ کشوری مثلِ ایالاتِ متحده امریکا، که آزادیِ بیان در قانونِ اساسی ضمانت شده است، اما هنوز قانونِ موسوم به Defamation Law از سنت حقوقیِ «کامن لا» انگلیسی همچنان برقرار مانده است، تعادلِ بینِ قانونِ ناظر به افترا و حقِ آزادیِ بیان در موردِ سیاستمداران و سلبریتیها علیالاصول به نفعِ آزادیِ بیان تفسیر میشود، و در غیرِ آن به نفعِ حمایت از آسیبدیدگان از افترا؟
لطفاً به نویسندۀ خود اطلاع بدهید که بنیادِ اطلس نه سیاستمدار است و نه سلبریتی.
خوب است که شما خیرخواهانه این آگاهی را دربارۀ تفاوتِ افترا و آزادیِ بیان و ظرافتهایِ حقوقیِ مرتبط با آن به نویسندۀ خود منتقل بفرمایید، چون ظاهراً ایشان استعدادِ خارقالعادهای دارند که خدایِ نکرده در فعالیتهایِ روزنامهنگاریشان، روزی از این جهت خود را دچارِ دردسرِ عظیمی بکنند.
ایشان در ادامۀ نوشتۀ خود مینویسد که «کمپانیِ اطلسِ معروف» در مجموع 400 سازمانِ فعال را در سراسرِ جهان تأسیس کرده است، و از جمله «کمپانیهایِ اقماریِ» «کمپانیِ اطلس» «که بیشتر معرف ایرانیان است» میتوان نام برد از:
«دانشگاه «جورج میسون» که به تازگی در طرح دانشگاه مجازی برای ایرانیان به جذب دانشجویان ایرانی و دادن کمک هزینه برای ادامهی تحصیل به دانشجویان محروم از تحصیل میپردازد»؛
مؤسسۀ کیتو؛
«انجمن اندیشه لیبرال در ترکیه، به عنوان یکی از کلیدیترین سازمانهای حامی جداییطلبان آذربایجان»؛
گروههای زیرمجموعهای چون دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال؛
بنیاد آلمانی «فردریش نومان»؛
موسسۀ هزاره در برزیل؛
«جایزهی میلتون فریدمن که جایزهی پانصدهزار دلاری سال 2010 خود را برای «پیشبرد آزادی» به اکبر گنجی داد.»
آیا به ذهنِ جانشینِ اجراییِ حضرتعالی خطور نکرده است که از نویسنده بخواهند که دربارۀ نسبتِ این «کمپانیِ اطلسِ معروف» با این سازمانهایی که ادعا شده است، اقمارِ آن هستند، با ارسالِ یک ایمیلِ ساده از ما پرس و جو کند؟
مستندِ اینکه دانشگاهِ عظیمِ جورج میسون یکی از اقمارِ بنیاد اطلس است، چه هست؟ در ضمن ما بسیار مشتاق هستیم بدانیم که این دانشگاه چه طرحی و بودجهای برایِ جذبِ دانشجویِ ایرانی دارد که ما اطلاع نداریم، چون اگر صحت داشته باشد، اطلاعِ بسیار باارزشی خواهد بود که مشتاق ایم با خوانندگانِ چراغِ آزادی به اشتراک بگذاریم. (بنده خود شخصاً بسیار اشتیاق دارم که در این باره بدانم، چون این دانشگاه بسیار موردِ علاقۀ من هست، اما سه سالِ پیش که بنده پذیرشِ دکترایِ اقتصاد از این دانشگاه گرفتم، چنان ردیفِ بودجهای برایِ ایرانیان موجود نبود، و بندۀ آس و پاس در آن مقطع به ناگزیر از خیرِ تحصیلِ دکتری گذشتم.)
مستندِ اینکه مؤسسۀ معظمِ کیتو که سومین اندیشکده در ایالاتِ متحده از نظرِ میزانِ ارجاع به آن در رسانههایِ امریکایی است، یکی از اقمارِ بنیادِ نحیفِ اطلس است، چه هست؟
مستندِ اینکه بنیادِ اطلس از جداییطلبانِ آذربایجان حمایت میکند، چه هست؟ انتظار دارم جانشینِ اجراییِ حضرتعالی مستندِ این ادعا را از جنابِ نویسنده مطالبه کرده باشند، و اینک در اختیار داشته باشند. لطفاً در میانِ مستندانی که لطف میکنید و با ما در میان میگذارید، این سند را نیز بگنجانید.
ایشان چگونه بنیادِ آلمانیِ فردریش نومان و موسسۀ هزاره در برزیل و جایزۀ میلتون فریدمنِ مؤسسۀ کیتو و مؤسساتِ دیگر را اقمارِ اطلس معرفی کرده اند؟ آیا اینکه مثلاً یک بار نامی از اینها در سایتِ چراغِ آزادی برده شده باشد، به معنیِ این هست که این سازمانها یا آن جایزه زیرمجموعۀ بنیادِ اطلس هستند؟
واقعاً اگر نویسندۀ شما گزارشی برایِ شما بنویسد و در آن ادعا کند که همۀ سایتهایِ ایرانیِ فارسیزبان زیرمجموعه و اقمارِ کمپانیِ امریکاییِ گویا دات کام هستند، به استنادِ اینکه نامِ آنها در سایتِ gooya.com آمده است، یا همۀ تلویزیونهایِ فارسیزبان اقمار کمپانیِ امریکاییِ جی.ال.ویز هستند، به استنادِ اینکه لینکِ آنها در glwiz.com آمده است، آیا رادیو کوچه مطلب را برایِ انتشار تأیید میکند؟
مستندِ اینکه دانشجویان و دانشآموختگانِ لیبرال گروهِ زیرمجموعۀ ما است، چه هست؟
چنانکه نویسندۀ شما مطلع اند، چون هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد و میتواند کسبِ اطلاع کند، ما همایشی را سالِ گذشته به زبانِ فارسی در آنکارایِ ترکیه در راستایِ همان هدفِ گسترشِ اندیشۀ لیبرالیسم و آشنا کردنِ جمعی از جوانانِ ایرانی با این اندیشه برگزار کردیم، و نه آنگونه که ایشان تصور کرده اند در راستایِ تجزیۀ آذربایجان. پیش از برگزاریِ این همایش، به مدتِ دو ماه یک دعوتنامۀ عام برایِ شرکت در این همایش در سایتِ ما قرار داشت. اینک در سایتِ ما گزارشِ مختصرِ آن همایش در دسترسِ عموم است، و تصاویرش در صفحۀ فیسبوکِ چراغِ آزادی موجود است. برخی از اعضایِ وقتِ دانشجویان و دانشآموختگانِ لیبرالِ ساکنِ ترکیه از جمله شرکتکنندگانِ آن همایش بودند. از دیگر شرکتکنندگان برخی دانشجویانِ ایرانی ترکزبان بودند که در آنکارا تحصیل میکردند. آیا این آن چیزی است که جنابِ نویسنده به عنوانِ مستندِ زیرمجموعهگیِ دانشجویانِ لیبرال و حمایتِ ما از جداییطلبانِ آذربایجان به جانشینِ اجراییِ حضرتعالی ارائه کرده اند؟
جهتِ اطلاعِ نویسندۀ شما، ارتباطِ بنیادِ اطلس با دانشجویان و دانشآموختگانِ لیبرالِ دانشگاههایِ ایران در مقطعی که به قضاوتِ ما سازمانی عمدتاً دانشجویی با تمرکز بر ترویجِ اندیشۀ لیبرالیسم، و نه عمدتاً سیاسی، بود، فراتر از شرکتِ برخی از اعضایشان در آن همایش، محدود بود به یک همکاریِ کوتاهمدت به منظورِ تولیدِ محتوا برایِ سایتِ چراغِ آزادی. آن همکاری و ارتباطِ مقطعی اینک ماهها است که پایان یافته است. بنابراین نه در آن مقطعِ کوتاه این سازمانِ مستقلِ ایرانی زیرمجموعۀ ما بوده است، و نه اینک با ما مرتبط است.
در ضمن، فهرستِ شبکۀ همۀ سازمانهایِ مرتبط با ما، بالغ بر 460 سازمان، همینک در قالبِ یک فایلِ اکسل از سایتِ انگلیسیِ ما قابلِ دریافت است، و اطلاعِ محرمانهای نیست.
آسمان و ریسمان بافتنِ نویسندۀ شما آنجا به اوج میرسد که مینویسد:
«گرچه حوزهی فعالیت این کمپانی در ایران شاید برای ایرانیان آشناتر باشد، این کمپانی با صرف هزینههای هنگفت در تشکیل بنیادهای جوانان در منطقه، به ویژه در عراق و ترکیه، به طور مستقیم در راستای بسط لیبرالیسم و تحقق خودمختاری با الگوی اسرائیلی به ترویج و تقویت گرایشات جداییطلبانه منطقه نقشآفرینی میکند. نمونهی آن را در سمینار «روز آشور» که در سیام ماه ژوئن در سیدنی به همت سازمان جوانان آشور-استرالیا و اتحادیهی جهانی آشور برگزار شد به وضوح به نمایش گذاشت.»
لطفاً از جانشینِ اجراییِ خود درخواستِ کنید، مستندی را که در تأییدِ این ادعا در اختیارشان قرار گرفته است، در اختیارِ ما نیز قرار بدهند. بنیادِ اطلس دقیقاً چگونه نقشآفرینیِ خود را در ترویج و تقویت گرایشهایِ جداییطلبانه میانِ آشوریان به وضوح به نمایش گذاشت؟
قدرتِ خیالپردازیِ رشکبرانگیزِ نویسندۀ شما مرزی نمیشناسد، چرا که تا اینجایِ کار ما متهم شده ایم به دست داشتن در یک توطئۀ بزرگ برایِ تغییرِ نقشۀ خاورمیانه، و فعالیتِ سیستماتیک در جهتِ افزایشِ مخاصمات بینِ اقوام با هدفِ زمینهسازی برایِ نسلکشی.
ایشان در انتها وعده میدهند که «در سری برنامههای بعدی در راستای تشریح طرح گسترش لیبرالیسم به طور مجزا به حادثهی انفجار آمیا (مرکز یهودیان بوینس آیرس)، نقش حسن روحانی، و جناحهای راست و چپ آرژانتین در پرونده؛ فعالیت کمپانی اطلس در مراکش، عراق، و ایران؛ طرح خودمختاری با الگوی اسرائیل در عراق، سوریه و آذربایجان(ایران)؛ فعالیتهای کمپانی اطلس، برنامه چراغ آزادی و دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال و ارتباط با انجمن اسلامی دانشجویان؛ جبههی پایداری و لابی اسرائیلی؛ و طرح حمایت از سازمان مجاهدین خلق توسط کمپانیهای اقماری اطلس خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.»
در میانِ مستنداتی که زحمت میکشید و برایِ ما خواهید فرستاد، لطفاً مستندِ حمایتِ بنیادِ اطلس از سازمانِ مجاهدینِ خلق را نیز بفرستید. با اینکه مطلبِ بعدیِ نویسنده هنوز منتشر نشده است، و احتمالاً ایشان هنوز مستنداتِ تازه را در اختیارِ رادیو کوچه قرار نداده اند، اما از همینک مسئولیتِ ارائه سند متوجه ایشان و رادیو کوچه است، چرا که این اتهام به صراحت در رسانۀ شما منتشر شده است. بنابراین لطفاً این سند را نیز از نویسنده مطالبه بفرمایید.
به ذهنِ بنده میرسد که مطلبِ نویسندۀ شما فقط چند تا اصطلاحِ «فراماسونری»، «صهیونیسمِ بینالملل»، و «ناتویِ فرهنگی» کم داشت.
بنده اعلام میکنم که به عنوانِ عضوِ فارسیزبانِ تیمِ بنیادِ اطلس آماده ام دربارۀ هر مطلبی که رادیو کوچه مایل است دربارۀ سازمانِ ما منتشر کند، به هر پرسشی که بتوانم پاسخ دهم. اینکه ما که هستیم، اهدافمان چیست، و فعالیتمان کدام است، از کسی پوشیده نیست. قریب به اتفاقِ سازمانهایی که در اقصا نقاطِ جهان با ما مرتبط اند، همان 400 سازمانِ موردِ اشارۀ ایشان، شرکایِ مستقلِ ما هستند، و نه سازمانهایِ زیرمجموعۀ ما. رسالتِ ما حمایت از سازمانهایِ مستقل آزادیخواه در سراسرِ جهان است برایِ ترویجِ اندیشۀ لیبرالیسمِ کلاسیک. منابعِ مالیِ ما نیز منحصراً از محلِ اعاناتِ افراد و بنیادهایِ خصوصی تأمین میشود، و در میانِ حامیانِ مالیِ ما شوربختانه هیچ ابرقدرتِ اقتصادیای وجود ندارد. سازمانِ ما به هیچ دولتی وابسته نیست. ما هیچ پولِ بلاعوض و غیربلاعوضی از هیچ دولتی دریافت نمیکنیم. از هیچ سیاستمدار یا حزب و گروهِ سیاسیِ ایرانی یا امریکایی حمایت نمیکنیم، و هیچ وابستگیِ حزبی و سیاسی نداریم؛ چنان حمایتی خلافِ مرامِ ما، خلافِ اساسنامۀ ما و خلافِ قوانینِ فدرال ناظر بر فعالیتِ یک بنیادِ غیرانتفاعی و معاف از مالیاتیِ چون ما است. لطفاً به جنابِ نویسنده اطلاع بدهید که همۀ فعالیتهایِ ما، چون همۀ دیگر اندیشکدههایِ مشابهِ معاف از مالیاتِ امریکایی که در حوزۀ سیاستِ عمومی فعالیت میکنند، از نظرِ قوانینِ امریکا ذیلِ فعالیتهایِ آموزشی قرار میگیرد.
این نامه را با ابرازِ این امیدواری به پایان میبرم که شاهد انتشارِ این نامه در سایتِ رادیو کوچه نباشیم.
با احترام،
رضا انصاری
مدیرِ برنامۀ فارسی
بنیادِ پژوهشِ اقتصادیِ اطلس
…………………………………………………………………………………………….
«این نامه بدون ویرایش رادیو کوچه منتشر شده است»
«نوشته فوق می تواند نظر نویسنده باشد و الزامن نظر رادیو کوچه نیست»
مهدی آمیزش
اول از همه کمال تشکر رو از رفیق اردوان روزبه دارم که این مطلب رو برخلاف انتظار این دوستمون (!)منتشر کرد!
دوم : رضا انصاری، دوستِ (!) عزیز، من مدافع کسی نیستم ولی وقتی ایرادی از شخصی گرفته میشه باید خود اول از همه به اون معتقد بود، شما به آقای اردوان روزبه گفتید که هیچکجا نامی از شما نیست و اینکه باید به عنوان سردبیر یک روزنامه و یا رادیو معتبر بیوگرافی شخص مشخص باشه، این درحالیِ که خود شما فقط از تعداد لیسانس های خودتون فقط به عنوان سردبیری نام بردید و چیز دیگهای به عنوان بیوگرافی که لازم است مشخص نیست و اگر اینها رو هم ورمیداشتید بهتر بود!
صرف اینکه من به هیچوجه لازم نمیبینم که حتما باید بیوگرافی اشخاص نویسنده و یا هرکسی در اون سایت مشخص باشه کما اینکه در خیلی از سایت های معتبر همچین چیزی رو مشاهده نمیکنید! و بیشتر از هر
چیزی بازخورد مطالب و محتوای مطالب است که باعث خوانده شدن میشه نه اسم و مشخصات
بیش از هرچیزی من احساس ترس درون شما میکنم از اینکه این برنامه ادامه دار باشه و اینکه دائم حرف از مستند دارید میزنید! قربون شکلت مستندی چی ؟ دقیقا چی لازم داری ؟ چیزی که بر همه عیان است و به گفته خودت در سایت میتونید فایل ها رو دانلود کنید پس چه مستندی باید ارائه بشه ؟ حرف شما دقیقا عین این میمونه که وقتی یکی میگه “آمریکا یه کشور امپریالیسمیِ” بهش بگیم مدرک بیار و طبق مدرک حرف بزن !!!!
از متن خودتون هم باید بگم که شدیدا به عنوان یه خواننده رادیو کوچه توضیحات قبل از همین متن نامهای که اینجا منتشر شده اعتراض دارم که البته از لیبرال ها بیش از این انتظار نمیشه داشت!
خودتون نمیدونید باخودتون چند چندید، از طرفی میگید: ما به حقِ رادیو کوچه به داشتنِ چنین قضاوتی احترام میگذاریم و از طرف دیگه دارید میاید و دائم اصرار بر مدارک و مستندات دارید! اگر که واقعا از خودتون مطمئن هستید که نیستید و به گفته خودتون، منتظر قسمتهایِ بعدیِ داستانِ تخیلی و هیجانانگیزِ جنایی جاسوسیشان را بخوانیم… بخونید عزیزای من بخونید!